«نذر» مسلمانان از دیدگاه وهابیت، با تأکید بر روایات
مصطفی مهاجر
مقدمه
مسئلۀ نذر کردن مسلمانان و انجام دادن آنها، دارای مصادیقی است. یکی از مصادیق آن، نذر کردن برای خداوند است که منفعتش به اموات میرسد. عالمان اهل سنت و شیعه در جواز این نوع از نذر، تردید ندارند؛ ولی اکثر وهابیت در این باره، با علماء مسلمان اختلاف نظر دارند، و با تمسک به روایات، آن را مصداق شرک در عبادت پنداشته اند؛ از اینرو، ضرورت اقتضاء میکند که مسئلۀ نذر، مستقلاً مورد تبیین و بررسی قرار گیرد. نویسنده در این نوشتار درصدد است، سخنان و تمامی ادلّۀ روایی وهابیت را در مسئلۀ نذر مورد بررسی قراردهد؛ همچنین در ادامه به بررسی آیات و روایات و بیان حکم فقهی مسلمانان و ذکر سیرۀ مسلمین در طول تاریخ پرداخته و حکم جواز نذر ذکر شده را، مورد تبیین قراردهد.
تعریف نذر
برای «نذر» در لغت، معانی متعدّدی ذکر شده، ولی با توجّه به این بحث، بهمعنای الزام کردن میباشد و مُراد، آن است که انسان، چیزی را بر خود لازم کند[1] و در اصطلاح، یعنی فرد بر خود چیزی را که شرع بر او لازم نکرده، واجب گرداند؛[2] چنانکه خداوند به حضرت مریم(سلام الله علیها)، فرمان میدهد که بگوید: «إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَٰنِ صَوْمًا»؛[3] (برای خدای رحمان، نذر روزه کردهام).
نذر باید برای خدا باشد و اگر کسی، موجود دیگری را بهجای خدا قرار دهد و همان جایگاه را اعم از الوهیت و ربوبیت برای آن قائل باشد، یقیناً دچار شرک شده است؛ اما اگر قصدش، الوهیت و ربوبیت نباشد، دچار شرک نشده است؛ بنابر اتفاق مذاهب اسلامی، نذر باید با قصد قربت و برای تقرّب به خداوند باشد و اگر چنین نیّتی نباشد، نذر، باطل است.[4] مرحوم صاحب جواهر از بزرگان مکتب اهلبیت(علیهم السلام) نیز، در کتاب فقهی خود آورده است: «أنه يجب في صيغته التي هي سبب الالتزام أن يقول: «لله علیّ» بمعنى عدم انعقاد النذر لو جعل الالتزام لغير الله من نبي مرسل أو ملك مقرب»؛[5] (واجب است در صيغۀ نذر که سبب ملتزمشدن به آن میشود، بگويد: برای خداست و بر گردن من؛ به اين معنی که اگر برای غيرِخدا، مانندِ پيامبر(صلی الله علیه واله وسلم) يا فرشتۀ مقربی نذر کند، صحيح نیست).
بنابراین اگر نذر برای غیرِخدا باشد، شکی در بطلان آن نیست.
نذرهای مسلمانان از منظر وهابیت
از دیدگاه وهابیت، در بین مسلمانان، صیغۀ نذر، ممکن است به دو صورت، بیان شود:
اول: نذر کردن برای غیرِخداوند که کسی برای تقرّب به غیرِخداوند، صیغۀ نذر را ذکر کند؛
دوم: نذر کردن برای خداوند که منفعتش به اموات میرسد؛
در ادامه، هرکدام از موارد، جداگانه بررسی میشود.
