جايگاه و سهم دعا در حل مشکلات مردم؟

دعا چه جايگاه و سهمی در حل مشکلات دارد؟ آيا صحيح است که به نام دعا مردم را از تدبیر امور، عمل، تحقيق، درمان و توسعه باز داريم؟!

دین و مذهب هرگز دعا را جانشين اسباب و علل قرار نداده، بلكه آن را چيزى مافوق آنها قرار داده؛ یعنی همان جا كه هيچ راه و وسيله ديگرى جز دعا برای شخص وجود ندارد و تنها روزنه اميد استمداد از نيرويى مافوق، نيروى لايزال مبدأ جهان هستى است. در این صورت مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملى است كه از دايره قدرت انسان بيرون باشد از كسى كه قدرتش بى پايان و هر امر ممكنى براى او آسان است.
ضمن اینکه دعا تنها الفاظ و به اصطلاح لقلقه لسان نيست؛ بلكه يك نوع آمادگى روحى و شايستگى معنوى و خودسازى است كه مى تواند در سلسله علل قرار گيرد و علّت ناقصه اى را كامل كند؛ زيرا فضل بى پايان خدا به اندازه شايستگيها و لياقتها به افراد مى رسد و بنابراين كسب شايستگى و لياقت مى تواند منشأ فضل و فيض تازه اى گردد.

منافات دعا با مقام رضا و تسليم بر اراده الهی؟!

آیا دعا کردن با مقام رضا و تسلیم در برابر اراده الهی منافات دارد؟!

رضایت و تسلیم باید بر قضای الهی باشد و قضای الهی نیز بر اساس استعدادها و لیاقت هایی که هر شخص از خود نشان می دهد شکل می گیرد و جریان می یابد. «دعا» به تصریح آموزه های اهل بیت(ع) یکی از مؤثرترین عواملی است که مواهب الهی را به شخص جلب می کند. زیرا دعاکننده بعد از آن که نهایت کوشش خود را در استفاده از همه وسایل موجود به کار می بندد، آن جا که دیگر کاری از دستش بر نمی آید و به نقطه بن بست رسید، به در خانه خدا می رود و با توجه و توکل و تکیه بر خدا، فراهم شدن اسباب و عواملِ خارج از دایره قدرت انسانی را از وی طلب می کند و با همین توکل و تکیه است که تسلیم قضای الهی می شود.

صادق بودن وعده های الهی و عدم استجابت دعاها

علی رغم صادق بودن وعده های الهی، چرا بعضی از دعاهای ما مستجاب نشده و یا انفاق های ما مضاعف نمی شود؟

امام صادق(ع) در پاسخ به مستجاب نشدن دعاها با تاكيد بر صادق بودن وعده الهی می فرماید: «كسى كه اطاعت خداوندِ متعال كند در آنچه امر به دعا كرده و جهت دعا را در آن رعايت كند، اجابت خواهد كرد». جهت دعا همانا حمد خدا، يادآوري نعمتش، درود بر پيامبر(ص) و توبه از گناهان است. همچنین امام در جواب به اين كه علی رغم انفاق در راه خداوند، ولى چيزى جاىگزین آن نمی شود، فرمودند: «اگر كسى از شما مال حلالى به دست آورد و در راه حلال انفاق كند، هيچ درهمى را انفاق نمى‌‏كند؛ مگر اين كه خدا عوضش را به او مى‌‏دهد». در واقع انفاق باید از اموال حلال باشد كه خدا غير آن را قبول نکرده و بركت نمی ‏دهد.

عاقبتِ «دنیاپرستی و زراندوزی»

از ديدگاه قرآن عاقبتِ «دنیاپرستی و زراندوزی» چیست؟

«حُبّ دنيا»، سرچشمه همه گناهان و موجب افتادن در دوزخ است. «قرآن» مي فرمايد: «كسي كه زندگى زودگذر را بطلبد، آن مقدار كه بخواهيم به هر كس اراده كنيم از آن مى دهيم، سپس دوزخ را برايش قرار مي دهيم تا در آن بسوزد؛ در حالى كه نكوهيده و رانده است!». در جاي ديگر مي فرمايد: «آنها كه طلا و نقره را گنجينه سازند و در راه خدا انفاق نكنند، به مجازات دردناك بشارت ده، در آن روز، سكه هاى طلا و نقره را در آتش مى گذارند و با آن صورت ها، پهلوها و پشت هايشان را داغ مى كنند، اين همان چيزى است كه براى خود گنجينه ساختيد».

