مسئلۀ «تبرک» ازجمله امور مورد قبولِ تمام مسلمانان است. همۀ مسلمانان بر جواز تبرک به آثار منفصل و جداشده از بدن پیامبر(ص)، از قبیل مو، ناخن، عرق، آب دهان، آب وضو و لباس اتفاقنظر دارند، وهابیان نیز در این مسئله با سایر مسلمانان موافق هستند، اما آنان تبرک به آثار مکانیِ پیامبر(ص)، از قبیل حجره و قبر شریف آن حضرت را جایز نمیدانند و به ادلهای نیز استناد میکنند. وهابیان همچنین تبرک به صالحان و اولیا و آثار آنان را جایز نمیدانند و تبرک به شخص و آثار وی را از ویژگیهای انحصاریِ پیامبر(ص) میدانند و تبرک به قبور صالحان را شرک میدانند، این درحالی است که تبرک به صالحان و آثار مکانیِ پیامبر(ص) نهتنها شرک و بدعت نیست؛ بلکه امری جایز است و دلایل مطرحشده از سوی وهابیت واهی و مخدوش است.
یکی از نذرهایی که میان مسلمانان مرسوم است، نذر کردن برای خداوند همراه با اهدای ثواب و پاداش معنوی نذر به اموات است. از دیدگاه فقهیِ مذاهب اسلامی در جواز چنین نذری، هیچ ابهامی وجود ندارد؛ اما ابنتیمیه با تمسک به دلایلی آن را نهتنها جایز ندانسته؛ بلکه چنین نذری را شرک در عبادت پنداشته است. عمدهترین دلیل وی در این خصوص، روایات است. نگارنده در این تحقیق بهتفصیل دلایل ابنتیمیه را بررسی کرده است و روایات مورد استدلال او را بهلحاظ سندی و دلالتی به نقد کشیده است و در پایان باتوجه به دلایل جواز نذر، فتاوای فقهی و سیرۀ عملی مسلمین، جواز این نوع از نذر را ثابت کرده است.
كتاب «بررسی رویکرد ابنتیمیه درباره تعارض عقل و نقل» در دو جلد توسط آقای «رحمتاللّه رضایی» در ارتباط با نقد ابنتیمیه نوشته شده است. جلد اول، اختصاص به مباحث نظری «تعارض عقل و نقل» و جلد دوم، ناظر به مباحث کلامی است. جلد اول این کتاب در 454 صفحه، متشکل از نُه فصل و یک نتیجه میباشد و گزارش پیش رو از جلد اول این کتاب است.
«تکفیر تارک نماز» از مسائل مورد توجه فقهاست. آنان به صراحت بیان نمودهاند که چنانچه ترک نماز بهسبب جحد و انکار اصل وجوب نماز باشد، شخص منکر، کافر میشود؛ اما نکته مهم این است که آیا اگر ترک نماز بهسبب مسئلهای غیر از جحد و انکار باشد، بازهم موجب کفر شخص تارک میشود؟ در این خصوص، نظرات مختلفی بیان شده است. هرچند که جمهور فقها و اندیشمندان اسلامی قائل به عدم کفر چنین شخصی شدهاند، اما در منشورات برجا مانده از فقها میتوان برخی را به عنوان قائلین به تکفیر تارک نماز (هرچند که بهسبب سستی، کاهلی، تنبلی و امثال آن باشد) معرفی نمود. عمدهی تکفیریان معاصر، این نظر را پذیرفته و امروز سردمدار این دیدگاه میباشند. آنان دلایلی را برای اثبات مدعایشان مطرح نمودهاند که همهی آنها مخدوش و ناتمام است. آنان از آیه 11 سوره مبارکه توبه و حدیث نبوی «إِنَّ بَيْنَ الرَّجُلِ وَبَيْنَ الشِّرْكِ وَالْكُفْرِ تَرْكَ الصَّلاَةِ» و کاشفیت فقدان ایمان در شخص تارک نماز، برای دستیابی به مقصود خود بهره جستهاند. اما با تدقیق نظر مشخص میشود که آیه در صدد نفی اخوّت حقیقی نبوده و تنها در صدد بیان شدت مبغوضیت ترک نماز میباشد. با در نظر گرفتن دیگر فرمودههای پیامبر اکرم(ص) مشخص میشود که این کلام نبوی مربوط به ترک عامدانه نماز میباشد، نه مطلق ترک نماز؛ علاوه بر آنکه میان ترک نماز و فقدان ایمان هیچ ملازمهای وجود ندارد و برقراری چنین ملازمهای بیدلیل و صرفاً ادعایی بیش نیست.
