گزارش کتاب «أخطاء ابن تيمية في حقّ رسول الله(صلی الله علیه وآله) وأهل بيته(علیهم السلام)»
مصطفی مهاجر
مقدمه
كتاب «أخطاء ابن تيمية في حقّ رسول الله (صلی الله علیه وآله) وأهل بيته(علیهم السلام)» نوشتۀ دانشمند اهلسنت، دكتر محمود سيد صبيح توسط دار زین العابدین بیروت به سال 1431ق (2010م) در 504 صفحه منتشر شده است. محتوای این کتاب در ارتباط با لغزشهای ابن تیمیه در حقّ پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهلبيت آن حضرت(علیهم السلام) است.
کتاب یادشده تا کنون دو مرتبه به زبان فارسی ترجمه شده است، یکی با نام اشتباهات ابن تیمیه دربارۀ رسولالله(صلی الله علیه واله وسلم) و اهلبیت ایشان با ترجمۀ «دکتر حسن حکیم» توسط انتشارات آثار نفیس شهر قم به سال 1394ش در دو مجلد منتشر شده است؛ دیگری هم باعنوانِ لغزشهای ابن تیمیه در حقّ رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و اهلبیت(علیهم السلام) در یک جلد است که با ترجمۀ «محمد تقدمی صابری» توسط انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی شهر مشهد در سال 1394ش منتشر شده است،
کتاب مذکور متشکل از مقدمه، پیشدرآمد، متن اصلی (دارای 96 عنوان از خطاهای ابن تیمیه بههمراه نقد آن) و خاتمه میباشد.
مقدمه کتاب
نویسنده در مقدمه اشارۀ کوتاهی به محتوای کتاب و دستهبندی سرفصلها دارد. وی کتاب را به سه بخش تفکیک کرده است:
بخش اول: اشتباهات ابن تیمیه در حقّ اهلبیت(علیهم السلام)؛
بخش دوم: اشتباهات ابن تیمیه در نظریهاش دربارۀ محروم کردن مردم از زیارت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و اهلبیت ایشان؛
بخش سوم: اشتباهات ابن تیمیه دربارۀ برخی از مسائل مختص به مقام نبوت.
اگرچه در فهرست کتاب تقسیم مذکور وجود ندارد، لیکن گزارش پیشرو بر اساس تقسیمبندی فوق نوشته شده است.
تمهید[1]
نویسنده در این قسمت پیشینهای از شخصیتشناسی ابن تیمیه توسط دوستان و دشمنانش را ارائه داده است. وی به گفته های سه دسته در ارتباط با ابن تیمیه اشاره میکند:
1. سخنان پیروان ابن تیمیه: مؤلف در نقل سخن موافقان ابن تیمیه مینویسد:
برخی او را شیخ الاسلام، قطب و صاحب نورِ محمدی توصیفکردهاند. بعضی هم قبر ابن تیمیه را با عظمت دانستهاند یا کراماتی برای او قائل شدهاند یا اینکه حال او را مشابه با حال پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) ذکر کردهاند.
2.کسانی که ابن تیمیه را هم ستوده و هم نکوهیدهاند: نویسنده، نامِ ذهبی (از شاگردان ابن تیمیه)، صلاح صفدی، ابن حجر عسقلانی، سخاوی و برخی دیگر را در این دسته ذکر کرده است.
3.سخنان مخالفان ابن تیمیه: مؤلف در این دسته علمایی نظیرِ ابن رفعه، ابن زملکانی، صفی الدین هندی، ابن مرحل، تقیالدین سبکی، تقیالدین حصنی و علاء بخاری را نام میبرد و به برخی از سخنان آنها اشاره میکند؛ مانند اینکه در وصف ابن تیمیه گفتهاند: «فی عقله شیئاً» یا «علمه اکثر من عقله».
اشتباهات ابن تیمیه
مؤلف در شمارش خطاهای ابن تیمیه، 96 عنوان از اشتباهات وی را ذکر میکند. در گزارش ذیل برخی از این اشتباهات با یکدیگر ادغام شدهاند و در سه بخشی که نویسنده در مقدمه بیان کرده بود، ارائه شده است.
بخش اول: اشتباهات ابن تیمیه در حقّ پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
مؤلف کتاب از اتهامهای ابن تیمیه نسبت به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به تفصیل مطالبی را ارائه کرده است که به صورت مجزا ذکر میپشود:
1. فقدان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) سزاوار حُزن نیست!
اندوهگین شدن نسبت به فقدان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از منظر ابن تیمیه نهتنها هیچ سودی ندارد، بلکه حُزن حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و دیگر صحابی نسبت به فقدان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را نتیجۀ ضعف افراد میداند.