معلّق نمودن رفع نیاز بشر به دعا در درگاه الهی!

چرا خداوند در برخی از موارد رفع گرفتاری انسان را منوط به دعا کرده است؟! اگر خدا از گرفتاری انسان خبر دارد و می تواند بدون دعا برطرف کند، آیا منوط شدن رفع گرفتاری به دعا با عدل خدا منافات ندارد؟!

اولا: خداوند بدون دعا و حتی در شرایطی که بندگان گناه می کنند، نعمت های خود را شامل حال آنها می کند و تعلیق رفع برخی گرفتاری ها به دعا یک تعلیق الزامی نیست.
ثانیا: خداوند عالم را طبق نظام اسباب و مسبّبات تدبیر می کند. یکی از امور موثّر برای اجابت حوائج در آن نظام اسباب و مسببات؛ «دعا» است. این سؤال که چرا خداوند در برخی از موارد رفع گرفتاری انسان را منوط به دعا کرده است؟ مثل این است که بپرسیم چرا خداوند رفع بیماری را منوط به دارو کرده است؟!
ثالثا: هر چیزی در این عالَم حکمتی دارد و دعا نیز دعا حکمت های خودش را دارد: 1. دعا نماد سپاس گذاری از منعم و از جمله عبادات محسوب می شود. 2. بنده با دعا خود را وابسته مطلق به خالقش می ببیند و طغیان نمی کند. 3. انسان به وسيله دعا به خداوند توجّه می نماید و همین سبب می شود که خداوند نیز به او توجّه کند. 4. دعا به هنگام حوادث سخت و طاقت فرسا به انسان اميدوارى و آرامش مى بخشد. 5. همچنین دعا باعث تقویت اراده می شود.

منافات آیه «فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَدا»، با توسل و طلب شفاعت از غیر خدا!

با توجه به برخی آیات مثل آيـه ۸۸ سوره قصص که می فرماید: «وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَر»؛ (هيچ معبود ديگري را با خدا مخوان)، آیا توسل و شفاعت با توحيد سازگار است؟!

اولًا: در قرآن مجيد لفظ دعوت در مواردى بكار رفته است كه هرگز نمى ‏توان گفت مقصود از آن عبادت است؛ مانند آیه 5 سوره نوح که می فرماید: «قالَ رَبِّ انّى دَعَوْتُ قَوْمي لَيْلًا وَنَهاراً»؛ آيا مى‏ توان گفت مقصود حضرت نوح اين است كه من قوم خود را شب و روز عبادت كردم؟!  در اين آيه و ده ها آيه ديگر، لفظ دعوت در معناى غير عبادت و پرستش بكار رفته است، از اين جهت نمى ‏توان گفت دعوت و عبادت مترادف يكديگرند و اگر كسى از پيامبر يا مرد صالحى استمداد كرد و آنان را خواند در اين صورت آنها را عبادت كرده است؛ زيرا دعوت و ندا اعم از پرستش است.

ثانیا: مقصود از دعائی که در این آيات از آن نهی شده است، مطلقِ خواندن نيست، بلكه دعوت خاصى است كه مى‏ تواند با لفظ پرستش مرادف باشد؛ زيرا مجموع اين آيات درباره بت پرستانى وارد شده است كه بت‏هاى خود را خدايان كوچكى مى‏ پنداشتند كه برخى از شؤون الهى به آنها سپرده شده و در كار خود نوعى استقلال دارند؛ ناگفته پيداست كه خضوع و تذلّل يا هر نوع گفتار و رفتار در برابر موجودى به عنوان خداى بزرگ و يا خداى كوچك از اين نظر كه او اللَّه و رب‏ و مالك امور شفاعت‏ و مغفرت‏ است، عبادت و پرستش خواهد بود و از نظر قرآن ممنوع است.

