مواعظ الحسين عليه السلام در آثار آيت الله العظمی مکارم شيرازی
به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری
خير دنيا و آخرت در چيست؟
امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: پدرم (امام باقر علیه السّلام) از پدرش (امام سجّاد علیه السّلام) روايت كرد كه مردى از اهل كوفه خدمت امام حسين عليه السّلام نامه نوشته و عرض كرد: اى آقا و سرورم، برنامه اى به من بدهيد كه خير دنيا و آخرت در آن جمع باشد.
امام عليه السّلام جواب كوتاه و پرمعنايى براى او نوشتند: به نام خداوند بخشنده بخشايشگر، كسى كه رضايت خدا را بر ناراحتى مردم ترجيح دهد، خداوند قلب هاى مردم را به سوى او جلب خواهد كرد و كسى كه رضايت مردم را بر خشنودى خدا ترجيح دهد، خداوند او را به مردم وا مى گذارد، و السّلام؛[1] «عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (ع) قَالَ: كَتَبَ رَجُلٌ إِلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍ (ع) يَا سَيِّدِي أَخْبِرْنِي بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ مَنْ طَلَبَ رِضَى اللَّهِ بِسَخَطِ النَّاسِ كَفَاهُ اللَّهُ أُمُورَ النَّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النَّاسِ بِسَخَطِ اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى النَّاسِ، وَ السَّلَامُ».[2]
در بسيارى از موارد رضاى خلق و خالق در مقابل هم قرار مى گيرند؛ اگر رضاى خالق را طلب كنيم از رضاى خلق جدا مى شويم و اگر رضاى خلق را طلب كنيم از رضاى خالق جدا مى شويم، در اين جا چه بايد كرد؟
امام عليه السّلام مى فرمايد: به سوى خشنودى خدا برو و غضب خدا را به قيمت رضايت مردم، براى خود خريدارى مكن، چون اگر رضاى خدا را طلب كنى، خداوند قلب هاى مردم را به سوى تو جلب كرده و مشكل مردم را با تو حل خواهد كرد. ولى اگر رضايت مخلوق را طلب كنى، خداوند تو را به انسان هاى ضعيفى كه «لَايَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفَعاً وَلَا ضَرّاً؛[3] مالك سود و زيان خود نيستند»، واگذار مى كند تا هر چه مى خواهى از آنان بخواهى، كه نتيجه آن ناكامى در دنيا و آخرت است.
گاهى دو نفر با هم دوست هستند و يكى از ديگرى مى خواهد كه شهادت باطلى دهد يا حقّى را ناحق كند، در اين جا امر داير است بين رضاى خلق و رضاى خالق، كه امام مى فرمايد رضاى خالق را مقدّم كن، چرا که: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وَدّاً؛ به يقين كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار مى دهد».[4]
به قول آن مرد بزرگ، وقتى كه يكى از دوستان قديميش از او تقاضاى خلافى كرد در جواب گفت: «ما تا لب جهنّم با هم رفيق هستيم ولى آن طرف تر نمى آيم».
عقيل برادر على عليه السّلام هم وقتى چيزى بيش از سهم خودش از بيت المال طلب كرد، حضرت عليه السّلام رضايت خدا را طلبيد. اين داستان قرنهاست به عنوان يك درس باقى مانده است.
گاهى اين كار در مقياس جوامع مطرح است. مردم سالارى گاهى دينى است كه معناى آن انجام خواسته هاى مردم در چهارچوب رضاى خداست. ولى دنياى امروز اين را نمى گويد، بلكه فقط خواست مردم مهمّ است، تا جايى كه به عنوان مثال هم جنس بازى را قانونى مى كنند.
مردم سالارى به اين معنا سبب جنگ هاى زيادى در دنياست، چرا كه به عنوان مثال مردم سالارى در آمريكا بر محور خواست ملّت آمريكا و در انگلستان خواسته مردم آن جاست كه در بعضى موارد با هم در تعارض است، چون منافع مادّى نوعاً در تضاد است و سردمداران اين كشورها هيچ گاه خواسته تمام مردم دنيا را در نظر نمى گيرند.
امام عليه السلام فصيح و بليغ است و مقتضاى حال را رعايت مى كند، در اين جا امام مشاهده مى كند كه سؤال كننده اهل كوفه است و آنها كسانى هستند كه رضاى مخلوق را به رضاى خالق ترجيح داده اند و امام مى فرمايد: اگر شما اطراف على عليه السلام و امام حسن عليه السلام را خالى نكرده بوديد، عزّت دنيا و آخرت داشتيد و چون اين را رعايت نكرديد، در چنگال بنى اميّه اسير شده ايد.
بنابراين هر پيشنهادى به ما شد، هميشه بايد در نظر بگيريم كه خدا چه مى گويد و رضايت او را مدّ نظر قرار دهيم.[5]
به هر حال نوع انتخابی که انسان در حیات خویش دارد، آثاری در پی دارد که در حديثی از رسول خدا صلی الله عليه و آله با شرح کامل تری آمده است:
«عَن ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): مَنِ انْقَطَعَ إِلَى اللَّهِ كَفَاهُ كُلَّ مَئُونَةٍ وَ مَنِ انْقَطَعَ إِلَى الدُّنْيَا وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَيْهَا وَ مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ كَانَ أَبْعَدَ لَهُ مِمَّا رَجَا وَ أَقْرَبَ مِمَّا اتَّقَى وَ مَنْ طَلَبَ مَحَامِدَ النَّاسِ بِمَعَاصِي اللَّهِ عَادَ حَامِدُهُ مِنْهُمْ ذَامّاً وَ مَنْ أَرْضَى النَّاسَ بِسَخَطِ اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ وَ مَنْ أَرْضَى اللَّهَ بِسَخَطِ النَّاسِ كَفَاهُ اللَّهُ شَرَّهُمْ وَ مَنْ أَحْسَنَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ كَفَاهُ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَحْسَنَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ وَ مَنْ عَمِلَ لِآخِرَتِهِ كَفَى اللَّهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ؛[6]
از ابن عبّاس روايت شده كه پيامبر صلّى الله عليه و آله فرمود: كسى كه از همه بريد و به خدا رو آورد، خداوند تمام مشكلاتش را حل مى كند و كسى كه خدا را رها كند و به دنيا رو آورد، خداوند وى را به همان دنيا وا مى گذارد. و كسى كه بخواهد با معصيت خداوند به هدف هايش نايل شود، به هدفش نمى رسد و گرفتار مشكلاتى مى شود كه از آن پرهيز مى كرد. كسى كه با ارتكاب گناه ستايش مردمان را بجويد ستايشگرانش به ملامتگران او تبديل مى شوند. هر كه رضايت مردم را بر خشم الهى مقدّم بدارد، خداوند او را به همان مردم وا مى گذارد و هر كه خشنودى الهى را بر خشم مردم مقدّم بدارد، خداوند شرّ مردم را از او باز مى دارد. و هر كه رابطه بين خود و خدا را درست كند خدا نيز مشكلات رابطه او را با مردم حل مى كند و هر كه باطنش را نيكو گردانَد خداوند ظاهرش را اصلاح مى گردانَد. و هر كه براى آخرت بكوشد خدا كار دنياى او را درست مى كند».[7]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.