پاسخ اجمالی:
آزادى در دنياى امروز با تجاوز کردن از همه مرزهای عقلانی و منطقی، شامل برهنگى زنان، ايجاد بدترين مراكز فساد و روابط نامشروع، تجاوزها، تعدی ها و اهانت ها شده است و كار را به جایى رسیده كه به قلم های نويسندگان هم حق داده اند كه در راستاى وقاحت ها و زشتی ها، هرچه مى خواهند بنويسند و به مقدسات ميليون ها تن توهين كنند و مبارزه بر ضد آنها را مبارزه با آزادى تفكّر و انديشه و قلم مى پندارند. آيا اگر چيزى به قيمت نابودى انسانيت و همه ارزشهاى وى تمام شود، باز هم در محدوده آزادى است؟
پاسخ تفصیلی:
اگر انسان را موجودی مسؤوليت پذیر بدانیم و اگر وسائل ترقى براى او فراهم شده و اگر فلسفه آزادى، تكامل است، بايد آزادى او محدود در چهارچوبه اى منطقى باشد. ولی آزادى در دنياى امروز با تجاوز کردن از همه مرزهای عقلانی و منطقی، شامل برهنگى زنان، ايجاد بدترين مراكز فساد و روابط نامشروع، تجاوزها، تعدی ها و اهانت ها شده است و كار را به جایى رسیده كه به قلم های نويسندگان هم حق داده اند كه در راستاى وقاحت ها و زشتی ها، هرچه مى خواهند بنويسند و به مقدسات ميليون ها تن توهين كنند و مبارزه بر ضد آنها را مبارزه با آزادى تفكّر و انديشه و قلم مى پندارند.
این وضعیت را چگونه می توان به عنوان «آزادى» توجیه کرد؟ آيا اگر چيزى به قيمت نابودى انسانيت و همه ارزشهاى وى تمام شود، باز هم در محدوده آزادى است؟ آيا در محدوده اعلاميه حقوق بشر است كه سازمان حقوق بشر حمايت از چنين آزادی هایى مى كند؟ چگونه انسان می تواند نام این وضعیت بغرنج را «آزادی» بگذارد و آن را بپذیرد در حالى كه در منزل خود چنين حقّى را به گياه خانگی اش هم نمى دهد؟!
يك درخت را باغبان در مقابل نور، هوا، آب و مواد غذایى قرار مى دهد و حتى زمين را شخم زده و نرم مى كند تا ريشه آن آزادانه حركت كند و گياه آزادانه رشد كند. اگر باغبان ديد كه درخت كج شده يا از لب ديوار به خانه همسايه مى خزد، سريعا آن را مهار مى كند، با چوبى آن را مستقيم مى كند و شاخ و برگ زيادى آن را مى زند. زبان حال درخت اين است كه: من آزادم هر جا بروم و كج شوم. ولى باغبانِ منطقى، اين آزادى را حق درخت نمى داند و می گويد: آزادى تو در مسير تكامل تو است، نه در مسير كج شدن و انحراف. هر وقت بخواهى سرمايه هاى خود را در مسير كج مصرف كنى، جلوى تو را مى گيرم و اگر راست نشدى تو را با ارّه متوقف مى كنم! گويا مسأله ای به این اندازه از وضوح، براى دنياى امروز حل نشده است![1]
منبع: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (شرح خطبه متقين)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.