1. نذر برای تقرّب به غیرِخداوند
وهابیان میگویند: نذر کردن، یک عمل عبادی است که باید برای خداوند و تقرّب به او انجام شود؛ وگرنه شرک است.[6]
بن باز به صورت صریح تصریح میکند: کسی که برای یکی از اهل بیت(علیهم السلام)مانند حضرت علی(علیه السلام)، امام حسین(علیه السلام)، یا برای شخص دیگری مانند شیخ عبدالقادر یا فلانی یا سیدهزینب یا سیدهنفیسه، یا حتی نذر بر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و غیره نذر کند، این نذر شرک اکبر و باطل است؛ زیرا نذر مانند، نماز، روزه، ذبح و دعا، عبادت بوده و مخصوص ذات خداوند میباشد.[7]
اکثر وهابیت، مانندِ سلیمان نوۀ محمد بن عبدالوهاب،[8] ابنعثیمین[9] و دیگران،[10] این نوع از نذر را شرک اکبر میدانند؛ از دیدگاه آنها، نذر، عملی عبادی میباشد و عبادت، مختص به ذات الهی است؛ لذا این نوع نذر، منعقد نشده و کفاره هم ندارد و نذرکننده، مُشرک بوده و باید توبه کند.[11]
برخی از وهابیان برای اینکه شرک اکبر بودنِ چنین نذری را اثبات کنند، به سخنان ابنتیمیه و ابنقیّم استناد کرده اند؛[12] در حالیکه ابنتیمیه و ابنقیّم، نذر غیرِخدا را مانندِ قسم به غیرِخدا، شرک اصغر میدانند. ابنتیمیه بر این باور است که نذرکننده باید استغفار کند؛ از نظر وی، وفای به این نذر، واجب نیست و کفاره هم ندارد.[13]
از آنجایی که ابنتیمیه، این نذر را شرک اصغر میپندارد، میگوید: ناذر باید این نذر را صَرف مصالح عمومی[14] یا صدقه به فقرا و صالحین بکند؛[15] در حالیکه اگر او معتقد به شرک اکبر و کفر بود، باید قائل به توبه دادن و امر به تجدید اسلامِ نذرکننده میشد؛ نه اینکه قائل باشد، نذر کافر، صَرف مصالح عمومی یا صدقه به فقرا بشود؛ چنانکه سلیمان بن عبدالوهاب به آن اشاره کرده است.[16] ابنقیّم نیز مانندِ استادش، این نوع از نذر را بهعنوان یکی از مصادیق شرک اصغر، معرفی کرده و مینویسد: وقتی قَسم به غیرِخدا، شرک باشد؛ پس چگونه نذر به غیرِخدا شرک نباشد؟ حال آنکه در روایت نبوی(صلی الله علیه واله وسلم) آمده است: «النّذر حلفة»؛[17] (نذر، سوگند است).
بررسی و نقد
اولا: نذر برای اولیاء خدا، زمانی به عنوان عبادت اولیاء الهی شناخته میشود که اعتقاد به ربوبیت اولیا وجود داشته باشد؛ زیرا عبودیت متفرع بر ربوبیت است؛ لذا اگر کسی عملی را انجام دهد که همراه با اعتقاد به ربوبیت نباشد، عمل او عبادت نخواهد بود؛ هرچند ظاهر عمل، عمل عبادی باشد؛ چنانکه در آیۀ مبارکه «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ»، عبادت، متفرع بر ربوبیت شده است؛ یعنی چون خداوند رب است، شایسته پرستش است.
در مورد نذر، همینگونه است؛ باید از اعتقاد نذرکننده سؤال پرسید؛ اگر اعتقاد مشرکانه بود، آنگاه حکم به شرک او میشود؛ چنانکه وقتی شخصی تصمیم بر ذبح در مکانی غیر از مناسک حج داشت، پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)ابتدا از او میپرسید و از اعتقاد شخص مطلع میشد. اگر ایرادی نداشت، حکم به جواز میداد؛ وگرنه مانع میشد. در سنن ابن ماجه، از ابن عباس نقل شده است که: شخصی از رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) سوال کرد که من نذر کرده ام در "بوانه" قربانی کنم؛ پس حضرت فرمودند: آیا در نفست، چیزی از امر جاهلیت میباشد؟ گفت: خیر؛ پس حضرت فرمودند: به نذرت وفا کن.[18]
از این روایت که با عبارت مختلف در منابع اهل سنت نقل شده است، استفاده میشود که آنچه در خصوص نذر و ذبح مطرح است، نیت شخص میباشد که به چه نیت نذر میکند.
ثانیاً: تمام مذاهب اسلامی بر این باورند که نذر، باید برای قصد قربت و تقرّب به خداوند باشد و اگر چنین نیّتی نبود، نذر، باطل است؛[19] لذا میبینیم که صیغۀ نذر را با جملۀ «لله علیّ» میگویند؛ یعنی برای خداوند بر من است که این نذر را انجام دهم. لامِ استفادهشده در «لله»، برای بیانِ «تقرّب» است که در نذر، استفاده میشود.
