رفع يك اشتباه‏؛ دنياى مطلوب و دنياى مذموم‏

دنيا و مواهب مادّی آن در دين اسلام مطلوب هستند يا مذموم؟

مواهب مادّى در حدّ ذات خود ابزارى هستند براى وصول به مقاصد ديگر، هرگاه از آنها براى فراهم آوردن زمينه هاى رشد معنوى و تعالى انسانى استفاده شود، مطلوب اند و اگر از آنها در راه خودكامگى و هوسرانى استفاده شود و يا اين مواهب به صورت هدف نهايى در آيد و انسان را از اهداف اصلّى آفرينشش بيگانه سازد، قطعاً نامطلوب است. بنابراين نبايد نكوهش از حرص و دنياپرستى، بهانه اى براى رها كردن فعاليّت هاى مثبت اقتصادى و رشد و شكوفايى صنعت و مانند آن شود و افراد تنبل و بيكاره خود را زير پوشش كناره گيرى از حرص و دنياپرستى قرار دهند و آن را توجيهى براى كاستى هاى خود بدانند.

ارتباط حبّ دنيا با حرص از دیدگاه منطق قرآنی

در منطق قرآن چه ارتباطی بين دنياپرستی و حرص وجود دارد؟

يكى از ريشه هاى «حرص» دلباختگى و دلدادگى در برابر زرق و برق دنياست، و لاجرم بدون توجه به این عامل مهم، نمی توان از درمان بیماری اخلاقی حرص و فزونی طلبی، سخن گفت. قرآن مجيد براى خشكانيدن ريشه حرص و ولع به سراغ حبّ دنياى افراطى و يا به تعبير ديگر «دنياپرستى» مى رود و با تعبيرات گوناگون قدر و قيمت مواهب دنيا را در نظرها مى شكند تا عاشقان بى قرار دنيا به خود آيند و حريصانه به دنبال آن نشتابند و همه ارزشها را به خاطر وصول به آن زير پا نگذارند. از مجموع آيات قرآن به دست مى آيد كه «حبّ دنيا» هرگاه به صورت افراطى در آيد، انسان را به بيگانگى از خدا مى كشاند.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

بَکى عَلىُّ بْنُ الحُسَينِ عليه السّلام عِشْرينَ سَنَةً وَ ما وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعامٌ اِلاّ بَکى .

امام زين العابدين عليه السّلام بيست ساله (به ياد عاشورا) گريست و هرگز طعامى پيش روى او نمى گذاشتند مگر اينکه گريه مى کرد.

بحارالانوار، ج 46، ص 108