«اجماع» و «تواتر» از ادله اطمینان آور در فقه همه مذاهب اسلامی است. به این معنا که اگر همه علمای یک مذهب در مسئلهای یا حکمی از احکام اتفاق نظر داشته باشند مخالفت کردن با آنها جایز نیست. از طرفی اگر حکم یا خبری پی در پی و از طرق مختلف نقل شود به گونهای که احتمال تبانی بر دروغ ساقط باشد از آنجا که مفید اطمینان است حکم یا خبر مذکور صحیح و موافق با واقع است.
رسالۀ محمد بن محمد القادری ازجمله نوشته های بهجامانده در ابطال و ردّ محتوای اعتقادی یکی از نامه های عبدالعزیز بن محمد بن سعود (م1218) است. هرچند که این رساله مختصر است، اما در عین حال مورد توجه برخی از طرفداران محمد بن عبدالوهاب قرار گرفته است، که در این نوشتار گزارشی از آن بیان شده است.
کمتر مساله ای وجود دارد که وهابیت و متاثرین از تفکر نجد در آن دچار پارادوکس و تناقض نباشند. یکی از این موضوعات مساله "ظاهرگرایی" است. اگر چه وهابیان به ظاهر الفاظ تمسک کرده و بدون تاویل آن را می پذیرند اما همواره از پاسخ به لوازم این رویه طفره رفته تا در باب اسماء و صفات الهی نیز مانند بسیاری از دیگر باورها دچار تناقض باشند. از یک سو خداوند را دارای دست حقیقی می پندارند و سوی دیگر او را از حیز و مکان و جرم و ... مبرا می دانند.
در میان آرا و افکار وهابیت سخنان شاذ و نادر یا عجایب القول بسیار دیده میشود؛ اما در این بین گاهی سخنانی گفته اند که حد و مرز عجیب بودن را درنوردیده و مایه شرمساری وهابیت و تعجّب هر خردمندی است. بن عثیمین عالم وهابی می نویسد: «ابن تیمیه مدعی است اجنه به صورت او ظاهر و فتوا داده اند»!!
«تحقیق الافادة بتحریر مفهوم العبادة» عنوان کتابی است که دکتر سلطان بن عبدالرحمن العمیری در تبیین مفهوم «عبادت» از منظر وهابیت نوشته است. در این کتاب علاوه بر اثبات مدعای وهابیان در مفهوم عبادت و بیان ادله آنان، به ادله مخالفان وهابیت در مفهوم عبادت نیز پرداخته و آنها را مورد نقد قرار داده است. در این نوشتار، دیدگاه نویسنده مورد ارزیابی قرار می گیرد.
وهابیت در طول دهههای اخیر دخالتها و جنایات فراوانی در یمن مرتکب شده است. مهمترین جنایات وهابیت در سالهای اخیر مربوط به حمله نظامی ائتلاف عربی به سرکردگی عربستان سعودی علیه مردم یمن است. این ائتلاف از سال (1394ش ـ 2015م) حملات همهجانبهای را علیه یمن آغاز کرده است. بر اثر این حملات، زیرساختهای یمن نابود شده، جادهها، بیمارستانها، مدارس و... تخریب گردیده است. این کشور فقیر عربی اکنون دچار بحران قحطی است و بیش از نیمی از مردم، با خطر گرسنگی و بیماری روبهرو هستند. کودکان بسیاری کشته شده و بیش از یازدهمیلیون کودک دچار سوءتغذیه هستند. این پژوهش، با روش توصیفی به ذکر جنایات وهابیت در یمن پرداخته است. با توجه به اینکه تاکنون پژوهشی مستقل درباره جنایات وهابیت در یمن صورت نپذیرفته، اهمیت این پژوهش بیشتر قابل درک است.