حال اگر کسی بهجای «لله علیّ» از عبارت «لفلان علیّ» استفاده کند، آیا میتوان به صِرف ظاهر این عبارت، نذر غیرِخدا را از آن استفاده کرد؟ یعنی همانطور که «لامِ» استفادهشده در «لله» برای بیان «تقرّب» بود، این «لام» هم برای بیان «تقرّب» باشد و گویندۀ چنین نذری را به شرک، متّهم کرد؟ در حالیکه هرجا در نذر از «لام» استفاده شد، معنایش تقرّب نیست؛ چراکه ممکن است بهمعنای «انتفاع» باشد؛ چنانکه صدقه هم، باید برای خداوند انجام بشود؛ ولی در قرآن میخوانیم: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ و...»؛[20] (صدقات فقط برای فقرا، مساکین و... است).
بهوضوح، مشخص است که مُراد از «لام» در «للفقراء» بیان تقرّب نیست؛ بلکه «لام انتفاع» میباشد؛ لذا اگر کسی بگوید: «نذرت للنبیّ هکذا»؛ (من برای پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) چنین نذری کردم)، مقصود این نیست که برای پیامبر با نیت الوهیت و ربوبیت نذر کرده است؛ بلکه مقصود این است که برای خدا نذر کردم و این نذر برای انتفاع پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) میباشد.
با توجه به نکتۀ مذکور، میتوان نتیجه گرفت، اکثر نذرهایی که مردم از روی عادت بر زبان جاری میکنند، میتواند از این باب باشد. سعد بن عُباده از پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) پرسید: برای مادرش که از دار دنیا رحلت کرده چه صدقهای بافضیلتتر است؟ حضرت فرمودند: آب. سعد بن عباده چاهی را حفر کرد و گفت: «هذه لأم سعد»؛ (اين برای مادر سعد).[21] اگر گفتنِ چنین عبارتی، شرک بود؛ پس این صحابیِ پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) هم، مُشرک است و پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) باید او را متنبّه میکردند؛ درحالیکه روشن است، «هذه لأم سعد» بهمعنای «هَذِهِ الْبِئْر صَدَقَة لَهَا»،[22] میباشد؛ یعنی اهدای ثواب آن برای مادرش باشد.
از اینرو، نذر کردن قربانی که مسئلهای شايع بين مسلمانان میباشد، تنها برای خداوند است؛ ولو اینکه در لفظ، نام غیر خدا ذکر شود. شيخ داوود خالدی بغدادی، عالم و فقیه حنفیمذهب در کتابش مینویسد: «بمعنى أن الثواب لهم والمذبوح منذور لوجه الله كقول الناس: ذبحت لميتيّ بمعنى تصدقتُ عنه وكقول القائل: ذبحت للضيف بمعنى انه كان السبب في حصول الذبح لا ان الذبح تقرباً الیه»؛[23] (پاداش (قربانی نذر) و ثوابش به ايشان (اموات) میرسد و آنچه قربانی شده، با قصد قربت به خدا، نذر شده است؛ مانندِ اينکه مردم میگویند: برای مردهام قربانی کردم؛ يعنی از طرف او اين قربانی را صدقه دادم يا اينکه میگویند: برای مهمان، قربانی کردم. به اين معنی که او سبب انجام اين قربانی بوده است؛ نه اینکه عمل ذبح برای تقرّب به او باشد).
نتیجه آنکه، بیان فرض مسئلۀ مذکور از جانب وهابیت، بهدلیل نوع نگاه افراطی آنها به مسائل دینی است؛ وگرنه، قبل از تفکّر وهابیت و دیدگاههای آنها، اگر کسی در نذر، غیرِخدا را ذکر میکرد، سخن وی، حمل بر صحّت میشد؛ چراکه هیچ مسلمانی برای غیرِخداوند، نذر نمیکند.
