پادشاهى 3 مطلب

مدح ابو سفیان توسط پیامبر(ص)!

آیا پیامبر(صلى الله عليه وآله) ابوسفیان را مدح نموده است؟!

ابن عساكر از ابن عباس حديث مرفوعی را با این مضمون نقل كرده که: «چه كسى مثل ابوسفيان است! همواره دين پيش از اينكه مسلمان شود و پس از مسلمانيش با او تأييد شد، و ...». از سویی ابن عساكر اين حديث را مُنْكَر و خلاف واقع دانسته زیرا ابوسفيان سركرده مشركان در روز اُحد بود، و لشكر احزاب را تجیهز كرد. از سویی ابوسفیان بود كه وقتى عثمان بر كرسى خلافت بالا رفت به او گفت: «حال كه خلافت به دست تو رسيده، همچون گوى با آن بازى كن، و اين خلافت چيزى جز پادشاهى نيست و من چيزى از بهشت و جهنّم نمى دانم».

گفتگوی ابوسفیان با عثمان در امر خلافت

ابوسفیان درباره خلافت چه گفتگويی با عثمان داشت؟

در کتاب تاریخ دمشق آمده: «ابوسفیان در حالی که نابینا بود، بر عثمان وارد شد و گفت: آیا جاسوسى در میان ما هست؟ عثمان به او گفت: نه. ابوسفیان گفت: اى عثمان! این همان پادشاهى جاهلى است. پس، بنى امیّه را از بزرگان زمین قرار بده». هم چنین در شرح نهج البلاغة آمده: «در روزگار عثمان، ابو سفیان از کنار قبر حمزه گذشت و در حالى که با پایش به آن مى زد، گفت: آنچه به خاطرش با هم جنگیدیم، امروز، بازیچه دست ماست».

نقش سقیفه در تبدیل خلافت به سلطنت؟

ماجرای سقیفه چه نقشی در تبدیل خلافت به سلطنت داشت؟

سقیفه، خلافت را که عهدى الهى بود، به زمامدارى فردى از قریش تنزّل داد و در ادامه راه، به حکومت سلطنتى بنى امیّه تبدیل کرد. حکومتى که حاکمیّت اسلامى را به امپراطورى و پادشاهى موروثى تبدیل کرد، پدیده اى نبود که یکباره در دنیاى اسلام سر برآورده باشد، بلکه طىّ سالیانى با حمایت هاى پیدا و پنهان خلفا پا به عرصه وجود گذاشت.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

نِعْمَ الدَّواءُ الأجلُ

بهترين دارو اجل است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 44