پاسخ اجمالی:
از مجموعه رواياتی که از ائمّه عليهم السلام وارد شده است، به دست مى آيد كه وعده الهى در مورد مستجاب شدن دعاها بى قيد و شرط نبوده است؛ بلكه دعا داراى شرايطى است كه دعاكنندگان بايد شرايط دعا راتحصيل، و موانع آن را از سر راه خود بردارند: شرط اوّل اجابت دعا، شناخت صفات جلال و جمال و فعل و اسماء الله الحسنى است كه هر كس بايد به اندازه توان خود اين شناخت را به دست آورد. دومين شرط اجابت دعا، نيّتِ صادق و پاك و قلب با اخلاص و بدون ريا است. سومين شرط تغذيه حلال است؛ تغذيه حلال نه تنها در دعا مؤثّر است، بلكه در تمام عبادت هاى انسان نيز تأثير دارد. چهارمين شرط اجابت دعا، حضور قلب است.
پاسخ تفصیلی:
چرا برخى از دعاها مستجاب نمى شود؟ چرا وعده خداوند در مورد استجابت دعا تحقّق نمى يابد؟
آيا اشكال - نعوذ بالله - از جانب خداوند است يا از جانب دعاكنندگان؟
اين شبهات در عصر ائمّه عليهم السلام نيز براى اصحاب و مسلمانان مطرح بوده است.
آنها نيز اين گونه شبهات را در روايات متعدّدى در محضر آن بزرگواران مطرح مى كردند و ائمّه عليهم السلام نيز به آنها پاسخ مى گفتند.
از مجموعه اين روايات و روايات ديگرى كه در اين زمينه، بدون طرح سئوال، وارد شده است، به دست مى آيد كه وعده الهى در مورد مستجاب شدن دعاها بى قيد و شرط نبوده است؛ بلكه دعا داراى شرايطى است كه دعاكنندگان بايد شرايط دعا راتحصيل، و موانع آن را از سر راه خود بردارند.
بنابراين، اگر دعاكننده بدون برطرف كردن موانع و به دست آوردن شرايط، دعايى كرد و به هدف اجابت نرسيد، نبايد جز خود، كسى ديگر را ملامت كند.
دعاكننده اى كه واجد شرايط نيست به بيمارى مى ماند كه نزد پزشكى مى رود و بيمارى خويش را براى او شرح مى دهد، سپس پزشك نسخه اى برايش مى نويسد و به او مى گويد: «اگر به اين نسخه عمل نمايى سلامت خود را باز مى يابى». بيمار پس از چندى به پزشك مراجعه مى كند و با عصبانيّت و ناراحتى به او اعتراض مى كند كه: «اين نسخه شما سر سوزنى در مداواى بيمارى من تأثير نداشت! اين چه نسخه اى است و شما چه پزشكى هستيد»؟! پزشك مى پرسد: «آمپول هايى كه تجويز كردم، يك روز در ميان تزريق نمودى»؟ بيمار مى گويد: «آرى؛ ليكن با فاصله دو روز در ميان تزريق نمودم»!
پزشك مى گويد: «آيا از كپسول هاى «آنتى بيوتيك» كه قرار بود هر 8 ساعت يك بار بخورى، استفاده كردى»؟ مريض جواب مى دهد كه: «فقط روزى يك كپسول خوردم»! پزشك مى پرسد: «آيا چهار روز استراحت كه برايت نوشته بودم، انجام دادى»؟ مريض: «نه آقا! با اين وضع گرانى مگر مى شود استراحت كرد، از همان روز اول مشغول كار شدم».
پس از اين سئوال و جواب ها، پزشك سرى تكان مى دهد و به مريض مى گويد:
«نسخه من اشكالى نداشته است، بلكه شما مريض محترم طبق شرايط به آن نسخه عمل ننمودى؛ در نتيجه سلامت خود را نيافتى و جز خود، هيچ كس ديگر را نبايد سرزنش كنى».
همچنين اگر متخصّص اصلاح بذر به يك كشاورز، بذرى بدهد و به او بگويد:
«اگر با شرايط خاصّى بذرافشانى كنى، محصول قابل توجّهى به دست خواهى آورد» و كشاورز بذرها را بپاشد و حتّى يك دانه هم سبز نشود، بى شك شرايطى كه متخصّص بذر گفته بود، او عمل نكرده است؛ مثل اينكه به موقع آبيارى، دفع آفات، كودپاشى و ... را انجام نداده باشد. در اينجا نيز جز كشاورز كس ديگرى مقصّر نيست.
عزيزان! خواهران و برادران گرامى! دعاهاى ما نيز مانند بذرى است كه تنها افشاندن آن در زمين كافى نيست، بلكه به آبيارى، مراقبت و محافظت و برطرف كردن آفات و موانع نيز نيازمند است. بر اساس آنچه در روايات آمده بايد شرايط دعاها را فراهم كرد و موانع آن را برطرف ساخت؛ ولى متأسّفانه، انتظار داريم بدون رعايت شرايط و برطرف كردن موانع، دعاهاى ما اجابت شود كه اين انتظار امرى است غير معقول.