2. نذر برای خداوند و اهدای ثواب آن به اموات
چنانکه بیان شد، مسلمانان نذر را برای تقرّب به خداوند انجام میدهند و اگر بهقصد تقرّب و با اعتقاد به ربوبیت و الوهیتِ غیرِخدا باشد، آن را شرک میدانند؛ بنابراین، مسلمانان برای تقرّب به غیرِخداوند، چنین نذری نمیکنند. ممکن است کسی در ظاهر از عبارات موهمی برای نذر استفاده کند؛ مبنی بر اینکه نذر وی برای غیرِخداوند است؛ در حالیکه قصد و مُراد حقیقی وی، آن است که نذر برای خداوند و تقرّب به اوست و ثواب آن، هدیه برای اموات یا صالحین میباشد؛ از اینرو، مشاهده میکنیم که مسلمانان در مشاهد مشرّفه یا در کنار قبور اولیا و صالحین، برای تقرّب به خداوند، قرآن میخوانند و ثوابش را به آنها هدیه میکنند؛ لذا هیچگاه مسلمین برای غیرِخداوند، عمل عبادی را انجام نمیدهند.[24] این نوع از نذر که برای تقرّب به خداوند است و منفعت آن هدیه به اموات میباشد، از دیدگاه مسلمانان، امری مشروع است؛ اما سؤال این است که دیدگاه وهابیت در این مسئله چیست و این نوع نذر، چه حکمی دارد؟
اکثریت وهابیت، قائل به جواز نیستند. آنها میپندارند که این نوع نذرها مُنعقد میشود؛ ولی بهدلیل اینکه نذرِ معصیت است، عمل کردن به آن، جایز نیست و نذرکننده باید کفاره بدهد.[25] عبداللطيف آلالشيخ میگوید: «اگر کسی برای خداوند، نذر کند و بخواهد نذرش را برای مجاورین نزد قبور، مصرف کند، جایز نیست و معصیت میباشد؛ چراکه اعانت و کمککردن بر مجاورت نزد قبور، جایز نیست؛ بلکه نذرکننده باید نذرش را در امورات شرعی، مانندِ حُجّاج یا معتکفین در مسجد، مصرف کند».[26]
صالح بن فوزان نیز، نذرِ ذبحکردن در کنار قبور را معصیت و گناه کبیره دانسته است؛ از نظر وی، چنین عملی در کنار قبور، شبیه عمل مشرکین بوده و مُنتهی به مُشرکشدن میشود.[27]
نقد ادلّۀ روایی قائلین حُرمت نذر، برای خداوند و اهدای ثواب آن به اموات
وهابیت برای حُرمت (نذری که برای خداوند انجام شده، ولی ثواب آن به اموات، هدیه شده است)، به سه روایت استدلال کرده اند. وهابیون با روایت اول، ثابت میکنند که به نذر معصیت نباید عمل کرد و در روایت دوم و سوم، مصداق معصیت را ذکر میکنند.
الف: عمل نکردن به نذر معصیت
در روایت اول آمده است: «من نذر أن يطيع الله فليطعه، ومن نذر أن يعصي الله فلا يعصه»؛[28] (کسی که نذر طاعت خداوند کرد، باید نذرش را بهجای بیاورد و کسی که نذر معصیت کرد، نباید به آن عمل کند).
ابنعثیمین[29] از کسانی است که به این روایت، استناد کرده است.
بررسی و نقد
این روایت، تنها در مقام بیان این نکته است که نذرکننده نباید به نذری که در معصیتکردن خداوند گفته، عمل کند؛ ولی آیا اهدای ثواب عمل برای اموات، معصیت میباشد؟ در حالیکه روایات صحیح در کتب معتبر اهل سنت، نسبت به جواز آن وجود دارد؛ چنانکه از ابنعباس نقل شده است:
«عَنْ عِكْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِرَسُولِاللَّهِ(صلی الله علیه واله وسلم): إِنَّ أُمَّهُ تُوُفِّيَتْ أَيَنْفَعُهَا إِنْ تَصَدَّقْتُ عَنْهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ»، قَالَ: فَإِنَّ لِي مِخْرَافًا وَأُشْهِدُكَ أَنِّي قَدْ تَصَدَّقْتُ بِهِ عَنْهَا»؛[30] (شخصی به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) گفت: مادرش از دنیا رفته است. آیا فایده دارد که از جانب او صدقه بدهد. پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: بله، میتوانی از جانب او صدقه بدهی. آن شخص گفت: رسول خدا را شاهد میگیرم که باغ مخرافم (نخلستانی بوده) صدقۀ مادرم باشد).