برگزاری جشن میلاد نبی مکرم اسلام(ص) و اولیای الهی(ع) سیرهی همیشگی مسلمین در سرتاسر جغرافیای جهان اسلام، در طول قرنهای متوالی بوده است که در راستای تکریم نبی مکرم اسلام(ص) صورت گرفته است. وهابیان با طرح برخی اشکالات، به بدعت بودن چنین عملی حکم کردهاند. ازجمله محوریترین ادعاهای آنان، ترک این عمل از سوی پیامبر(ص) و صحابه عنوان شده است. این در حالی است که ترک فعل از سوی رسول گرامیِ اسلام(ص) بهتنهایی موجب حرمت نمیشود؛ مگر اینکه نصّی بر نهی از آن متروک اقامه شود. در مقابل، موافقانِ بزرگداشت موالید، این عمل را از مصادیق تعظیم شعائر الهی میدانند و دلایل متعددی از آیات قرآن، ازجمله: توصیه قرآن به لزوم یادآوری ایاماللّه، لزوم بزرگداشت شعائر الهی و... بر تأیید چنین عملی ارائه میکنند.
وهابیان از اولین روزهایی که سربرآوردند، تاکنون این پندار را ترویج کردهاند که ساخت بنا روی قبور، حرام، بدعت، نماد و ذریعه شرک است. محمد بن عبدالوهاب و پیروان او بر پایه همین پندار، بناهای ساختهشده بر قبور ائمه(ع)، صحابه، تابعان و بسیاری از بزرگان اهل سنت را در نقاط مختلف جهان تخریب کردهاند. اجماع، روایت ابوالهیاج و روایت جابر مهمترین دلایل وهابیان در این مسئله است که در این مقاله مطرح شده و مورد بررسی قرار گرفته است.
وهابیان با هرگونه آموزش و یادگیری فلسفه مخالف اند؛ علاوه بر این تکفیر و ملحد خواندنِ فلاسفه از سخنان و فتاوای رایج در میان وهابیان است. گرچه آنان تلاش کرده اند ستیز خود با فلسفه و فلاسفه را علمی و مستدل جلوه دهند، لکن ارزیابی سخنان و دلایل وهابیان این نتیجه را به دست می هد که نقص تصوری وهابیان از مفاهیم فلسفی، سوء برداشت آنان از متون فلسفه، در کنار تعصبات عقلستیزانه، بیشترین تأثیر را در تخطئه و ستیز وهابیان با فلسفه و فلاسفه داشته است. به نظر میرسد تکفیر فلاسفه و تحریم فلسفه از سوی وهابیان بیش از آنکه مبنای علمی داشته باشد، بر پایه تعصبات و نسبتهای ناروا استوار است. در این نوشته، با روشی توصیفی ـ تحلیلی، نظریات مخالفان فلسفه بررسی و نقد شده است.
یکی از باورهای مهم وهابیت، کفر و شرک خواندن نفْس «علم غیب» غیرخداست. این ادعای وهابیان ریشه در طاغوت خواندن مدعی علم غیب دارد. آیات نفی علم غیب از غیرخدا، از دلایلی است که وهابیان برای اثبات ادعای خویش به آن استناد میکنند. استناد وهابیت به این آیات قرآن، دچار مشکلات اساسی است: اول آنکه آیات قرآن در تبیین علم غیب چند دسته است: یکی از آنها، آیاتی است که وهابیان به آن استناد میکنند و آنان از آیات دیگری که علم غیب را برای غیرخدا اثبات میکند، چشمپوشی کردهاند. بنابراین، استناد وهابیت به آیات نفی علم غیب از غیرخدا، نوعی قشریگری و نادیده گرفتن آیات دیگر قرآن است. دوم آنکه روایات صحیح فراوانی در منابع شیعه و سنی وجود دارد که علم غیب به غیرخدا نسبت داده شده است. سوم آنکه نصوص قرآنی و روایی نسبت دادن علم غیب به غیرخدا را مخصوص انبیا(ع) ندانسته و برخی از صالحان را نیز در زمرهی دارندگان علم غیب شمرده است. لذا ادعای وهابیت در کفر و شرک و طاغوت خواندن علم غیب غیرخداوند، با نصوص دینی تضاد دارد.
مبارزه با سازمان های تروریستی، تنها در برخورد نظامی با آنان خلاصه نمی شود و تا ریشه های فکری آنان در جامعه خشکانده نشود، مقابله نظامی نیز به طور کامل، موثر واقع نمی گردد. در این نوشتار، نظام فکری تکفیریان مسلح و مبانی فکری آنان در مسائل گوناگون که منجر به تکفیر و انجام عملیات تروریستی گردیده است، به صورت گذرا مورد بررسی و نقد قرار می گیرد.
کتاب «استغاثه و جایگاه شرعی آن» اثر «محمدطاهر القادری» نویسنده عالم اهلسنتِ حنفی، ساکن پاکستان، نسبت به جایز بودن استغاثه به انبیاء و صالحان نوشته شده است.
قال الصادق (عليه السلام) :
مَنْ حَجَّ يُرِيدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لا يُرِيدُ بِهِ رِيَاءً وَ لا سُمْعَةً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ الْبَتَّةَ
کسى که حجّ انجام دهد و خدا را اراده کند و قصد ريا و شهرت طلبى نداشته باشد قطعاً خداوند او را خواهد بخشيد.