در اين نوشتار به برخى از شرايط و موانع استجابت دعا اشاره مى شود:
1. عدم معرفت خدا مهمترين مانع اجابت دعا
يكى از مهم ترين موانع اجابت دعا، عدم معرفت خداوند است، به عبارت ديگر، يكى از شرايط اساسى استجابت دعاها، شناخت خداوندى است كه خوانده ماست و از او مى خواهيم كه دعاى ما را اجابت كند. مگر مى شود انسان از كسى چيزى بخواهد كه او را نشناسد؟!
در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است كه: عدّه اى از نزديكان و اقوام آن حضرت علّت مستجاب نشدن دعاها را از حضرتش پرسيدند. حضرت در جواب فرمودند: «لِأَنَّكُمْ تَدْعُونَ مَنْ لَا تَعْرِفُونَهُ؛[1] علّت اينكه دعاها به اجابت نمى رسد، اين است كه شما كسى را مى خوانيد كه نسبت به او معرفت نداريد».
بايد توجّه داشت که دعا خود نور معرفت را به ارمغان مى آورد و معرفت پايه اساسى دعاست؛ يعنى اين دو تأثير متقابل در يكديگر مى گذارند.
همان گونه كه خداوند در قرآن مجيد درباره نماز مى فرمايد: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؛[2] نماز انسان را از زشتيها و گناه باز مى دارد». جامعه نمازخوان، آلوده به معصيت و گناه نمى شود؛ خانواده معتقد به نماز، از آلودگى ها بدور است، فرد نمازخوان گناه مرتكب نمى شود و خلاصه، نماز بيمه از گناهان است.
با ملاحظه آيه شريفه، چرا بعضى از نمازگزاران مرتكب گناه مى شوند؟! آيا اشكال - نعوذ بالله - از آيه شريفه است؟!
خير! اشكال از نمازگزار است. اگر نمازگزار نداند براى چه نماز مى خواند و در مقابل چه كسى سر به سجده مى نهد، نماز او نمى تواند او را از انجام گناه باز دارد؛ زيرا بازداشت از گناه، نياز به معرفت الهى دارد. شناخت خداوند گوهر گرانبهايى است كه شرط بسيارى از عبادت ها است، بلكه شرط زيارات نيز مى باشد؛ چه اينكه آثار و ثواب زيارت ها براى كسى در نظر گرفته شده است كه زيارت بامعرفت انجام دهد.[3]
بنابراين، شرط اوّل اجابت دعا، شناخت صفات جلال و جمال و فعل و اسماء الله الحسنى است كه هر كس بايد به اندازه توان خود اين شناخت را به دست آورد.
2. نيّت صادق و قلب مخلص
دومين شرط اجابت دعا، نيّتِ صادق و پاك و قلب با اخلاص و بدون ريا است.
به اين مناسبت امام صادق عليه السلام در حديثى فرموده است: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا دَعَا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِنِيَّةٍ صَادِقَةٍ وَ قَلْبٍ مُخْلِصٍ اسْتُجِيبَ لَهُ بَعْدَ وَفَائِهِ بِعَهْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛[4] هنگامى كه بنده خدا، با نيّت صادق و پاك و قلبى پر از اخلاص و صفا به درگاه خداوند روى آورد، بعد از آنكه به عهد و پيمانى كه با خداوند منّان داشته، عمل نمايد، خداوند دعاى او را مستجاب مى گرداند».
عمل به عهد و پيمان خداوند - كه همان صفاى دل و اخلاص نيّت است - شرط قبولى دعاست.
بايد توجّه داشت كه چگونه دعا انسان را تربيت مى كند. براى قضاى حاجت و حل مشكل به در خانه خدا مى رويم، ولى مى دانيم بدون اخلاص نيّت و صفاى قلب اين امر امكان پذير نيست؛ به همين جهت بايد در پى خودسازى و تربيت خود باشيم.
3. غذاى حلال شرط مهم و سخت اجابت دعا
در اين باره پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در روايت بسيار زيبا و هشدارباشى مى فرمايد: «أَطِبِ كَسْبَكَ تُسْتَجَبْ دَعْوَتُكَ، فَإِنَّ الرَّجُلَ يَرْفَعُ اللُّقْمَةَ إِلَى فِيهِ فَمَا تُسْتَجَابُ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِينَ يَوْماً؛[5] كسب و درآمدت را پاك كن تا دعاهايت مستجاب شود؛ زيرا يك لقمه حرام باعث مى شود كه دعا تا چهل روز مستجاب نشود».
برخى از مردم كسب و كارشان آلوده به حرام، كم فروشى، ربا، ظلم به ديگران، و عدم رسيدگى به وجوهات شرعى است. با اين وضعيّت دعا مى كنند و توقّع دارند دعاهايشان مستجاب شود!
از كلام گهربار پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز بر مى آيد كه دعا عامل مهم تربيت به شمار مى رود و انسان را وادار به رعايت حرام و حلال مى كند.