همچنین علمای بزرگ اهل سنت، نسبت به ایصال ثواب صدقه برای میّت، ادّعای اجماع کردهاند؛[31] علاوه بر اینکه، برخی از وهابیت مانند ابن عثیمین نیز، اهدای ثواب عمل برای اموات را جایز میدانند و مُعترف هستند، میّت از اعمالی که دیگران برای وی هدیه میکنند، بهره میبرد. وی بین عبادات مالیه، مانندِ صدقهدادن و عبادات بدنیه، مانندِ نماز و روزه، هیچ تفاوتی قائل نشده و قائل به جواز تمامی خیرات به اموات میباشد.[32] او مُعتقد است، هر عمل صالحی که برای میّت خیرات میکنند، به وی میرسد.[33]
بنابراین اهدای ثواب عمل برای اموات معصیت نمیباشد، تا ابن عثیمین بخواهد، با روایت فوق، معصیت بودن آن را ثابت کند
ب: معصیت بودن روشنکردن چراغ در کنار قبر
یکی از دیگر روایاتی که وهابیت به آن استدلال میکنند، روایتی است که در آن، مصداق معصیت بیان شده است. این روایت، منسوب به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) است که از طریق ابوصالح در کتب روایی اهل سنّت، نقل شده است؛[34] چنانکه در کتاب مسند احمد بن حنبل آمده است: «حدثنا هاشم، حدثنا شعبة، عن محمد بن جحادة، عن ابیصالح، عن ابنعباس، قال: لعن رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) زائرات القبور، والمتخذين عليها المساجد والسرج».[35]
ابنعثیمین نیز با توجه به روایت نبوی، روشنکردن چراغ در کنار قبر را معصیت و عمل نذر به معصیت را جایز نمیداند؛ ولی در اینکه آیا کفاره یمین بر وی هست یا نه، در بین اهل علم اختلاف است که احتیاط در دادن کفاره است.[36]
بررسی و نقد
این روایت، علاوه بر ضعف سندی، دارای ضعف دلالتی نیز میباشد که در ادامه، بررسی خواهد شد.
بررسی سند روایت
در سند این روایت، ابوصالح وجود دارد. اسم وی «باذام» است و شعیب أرنؤوط، محقّق کتاب مُسند احمد بن حنبل، دربارۀ او مینویسد: بسیاری از بزرگان، مانندِ نسایی، ابوحاتم، عقيلی، ابنعدی، ابنجارود، ابواحمد حاكم، ابنحبان و دیگران، وی را تضعیف کرده اند.[37]
همچنین وهابیانی مانندِ البانی این روایت را ضعیف میدانند[38] و در توضیح آن، به ضعف ابوصالح تصریح میکنند و آن را به جمهور علما نسبت میدهند. البانی بیان میکند: بهجز عجلی، هیچکس ابوصالح را توثیق نکرده است. او همچنین علّت ضعف راوی را تدلیس وی ذکر کرده است؛[39] علاوه بر البانی، قفیلی محقّق کتاب التوحید[40] یا محقّق کتاب فتح المجيد،[41] نیز، به ضعف روایت و تضعیف ابوصالح اقرار کردهاند.
بررسی دلالتی روایت
ابنعثیمین با توجه به روایت نبوی، روشنکردن چراغ در کنار قبر را معصیت و عمل نذر اینگونه را از نذرهای معصیت میداند؛ حال آنکه اولاً: این روایت برای زنان بوده و پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، زنانی را که چراغی بر روی قبر روشن کنند، ذکر کردهاند؛ چنانکه محمد بن عبدالوهاب درخصوصِ این روایت، به آن اشاره کرده است؛[42] لذا معصیت آن نمیتواند بهصورت مطلق باشد. ثانیاً: به دلیل اینکه قصد و نیّت نذرکننده معصیت نمیباشد، بلکه این عمل را برای خداوند انجام میدهد و دلایل متعددی نسبت به جواز این نذرها وجود دارد، باید به آن عمل کند.
ج: حرمت نذر در محل پرستش بُت و مکان برگزاری عیدی از اعیاد جاهلیت
یکی از دیگر روایاتی که وهابیت به آن استدلال میکنند، روایت ثابت بن ضحاک است که با این سند آمده است:
«حدثنا داود بن رشيد، حدثنا شعيب بن إسحاق، عن الأوزاعي، عن يحيى بن أبي كثير قال: حدثني أبو قلابة، قال: حدثني ثابت بن الضحاك، قال: نذر رجل على عهد رسولالله6أن ينحر إبلا ببوانة فأتى النبي(صلی الله علیه واله وسلم) فقال: إني نذرت أن أنحر إبلا ببوانة، فقال النبي(صلی الله علیه واله وسلم): هل كان فيها وثن من أوثان الجاهلية يعبد؟ قالوا: لا، قال: هل كان فيها عيد من أعيادهم؟ قالوا: لا، قال رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم): أوف بنذرك، فإنه لا وفاء لنذر في معصية الله، ولا فيما لا يملك ابن آدم»؛[43]
(شخصی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) نذر کرده، شتری را در مکانی به نام بوانه، قربانی کند. نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) آمد و گفت: نذر کرده در مکانی به نام بوانه، قربانی کند، حضرت سؤال فرمودند: آيا در آنجا، بُتی از بتهای جاهليت پرستيده شده است؟ گفت: خير؛ حضرت فرمودند: آيا آنجا محل مراسم خاصی از اعیاد جاهليت بوده است؟ گفت: خير؛ حضرت فرمودند: به نذرت وفا کن؛ پس بهدرستی که در راه معصیت خدا نبايد به نذر وفا کرد و نه در چيزی که انسان آن را نمیتواند انجام دهد).