وهابیت و گروههای تکفیری همچون سایر عالمان مسلمان معتقدند در عصر حاضر، برخی از صفات مربوط به دوره جاهلیت در امت اسلامی رواج یافته و برخی از مسلمانان غرق در امور جاهلی شدهاند؛ البته با این تفاوت که وهابیان با این بهانه، بسیاری از امور مشروع و صحیح نزد مسلمانان را افعالی جاهلی شمرده و حتی در مواردی نیز حکم به شرک بسیاری از آنها کرده اند. به عنوان نمونه: تکفیریان اعمالی مانند استغاثه و طلب شفاعت از اموات، توسل به دعای اولیای الهی و تبرک جستن به قبور صالحین را جزو افعال جاهلی و نواقض اسلام تلقی نمودهاند؛ حال آنکه مشروعیت بسیاری از این امور در آیات و روایات فریقین به اثبات رسیده است. همچنین بسیاری از مسلمانان و بزرگان اسلامی ملتزم به این امور بودهاند. در مقاله پیشِ رو پس از بیان برخی از مصادیق امور جاهلی نزد وهابیان، این دیدگاه مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
مکان دار بودن خداوند، یکی از مصادیق صفات خبری است که ظاهرگرایان، از ظاهر برخی آیات و روایات برداشت کرده اند. «حدیث جاریه» یکی از این روایات است که گروهی مانند جریان مدعی سلفی گری، بر اساس ظاهر آن، در آسمان بودن خداوند متعال را برداشت کرده اند. مسئلۀ اصلی برای نگارنده این مقاله، چگونگی استدلال عالمان متسلف، برای در آسمان بودن خداوند سبحان، بر اساس حدیث جاریه، بوده است؛ از این رو، نظرات چهار عالم تأثیرگذار در این جریان (ابن تیمیه، بن باز، البانی و ابن عثیمین) را به روش کتابخانه ای و با جست و جوی عبارت «فی السماء» در تمامی کتاب های آنان، جمع آوری و سپس شیوه ی استدلال آنها را تحلیل و نقد کرده است؛ پس از آن، برای اثبات خطای ظاهرگرایان در نپذیرفتن مجاز و تأویل، آیاتی از قرآن کریم و روایاتی از پیامبر(ص) را ارائه داده که حدیث جاریه با آنها معارض است.
اصل موضوع تبرّک، از مسلّمات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) است. لکن برخی از موارد تبرک مانند تبرک جستن به اموات یا آثار منفصل از اولیاء خدا، از سوی وهابیان نه تنها مردود شمرده شده بلکه گاه شرک اکبر انگاشته شده است؛ این درحالی است که آنچه از منابع اسلامی برمیآید، صحت تبرک جستن به مقدسات اسلامی است؛ چه آن امر مقدس زنده باشد، چه مرده، و چه متصل باشد، چه منفصل. برای قاعدهمند کردن موضوع تبرک شروطی لازم است که باید در آن لحاظ شود: شرط اول: تأثیر گرفتن شیء مبارک از خدا و به اذن خدا بودن آن است. ازاینرو اگر خود آن شیء را مستقل و در عرض خدا منشأ اثر بدانیم، بیتردید شرک در ربوبیت خداوند خواهد بود. شرط دوم: این است که دلیلی از کتاب وسنت برای متبرک بودن به صورت خاص یا عام وجود داشته باشد تا شخص با توجه به آن دلیل بتواند عمل خود را به شرع نسبت دهد. بنابراین اگر شیء متبرک را در عرض قدرت خدا بدانیم، دچار شرک ربوبی شدهایم و اگر هیچ نوع دلیلی بر تبرک جستن یا مقدس بودن آن شیء وجود نداشته باشد، تبرک جستن به آن، باطل وانتساب دادن آن به شرع، بدعت و حرام است.
وهابیان تصرف تکوینی اولیای الهی را چه در حال حیات و چه بعد از مرگ، منکراند و معتقدان به تصرفات اولیا و علم آنان در برزخ نسبت به دنیا را مشرک شمرده و بر این باورند که اگر تصرفی نیز توسط اولیا صورت گیرد، به اختیار خود ایشان نیست. این در حالی است قدرت تصرف اولیا وابسته به قدرت خداوند است. اگر کار خارقالعادهای از اولیا سر بزند، به سبب اذن خداوند است؛ وگرنه اگر خداوند به کسی اذن ندهد، حتی کار عادی نیز نمیتواند انجام بدهد. گذشته از این، دلایل قرآنی و روایی و تاریخی نیز ثابت میکند که اولیا دارای تصرف در تکوین هستند و در برزخ نیز نسبت به دنیا علم دارند و کرامت آنها گذشته از عنایت خداوند، با اختیار و ارادۀ اولیا میباشد. همچنین کسانی که به توانایی و تصرفات اولیا اعتقاد دارند، در حقیقت، قدرت اولیا را متصل به منبع اصلی یعنی خداوند میدانند و قدرت آنها را مستقل از خداوند نمیدانند. با این وجود، شرک دانستن این اعتقاد، ادعایی واهی و بیاساس میباشد.