تاکید علي(ع) به قدر دانستن فرصت «عمر»

امام علي(علیه السلام) چگونه ارزش فرصت عمر را برای بدست آوردن سعادت اخروی به یارانش یادآور می شود؟

ایشان دراین باره مي فرمايد: «به عمل بپردازيد خدا شما را رحمت كند!، و بايد اعمال شما بر طبق نشانه هاى روشن [قرآن و سنّت معصومين(ع)] بوده باشد، راه روشن است و شما را به خانه امن و امان دعوت مى كند، شما در سرايى هستيد كه مى توانيد از خطاهاى خود، عذرخواهى كنيد و رضايت او را جلب نماييد، مهلت كافى و فراغت خاطر داريد، پرونده هاى اعمال گشوده و قلم ها آماده نوشتن است، بدن هاى شما سالم و زبان ها آزاد است [و آماده انجام هر كار خير و بيان هر سخن نيكى هستيد]، توبه پذيرفته مى شود، و اعمال مقبول مى گردد».

اهمیّت دعا و نيايش در اسلام؟

دعا و نيايش در اسلام از چه جایگاهی برخوردار است؟

دعا و نيايش در تعليمات اسلام جايگاه ويژه اى دارد تا آنجا كه قسمت عمده عبادات اسلامى را تشكيل مى دهد. در حديث، از دعا به عنوان اسلحه مؤمن، ستون خيمه دين و نور آسمانها و زمين نام برده اند. دعا سبب افزايش قابليت و شايستگى انسان مى شود؛ زيرا انسان به درگاه خدا مى رود و دل و جانش را به نور معرفت او صفا مى بخشد و از گناه خود توبه مى كند؛ چرا كه توبه از شرايط قبولى دعا است و با اين امور، قابليت بيشترى براى لطف خدا مى يابد؛ زيرا خدا مقدر كرده آنها كه شايسته ترند بهره بيشترى از لطف و عنايتش داشته باشند.

مسئوليت هاي بزرگ «زبان»

«زبان» چه مسئوليت هاي بزرگي از نظر جسمي و معنوي به عهده دارد؟

زبان عضو کوچک و ظاهرا ساده ای از بدن است که هم از نظر جسمی و هم از نظر معنوی مسئولیت های بزرگی به عهده دارد. سخن گفتن و کمک به جویدن و بلعیدن غذا بخشی از وظایف ظاهری و جسمی زبان است؛ اما از نظر برنامه های معنوی و اخلاقی، بهترین عبادات مانند نماز، تلاوت قرآن و ... با زبان انجام می شود؛ این در حالی است که گناهان کبیره بسیاری با زبان انجام می گیرد و می توان گفت: زبان، خطرناک ترین وسیله برای گناه است؛ زیرا در هر شرایطی در اختیار انسان قرار دارد. به همين دليل نخستين گام در اصلاح خويش، اصلاح زبان است و پيمودن مراحل قرّب به خدا از مسير اصلاح زبان مى گذرد.

استجابت دعاي سه گروه از زبان امام صادق(ع)

طبق فرمايش امام صادق(ع) دعای چه کسانی ردّ نمی شود؟

به فرموده امام صادق(ع) دعای سه گروه ردّ نمی شود: 1. دعاى پدر در حق فرزند وقتی كه فرزند كارِ نيكى در حقِّ پدر انجام می دهد و نفرين پدر در حقِّ فرزند زمانى كه فرزند مورد عاقّ پدر قرار مى گيرد. 2. نفرين مظلوم بر كسى كه به او ظلم كرده، و دعاى مظلوم در حقّ كسى كه او را یاری کرده است. 3. دعاى مؤمن در حق کسی که از او تقاضاى كمك كرده و او اجابت نموده و نفرين مؤمن در مورد كسى كه تقاضاى كمك از او كرده و وی قادر بر كمك او بوده؛ ولی او را کمک نکرده است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام لِلفُضَيل :

تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ فَقالَ: نَعَمْ، قالَ: اِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ اُحِبُّها فاءَحْيُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ اَحْيى اَمْرَنا.

وسائل الشيعه ، ج 10، ص 392