وهابیت با ذکر این روایت در کتاب خود، این نوع نذر کردن را معصیت دانسته اند.[44]
بررسی و نقد
با توجه به روایت محل بحث، نهایت مسئلهای که وهابیت میتوانند از آن استفاده کند، این است که با اوصاف ذکرشده، اگر کسی نذر کند، نذرش معصیت بوده و نباید به آن عمل کند.
این در حالی است که اولاً: روایت بیان میکند در مکانهایی که آثاری از مُشرکین وجود دارد، نذری صورت نگیرد[45] که با نگاهی به سیرۀ مسلمین از گذشته تا به امروز، بهوضوح مشخص میشود، هیچیک از نذرهای مسلمانان در چنین مکانهایی نبوده است؛ همچنین، قبرستان مسلمانان، عاری از هرگونه بُت و اعمال جاهلیت است؛ به همین دلیل، محمد بن عبدالوهاب دربارۀ این روایت مینویسد: «الخامسة: أن تخصيص البقعة بالنذر لا بأس به إذا خلا من الموانع»؛[46] (اختصاصدادن زیارتگاه برای نذر کردن، جایز است؛ درصورتی که از موانع، خالی باشد). ابنعثیمین هم در شرح بر کتاب التوحید، دلیل سخن مذکور را، جملۀ «أوف بنذرك» بیان میکند.[47]
ثانیاً: بر فرض اینکه، اگر مسلمانی در یکی از اماکن جاهلیت نذر کند، ولی آن مکان خالی از محل پرستش بُت و عیدی از اعیاد جاهلیت باشد، طبق روایتِ محل بحث، باید به نذرش عمل کند؛ چنانکه شيخ داوود خالدی بغدادی، عالم و فقیه حنفیمذهب در کتابش، بعد از بیان روایت مذکور، به این نکته اشاره کرده و مینویسد: «فتبین ان تعیین المکان ولو من اماکن الجاهلیة اذا خلی عن وثن من أوثانهم أو عید من أعیادهم یلزم الوفاء فی ذلک المکان المعین و لو بعد لان بوانة کان فی اسفل مکة»؛[48] (پس روشن میشود که تعیین مکان، ولو اینکه از اماکن جاهلیت باشد، اگر خالی از بُت یا اعیاد آنها باشد، وفا به آن لازم است؛ ولو اینکه آن مکان دور باشد؛ چراکه بوانه، دور از مکه است).
بنابراین، طبق بیان روایت، عملکردن به نذر محل بحث نیز لازم است. نتیجه آنکه طبق روایت و با توجه به اینکه نذر محل بحث، عاری از معصیت میباشد، باید به آن نذر عمل شود.
ادلّۀ جواز نذر برای خداوند و اهدای ثواب آن به اموات
اگر نذر کردن برای خداوند باشد که منفعت و ثوابش به اموات برسد، از دیدگاه آیات، روایات، سیرۀ مسلمین و همچنین از نظر دیدگاه فقهی مذاهب، باید به آن عمل شود؛ در ادامه به ترتیب، ادلّۀ جواز نذر، بیان میشود.
آیات
یکی از آیاتی که برای جواز نذر محل بحث، میتوان به آن استدلال کرد، آیۀ «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ»[49] است. این آیه در مقام مدح کسانی است که به نذرهای خود وفا میکنند؛ ضمن آنکه، سیاق آیات نیز، سخن از ابرار و مدح آنها میباشد؛ چنانکه در آیات قبل از آن میخوانیم: «إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجيراً»؛ (به یقین، ابرار از جامی مینوشند که با عطر خوشی آمیخته است. از چشمهای که بندگان خاص خدا از آن مینوشند و از هر جا بخواهند آن را جاری میسازند).
