شيون 3 مطلب

عبور قافله اسیران، از کنار قتلگاه

آیا قافله اسرا را از کنار قتلگاه عبور دادند؟

از دشوارترين لحظات تاريخ كربلا، لحظه وداع جانسوز قافله اسيران با بدن هاى پاره پاره شهيدان است. دشمنان، اسيران دل سوخته را از كنار آن پيكرهاى پاك شهيدان عبور دادند. زنان حرم چون چشمشان به آن بدنهاى پاره پاره افتاد، فريادشان به ناله و شيون بلند شد. زينب(س) كه مى دانست دشمن در انتظار است تا با ديدن كوچكترين نشانه اى از ضعف و پشيمانى در خاندان پيامبر(ص) قهقهه مستانه سر دهد، با ديدن پيكر به خون آغشته برادر، رو به آسمان كرد و گفت: خدايا اين قربانى را قبول فرما.

ورود کاروان اسرا به مدینه

کاروان اهل بیت(عليهم السلام) چگونه وارد مدینه شدند؟

بشيربن حذلم مى گويد: وقتی به مدينه نزديك شديم، به من فرمود: وارد مدينه شو و خبر شهادت ابى عبدالله(ع) و ورود ما را به مردم برسان. من در مسجد النبى(ص) با گريه خبر را رساندم. مردم مدینه به سرعت، به راه افتادند و اهل بیت (ع) را در بر گرفتند. سپس على بن الحسين(ع) در ضمن خطبه ای جانسوز فرمود: «به خدا سوگند! اگر پيامبر(ص) به اين گروه سفارش مى كرد كه با ما مبارزه كنند، آن گونه كه درباره ما به آنها سفارش به محبت كرد، هرگز بيش از اين نمى توانستند جنايت كنند». بعد با اهل بیت(ع) وارد مدينه شدند.

آمدن ذوالجناح به خیام

ماجرای آمدن ذوالجناح پس از شهادت امام حسین(عليه السلام) چیست؟

در نقلهایی از که از واقعه عاشورا وجود دارد، روایت شده ذوالجناح، اسب حضرت سیدالشهداء(ع)، پس از شهادت آن حضرت تنها و بی سوار و با حالتی پریشان به طرف خیمه گاه آمد و زنان و کودکان حرم از وضعیتش پی به شهادت امام حسین(ع) بردند و به شیون و زاری پرداختند.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قال الصادق عليه السلام :

«اني ما شربت ماء باردا الا و ذکرت الحسين‏»

من هرگز آب سرد ننوشيدم مگر اين‏که به ياد حسين عليه السلام افتادم.

امالى صدوق، ص 122