مؤلف در پاسخ، به سیرۀ عملی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و اندوه ایشان در وفات فرزندشان ابراهیم، شهادت زید بن حارثه، جعفر بن ابیطالب و عبدالله بن رواحه اشاره میکند و میافزاید: «آیا محزون بودن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) نشانۀ ضعف بود؟» همچنین نویسنده، سخن ابن تیمیه را معارض با سیرۀ عملی صحابه دانسته است و نمونههایی را از آن ذکر میکند.[2] مؤلف همچنین به نمونههایی از محزون بودن انسانها و حتی سایر موجودات، نظیر جمادات، اشاره میکند و در پایان مینویسد: «آدمیان، جنیان، جمادات و گیاهان بر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) اندوهگین شدند، مگر ابن تیمیه و یارانش!».[3]
نویسنده در ادامه به تناقض رفتاری پیروان ابن تیمیه اشاره میکند و خطاب به آنها مینویسد: «پیروان ابن تیمیه در حُزن و اندوه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از ابن تیمیه تبعیت میکنند؛ ولی در مرگ ابن تیمیه بیشترین اندوه را دارند!».[4]
2. معصوم نبودن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)!
نویسنده معتقد است که ابن تیمیه نمیداند که چه میگوید؛ چراکه اگر میدانست، علما او را تکفیر میکردند؛ یعنی علما گفتۀ او را حمل بر جهل کرده اند و الّا باید همگان او را تکفیر میکردند. در ادامه نویسنده بهنمونهای از سخنان ابن تیمیه که لازمهاش عصیان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) است، اشاره میکند. همچنین نویسنده ضمن اشاره به عدم عصمت انبیا، با ذکر دلایلی که ابن تیمیه بیان کرده است، سخنان او را به نقد میکشد.[5] مؤلف در قسمت دیگری از کتابش، سخن از تلاش ابن تیمیه، مبنی بر گناهکار جلوه دادن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) زده است و به آن پاسخ داده است.[6]
3. تحریف روایات نبوی توسط ابن تیمیه
نویسنده به تبیین نمونههایی از تحریف روایات نبوی توسط ابن تیمیه پرداخته است.[7]
4. تنزل دادن مقام پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
مؤلف در موارد متعددی از کتابش، به نمونههایی از تنزل دادن مقام پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) توسط ابن تیمیه را بیان کرده و به آن پاسخ داده است،[8] که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- عدم ایمان و عصمت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) قبل از بعثت؛[9]
- عدم علم و ایمان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) قبل از بعثت؛[10]
- عدم توانایی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در تشخیص حق و باطل و مؤمن و منافق.[11]
5. زیارت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
نویسنده، حرمت بار سفر بستن بهقصد زیارت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از دیدگاه ابن تیمیه را نقل کرده است،[12] و آن را مخالف ادلۀ قرآنی و روایی زیارت،[13] سیرۀ سلف صالح،[14] سیرۀ مسلمانان،[15] سخن مفسران، فقها و مورخان دانسته است.[16]
6. توسل و استغاثه
مؤلف کتاب، به تبیین سخنان ابن تیمیه دربارۀ عدم جواز توسل[17] و استغاثه به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در حال حیات یا ممات ایشان پرداخته است،[18] و بیان کرده است که ابن تیمیه کسانی که از آن حضرت استعانت بجویند را تکفیر کرده است. نویسنده این سخنان را مخالف نصّ صریح آیات قرآن و روایات معتبر متعدد دانسته است. [19] بهعنوان نمونه مینویسد: «خداوند در آیۀ 95 سورۀ کهف، در داستان ذوالقرنین فرموده است: «فَأَعينُوني بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً»؛ (شما مرا با نيرويى يارى دهيد، تا ميان شما و آنها سدّ محكمى قرار دهم) ذوالقرنین نفرمود که یاری خواستن و استعانت فقط باید از خدا باشد».[20]
از دیدگاه نویسنده، لازمۀ سخن ابن تیمیه تکفیر بسیاری از صحابه[21] و سلف است،[22] که نویسنده به اسامی برخی از آنها اشاره کرده است:
- 51 نفر از حافظان و محدثان که به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و صالحان متوسل شدهاند؛
- 81 نفر از فقهای مشهور بههمراه فقهای مذاهب که دربارۀ توسل تصریح کردهاند؛
- 19 نفر از علمای تاریخ، 6 مفسر قرآن و 12 نفر از عالمان لغت قرآن که متوسل شدهاند.
7. قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
مؤلف دیدگاه ابن تیمیه به قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را نگاهی از روی عناد و دشمنی دانسته است که در ذیل به آنها اشاره میشود:
الف)منع دعا کردن کنار[23] و روبهروی قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم):[24] نویسنده ادعای اجماع دروغین ابن تیمیه را در این زمینه بیان کرده است و در پاسخ، به متون سه نفر از عالمان بیهمتای حنابله که خیلی پیشتر از زمان ابن تیمیه بودهاند، استناد میکند؛ این افراد عبارتاند از: ابن عقیل،[25] ابن قدامه مقدّسی[26] و ابوعبدالله سمری.[27] در ادامه نیز نویسنده عباراتی را از عالمان شافعی، حنفی و مالکی درخصوص جواز مسئلۀ فوق آورده است.[28]
مؤلف همچنین سخن ابن تیمیه را برخلاف سنت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، عملکرد اصحاب ایشان و سخنان و سیرۀ علمای مذاهب اهلسنت دانسته است.[29]
ب)بدعت دانستن نماز خواندن کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و تکفیر آن: از دیدگاه مؤلف این سخن برخلاف سیرۀ صحابه و تابعین میباشد که نویسنده به نام سه نفر از صحابه و تابعین برای بیاعتبار کردن سخن ابن تیمیه اشاره میکند.[30]
ج)مخالفت با مجاورت با قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم): نویسنده اذعان دارد که همجواری در کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)ازجمله موضوعاتی است که میتوان آن را نسل به نسل در شرح علمای امت اسلام و سخنان آنها مشاهده کرد؛ چنانکه نمونههایی را در این خصوص ذکر کرده است، لیکن ابن تیمیه مخالف مجاور بودن با بهترین خلق خدا، یعنی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، است.[31]
د)شرکپنداری بوسیدن قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و تبرک به آن: مؤلف جواز آن را باتوجه به سیرۀ صحابه، تابعین و سلف صالح و سخنان فقهای اهلسنت اثبات کرده است و هشت نفر از بزرگان صحابه، تابعین و ائمۀ اهلسنت را درخصوص جواز مطلب مذکور نام میبرد.[32]
ه)سلام بر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم): سلام بر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و جواب سلام آن حضرت ازجمله مسائلی است که اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست، لیکن نویسنده از اهانت ابن تیمیه در این موضوع سخن گفته است و بهصورت تفصیل به آن پاسخ داده است.[33] مؤلف در ادامه میافزاید که ابن تیمیه معتقتد است پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)پس از مرگ چیزی نمیداند،[34] نمیشنود و جواب نمیدهد[35] یا قدرت شنوایی پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را بدون ارائۀ دلیلی از متون اسلامی، محدود میشمارد،[36] اما در مقابل، نویسنده با بیان ادلهای متقن به نقد سخن وی پرداخته است.
8. همسران پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
مؤلف کتاب توهین و بیاحترامی ابن تیمیه نسبت به همسران پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را یادآور شده است.[37] ازجملۀ آنها نفی ایمان حضرت خدیجه(سلام الله علیها) است[38] و در ادامه به تفصیل به آن پاسخ داده است.
9. صحابه و تابعین
اتهامهای ابن تیمیه نسبت به حضرت علی(علیه السلام) که از صحابی برجستۀ پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) محسوب میشود و همچنین به دیگر صحابه و تابعین،[39] از دیگر سخنانی است که مؤلف کتاب به آن پرداخته و آن را نقد کرده است.
بخش دوم: اشتباهات ابن تیمیه در حقّ اهلبیت(علیهم السلام)
نویسندۀ کتاب از اتهامهای ابن تیمیه نسبت به اهل بیت(علیهم السلام)، بهتفصیل مطالبی را ارائه کرده است و به آنها پاسخ داده است. بهدلیل رعایت اختصار تنها به بیان اشتباهات ابن تیمیه اکتفا میشود:
1. آلپیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)
مؤلف از انکار ابن تیمیه نسبت به صلوات فرستادن بر آلپیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)( که مورد اتفاق فریقین می باشد، سخن گفته است.[40] همچنین اذعان کرده است که ابن تیمیه مصادیق آیۀ تطهیر که مفسرین فریقین برآن اتفاق دارند را زیرسؤال برده است و به این ادعای ابن تیمیه پاسخ داده است.[41]
2. حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
نویسنده یکی از اشتباهات ابن تیمیه را انتقاد وی نسبت به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دانسته است و در مقام پاسخ، به فضایل بینظیر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) اشاره میکند؛ مانند: پارۀ تن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، یکی از چهار زن کامل و سیدۀ زنان اهل بهشت. در ادامه خطاب به ابن تیمیه مینویسد: «مگر ابن تیمیه کیست که بخواهد دربارۀ بانوی کامل، سیده فاطمه، تعیینتکلیف کند؟».[42]
توهین و بیاحترامی[43] و جسارت[44] ابن تیمیه نسبت به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و انکار فضایل مسلّم ایشان[45] نیز از دیگر اشتباهات ابن تیمیه است که مؤلف به آنها پاسخهایی را ارائه کرده است.