با توجه به اینکه نذر محل بحث، برای خداوند و عاری از هرگونه معصیت است، طبق این آیه، باید به آن عمل کرد. وهابیت نیز از این آیه، وفای به نذر را استفاده کردهاند؛[50] چراکه در این آیه، عمل به نذر، طاعت و بندگی پروردگار محسوب میشود؛[51] از اینرو، دلالت بر وجوب وفای به نذر میکند.[52] ابنعثیمین، دلالت آیۀ «وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ»[53] را بهدلیل وجود امر خداوند بر وفای به نذر، واضحتر از آیه قبل بیان کرده است.[54]
روایات
در روایات فراوانی، جواز نذر به غیرِخدا ذکر شده است؛ چنانکه در سنن ابنماجه از ابنعباس نقل شده است:
«عن ابنعباس، أن رجلا جاء إلى النبي(صلی الله علیه واله وسلم)، فقال: يا رسولالله، إني نذرت أن أنحر ببوانة، فقال: «في نفسك شيء من أمر الجاهلية؟ قال: لا، قال: أوف بنذرك»؛[55] (شخصی از رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) سؤال کرد که من نذر کردهام در بوانه، قربانی کنم؛ پس حضرت فرمودند: آیا در نفست، چیزی از امر جاهلیت میباشد؟ گفت: خیر؛ پس حضرت فرمودند: به نذرت وفا بنما).
در سنن ابىداود نیز، مانند روایت مذکور آمده است که:
شخصی نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) آمد و گفت: نذر کرده در مکانی به نام بوانه قربانی کند، حضرت سؤال فرمودند: آيا در آنجا، بتی از بتهای جاهليت پرستيده شده است؟ گفت: خير؛ حضرت فرمودند: آيا آنجا، محل مراسمی خاص از اعیاد جاهليت بوده است؟ گفت: خير؛ حضرت فرمودند: به نذرت وفا کن؛ پس بهدرستی که در راه معصیت خدا نبايد به نذر وفا کرد و نه در چيزی که انسان آن را نمیتواند انجام دهد.[56]
روایت مذکور که با عبارات مختلف در منابع اهل سنت، نقل شده است[57] و نشاندهندۀ آن است که صرف مکان، دلیل بر شرک نیست و زمانی که نیّت نذرکننده، عاری از هرگونه امور جاهلیت باشد، باید به آن عمل کند.
فتوای فقها
بنابر اتفاق مذاهب اسلامی، نذر باید با قصد قربت و برای تقرّب به خداوند باشد و اگر چنین نیّتی نباشد، نذر، باطل است.[58] شيخ داوود خالدی بغدادی، عالم و فقیه حنفیمذهب در کتابش، سخنان بسیاری از بزرگان اهل سنّت را جمعبندی و ذکر کرده است. وی مینویسد: «...در نذر، مسئله دائرمدار، نيت نذرکننده میباشد. اگر قصد نذرکننده، خود میّت و تقرّبجُستن بهسوی او بهوسیلۀ اين نذر باشد، اين کار جايز نيست و نذر باطل است؛ ولی اگر نذرش برای تقرّب به خداوند است و اينکه زندگان بهنوعی از اين نذر بهره برده و ثوابش به آن مرده برسد (چه اینکه در جهت خاصی برای مصرف بيان کند يا چنين نکند؛ اما در عُرف، روشی باشد که برای آن خرج کنند؛ مانندِ مصلحت قبر يا اهل آن شه يا نزديکان آن قبر، يا فقرا يا بستگان ميت)، در اين صورت، واجب است که به نذر وفا کنند».[59] شيخ داوود خالدی بغدادی، در ادامه به ذکر سخنان علمای اهل سنّت که همین قول را بیان کردهاند، میپردازد و از علمایی مانند أذرعی، زركشی، ابنحجر هيثمی، رملی الشافعی، قبانی البصری، رافعی، نووی، علاءالدین الحنفی، خيرالدين الرملی الحنفی، شيخ محمد الغزی و شيخ قاسم الحنفی، نام میبرد.[60]
امروزه نیز علمای اهل سنّت، حُکم به جواز اینگونه نذرها دادهاند؛ از اینرو، در کتاب محمود الفتاوی که فتاوای دارالعلوم زاهدان بوده و زیر نظر مولوی عبدالحمید به چاپ رسیده، مسئله مذکور و جواز آن، مطرح شده است؛ چنانکه وی مینویسد: «هرگاه برای ما مشکلی پیش آمد، ما دعا میکنیم که خدایا، به شرافت و دوستی فلان بزرگ، این مشکل ما را حل کن و نذر میکنیم که یک رأس گوسفند در یک محل خاص در رضای خدا و ثواب به روح رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) و ثواب به روحِ صد و بیست و چهار هزار پیامبر(علیهم السلام) و ثواب به روح حضرت علی(علیه السلام) ذبح کنیم. وقت ذبح، بسمالله و اللهاکبر نیز میگوییم. حال حکم مسئله چیست؟ ... اگر منظور از ذبح در فلانجا، تعظیم همان مکان یا شخص یا تقرب غیرِالله باشد، این نذر، نذر غیرِالله شمرده میشود و این گوسفند هم حرام است. اگرچه وقت ذبح، اسم خدا گفته شود. اگر حیوان را به نام الله ذبح کند و ثوابش را به روح بزرگی ببخشد، این، نذرِ غیرالله نیست و جایز است؛ البته اگر اینطور بگوید: اگر خداوند متعال خواستۀ مرا برآورده سازد، من ثواب ده تومان را برای رضای خدا، به فلان بزرگ میبخشم، در این هیچ اشکالی وجود ندارد».[61]
سیرۀ مسلمین
سيره و روش مسلمانان بر این بوده است که برای خداوند نذر میکردند و ثواب و پاداش آن را برای انبيا، اوليا، علما و بزرگان یا اموات خودشان، هدیه میکردند که در اینجا به برخی از این موارد اشاره میشود.