انصافاً، رعايت حرام و حلال در زندگى نقش بسزايى دارد. اگر اين مهم رعايت شود، اين همه دعوا و پرونده در دادگسترى ها نخواهد بود. اگر مردم حرام و حلال را مراعات كنند، اين همه فقير و نيازمند در جامعه نخواهيم داشت. ولى افسوس كه برخى به بهانه هاى واهى از اين مهم غفلت مى كنند و مى گويند:
«كجاست حلال و حرام؛ حلالى يافت نمى شود تا آن را بيابيم!».
يكى از همين انسان هاى توجيه گر مى گفت: «اگر چيز حلالى مى خواهى، آن فقط آب باران است آن هم در وسط رودخانه هنگامى كه باران باريدن گرفت دهانت را باز كنى تا قطرات باران مستقيم وارد دهانت شود؛ چون هم باران حلال است و هم كف رودخانه كه ايستاده اى ملك غصبى نيست!».
در واقع اين گونه انسان ها با اين بهانه ها، سر خود را كلاه مى گذارند: «يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ؛[6] مى خواهند خدا و مؤمنان را فريب بدهند [ولى] جز خودشان را فريب نمى دهند [اما] نمى فهمند».
به عبارت ديگر، آنها نوعى مغالطه كرده اند؛ زيرا سخن در حلال و حرام ظاهرى است و آنها از حلال و حرام واقعى سخن مى گويند، در حالى كه ما مأموريم به ظاهر عمل كنيم.
مگر ائمّه ما از همين بازار مسلمانان نوشيدنى ها و خوردنى هاى خويش را تهيّه نمى كردند؟! در عين اينكه ظاهر احكام شرع را پايبند بودند و عمل مى كردند؛ ولى از مسائلى كه احتياط در آن سزاوار بود، پرهيز مى كردند. مثلًا از نان و گوشت بازار، بدون پرداخت زكات استفاده نمى كردند.
شايسته است ما نيز مقدار نان و گوشتى را كه در يك سال استفاده مى كنيم، محاسبه كرده زكات آن را به فقرا بپردازيم. چه اينكه بسيارى از كشاورزنان و دامداران – متأسّفانه - زكات اموال خود را نمى پردازند و ما نيز در استفاده از اجناس آنها مبتلاييم. اگرچه به سبب ندانستن، معذوريم؛ ليكن اثر وضعى خود را خواهد گذاشت. پس محاسبه زكات آن امرى نيكو شمرده شده است و سبب پاكى قلب و نورانيّت دل مى شود.
نتيجه اينكه، تغذيه حلال نه تنها در دعا مؤثّر است، بلكه در تمام عبادت هاى انسان نيز تأثير دارد؛ در نماز، روزه، حج، زيارت هاى واجب و مستحب و مانند آن نيز قطعاً اثر مى گذارد. از طرفى، غذاى حرام نه تنها مانع استجابت دعا مى شود، بلكه نشاط و روحانيّت عبادت و زيارت را نيز سلب مى كند و انسان ديگر از قرائت قران و اقامه نماز و مانند آن، لذّت نمى برد.
4. حضور قلب
چهارمين شرط اجابت دعا، حضور قلب است. روشن است كه اين شرط بسيار با ارزش است؛ چه اينكه در روايتى آمده است: «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَنِ اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ، قَالَ: كُلُّ اسْمٍ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ أَعْظَمُ، فَفَرِّغْ قَلْبَكَ مِنْ كُلِ مَا سِوَاهُ وَ ادْعُهُ بِأَيِ اسْمٍ شِئْتَ؛[7] از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مورد اسم اعظم سئوال شد. حضرت فرمودند: تمام اسم هاى خداوند اعظم است، قلبت را از ما سوى الله خالى كن، سپس به هر نامى از اسماء الله كه مى خواهى خدا را بخوان».
از اين روايت استفاده مى شود كه اسم اعظم - آنگونه كه بعضى ها تصوّر مى كنند - يك لفظ نيست كه انسان آن را بر زبان جارى سازد و مشكلاتش حل شود، بلكه: «اسم اعظم حالت و صفت خاصّى است كه بايد در درون انسان ايجاد شود و آن، پاك كردن خانه دل است».[8]
وقتى قلبى كانون بت هاست؛ بت مال، بت مقام، بت شهرت، بت زن و فرزند و مانند آن؛ و از درون اين بت خانه دعا صورت گيرد، روشن است كه اين دعا مستجاب نمى شود. نخست بايد همچون ابراهيم و على بت شكن برخيزيم و تمام اين بت ها را از خانه دل بيرون كنيم. آنگاه با هر يك از نام هاى خدا كه او را بخوانيم، دعايمان مستجاب خواهد شد.
با توجه به شرايط چهارگانه دعا، آيا ما اين شرايط را فراهم كرده ايم؟ آيا غذاى پاك، قلب خالى از اغيار، صفا و اخلاص نيّت و معرفت و شناخت خداوند را تحصيل كرده ايم؟
اگر فاقد اين شرايط هستيم، بايد در راه تحصيل آن بكوشيم.[9]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.