3. حضرت علی(علیه السلام)
توهین و بیاحترامی ابن تیمیه به حضرت علی(علیه السلام)،[46] مغلطه یا انکار ویژگیهای منحصربهفرد واردشده برای آن حضرت در روایات نبوی(صلی الله علیه واله وسلم)،[47] یا تحریف کردن آن روایات[48] نمونههایی از سخنان نویسنده در کتاب است.
بهعقیدۀ مؤلف جسارت ابن تیمیه نسبت به حضرت علی(علیه السلام) تا حدی است که علما، بهدلیل تنقیص حضرت علی(علیه السلام)، حکم به نفاق ابن تیمیه دادهاند.[49]
4. امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)
جسارت ابن تیمیه نسبت به امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)[50] و تنزل دادن مقام علمی آنها[51] و همچنین بیحرمتی به خون پاک و مقام رفیع امام حسین(علیه السلام)، توسط ابن تیمیه، از دیگر مطالبی است که مؤلف بیان کرده است.[52]
5. ائمۀ معصومین(علیهم السلام)
نویسنده دربارۀ بیاحترامی ابن تیمیه نسبت به ائمۀ معصومین(علیهم السلام) این مطالب را آورده است: بیحرمتی نسبت به امام سجاد(علیه السلام)؛[53] سلب صفت «زینالعابدین» از آن حضرت؛[54] جسارت به امام صادق(علیه السلام)؛[55] جسارت به امام رضا(علیه السلام)[56] و کتمان فضایل آن حضرت.[57] سپس از تعظیم علما و حکّام اهلسنت نسبت به آن حضرت و فضایل بیشمار ایشان در کتابش سخن گفته است.[58]
بخش سوم: اشتباهات ابن تیمیه دربارۀ برخی از مسائل مختص به مقام نبوت
در این کتاب به اشتباهات ابن تیمیه در مسائل مختص نبوت اشاره شده است که در ذیل ذکر میشود:
- عدم ذکر نام پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در کتب اهل کتاب؛[59]
- سلب مقام محمود از پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)؛[60]
- انکار تقدم نبوت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)قبل از انبیای دیگر؛[61]
- تقدسزدایی از عبادتگاه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) (غار حرا).[62]
خاتمه[63]
نویسنده در پایان، برخی ادعاهای دروغین ابن تیمیه مبنی بر اجماع را جمعآوری کرده است و پیروان ابن تیمیه را به تحدی فرا خوانده است تا اجماع امتی مدعای ابن تیمیه را ثابت کنند. از عناوین مهم آن عبارتاند از:
1. اجماع صحابه و تابعین نسبت به ممنوعیت طلب شفاعت و استغفار بعد از حیات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)؛
2. دروغ دانستن ادعای اجماع قاضی عیاض نسبت به برتری خاک قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بر کعبه؛
3. اجماع مسلمانان نسبت به عدم مشروعیت زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)؛
4. اجماع بر بدعت دانستن عمل کسی که از صاحب قبر میخواهد تا برای وی از خداوند حاجتی را درخواست کند؛
5. اتفاقنظر مسلمانان نسبت به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)نبودن آن حضرت قبل از نزول وحی؛
6. ممنوعیت تبرک (بوسیدن و مسح کردن) حجره و قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) حجرۀ ابراهیم خلیل و قبور دیگر انبیا؛
8. اتفاقنظر پیشوایان مسلمان در حرمت و بدعت خواندن دعا یا نماز در کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) یا طلب حاجت کردن از ایشان؛
9. نهی اجماع پیشوایان مسلمان از دعا کردن رو به صورت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) یا مقابل حجرۀ پیامبر؛
10. اتفاقنظر حدیثشناسان نسبت به دروغ بودن روایت «اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله»؛
11. اتفاقنظر حدیثشناسان نسبت به دروغ بودن روایت «إن فاطمة أحصنت فرجها فحرم الله ذريتها على النار».
در پایان نویسنده بهدلیل اتمام نگارش کتاب، خداوند را ستایش کرده است و هدفش از نوشتن این کتاب را بازگشت امت به آغوش پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و تکریم و ارج نهادن ایشان دانسته است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.