الف: مردم برای قبر عبدالله بن علی بن ابیطالب(علیه السلام) نذر میکردند؛ چنانکه یاقوت حموی در معرفی «مذار» میگوید: مَذار در منطقه میسان بین واسط و بصره است و تا بصره چهار روز فاصله دارد. قبر عبدالله بن علی بن ابیطالب(علیه السلام) در آنجا قرار دارد و دارای بارگاه بزرگ و باشکوهی است. مردم، اموال زیادی برای عمارت و آبادانی آن خرج میکنند و دارای موقوفات زیادی است و برای این قبر و بارگاه، نذرهای فراوانی میشود.[62]
ب: اهل سنت در کنار قبر احمد بن علی بدوی نذر میکردند؛ چنانکه آمده است: «وفیها السید الجلیل الشیخ احمد بن علی بن ابراهیم بن محمد بن ابی بکر البدوی الشریف الحسیب النسیب ... ودفن بطندتا وجعلوا علی قبره مقاما واشتهرت کراماته وکثرت النذور الیه»؛[63] (در این سال (سال 675)، سید جلیل شیخ احمد بن علی بن محمد بن ابیبکر البدوی از دنیا رفت؛ در "طندتا" دفن شده و روی قبرش مقامی ساختند. کراماتش مشهور است و نذر برای او زیاد آورده میشود).
ج: قبر مؤدب در تونس قرار دارد. هنگامی که دریا طوفانی و مواج شود، مردم، دریا را به او قسم میدهند. مردم از خاک قبر او همراه خود میبرند و برای او نذر میکنند.[64]
د: شیخ محمد بن دشم یا محمد بن رستم که از علمای حنبلی و از بزرگان مشایخ عراق محسوب میشود در روستای راذان، نزدیک سامرا، از دنیا رفت و در همانجا به خاک سپرده شد.[65] مردم نذرهای فراوانی برای وی میکردند؛[66] همچنین برای عبیدالله بن محمد معروف به نذور، نذر میکردند؛[67] چنانکه قاضی ابوالقاسم علی بن محسن تنوخی به نقل از پدرش ماجرای مفصّلی دربارۀ این قبر و علت شهرت آن به قبر نذور بیان کرده است؛[68] همچنین نذر برای «تل توبه»[69] و نذر برای قبر یکی از انبیاء الهی در نزدیکی بابالیهود در شهر حلب[70] و... دیگر نذرهای مسلمانان میباشد.
نتیجه
یکی از شرایط نذر، از نگاه تمامی مذاهب اسلامی، این است که نذر باید برای خدا باشد و اگر کسی موجود دیگری را بهجای خدا قرار دهد و همان جایگاه را اعم از الوهیت و ربوبیت برای غیرِخدا قائل باشد، یقیناً دچار شرک شده است و اگر قصدش الوهیت و ربوبیت نباشد، شرک مُرتکب نشده است.
گاهی ممکن است، مسلمانی برای خداوند نذر کند و ثوابش را به اولیای الهی یا اموات اهدا کند که اکثر وهابیت قائل به جواز نیستند. اگرچه آنها به روایاتی استدلال کرده اند، ولیکن هیچ یک از آنها نمیتواند عدم جواز چنین نذرهایی را اثبات کند؛ ضمن آنکه ادلّۀ قرآنی و روایی، فتوای فقهای مسلمانان و همچنین سیرۀ مسلمین، جواز نذرهای فوق را اثبات میکند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.