پاسخ اجمالی:
مواهب مادّى در حدّ ذات خود ابزارى هستند براى وصول به مقاصد ديگر، هرگاه از آنها براى فراهم آوردن زمينه هاى رشد معنوى و تعالى انسانى استفاده شود، مطلوب اند و اگر از آنها در راه خودكامگى و هوسرانى استفاده شود و يا اين مواهب به صورت هدف نهايى در آيد و انسان را از اهداف اصلّى آفرينشش بيگانه سازد، قطعاً نامطلوب است. بنابراين نبايد نكوهش از حرص و دنياپرستى، بهانه اى براى رها كردن فعاليّت هاى مثبت اقتصادى و رشد و شكوفايى صنعت و مانند آن شود و افراد تنبل و بيكاره خود را زير پوشش كناره گيرى از حرص و دنياپرستى قرار دهند و آن را توجيهى براى كاستى هاى خود بدانند.
پاسخ تفصیلی:
ممكن است بعضى تصوّر كنند، اسلام چندان تمايلى به پيشرفت زندگى مادّى مردم ندارد، و از اصول تمدّن مادّى و ترقّى صنايع ناخشنود است؛ زيرا پيروان خود را دعوت به بيگانگى از دنيا مى كند! در حالى كه اين يك اشتباه بزرگ است؛ اسلام با حرص و دنياپرستى و فدا كردن همه ارزشها در برابر مال و ثروت و مقام و شهوت مبارزه مى كند، نه از به كارگيرى مواهب دنيا در مسير عزّت و آزادگى و ارزشهاى معنوى. به همین دلیل است که می بینیم امام سجاد علیه السّلام در تبیین تفاوت بین دنیاطلبی مذموم و دنیاطلبی مطلوب می فرماید: «الدُّنْيَا دُنْيَاءَان:ِ دُنْيَا بَلَاغٌ وَ دُنْيَا مَلْعُونَةٌ؛[1] و دنيا دو گونه است: دنيايى كه به حدّ كفاف است [و انسان را به آخرت و معنويّت] مى رساند و دنياى نفرين شده [كه انسان را از خدا دور مى كند]».
مواهب مادّى در حدّ ذات خود ابزارى هستند براى وصول به مقاصد ديگر، هرگاه از آنها براى فراهم آوردن زمينه هاى رشد معنوى و تعالى انسانى استفاده شود، مطلوب اند و اگر از آنها در راه خودكامگى و هوسرانى استفاده شود و يا اين مواهب به صورت هدف نهايى در آيد و انسان را از اهداف اصلّى آفرينشش بيگانه سازد، قطعاً نامطلوب است. بنابراين نبايد نكوهش از حرص و دنياپرستى، بهانه اى براى رها كردن فعاليّت هاى مثبت اقتصادى و رشد و شكوفايى صنعت و مانند آن شود و افراد تنبل و بيكاره خود را زير پوشش كناره گيرى از حرص و دنياپرستى قرار دهند و آن را توجيهى براى كاستى هاى خود بدانند.[2]
بهره گيرى معقول از مواهب مادّى در راه رسیدن به معنويّت، حبّ دنيا نيست؛ بلكه حبّ آخرت است. به تعبير ديگر، بسيارى از برنامه هاى معنوى بدون امكانات مادّى ميسّر نيست. در واقع امكانات مادّى از قبيل مقدّمه واجب است كه انسان اگر آن را به نيّت مقدّمه واجب به جا آورد، نه تنها عيبى ندارد، بلكه مشمول ثواب الهى نيز مى شود. به همين دليل در آيات فراوانى از قرآن مجيد تعبيرات مثبتى درباره مواهب دنيا ديده مى شود:
- در آيه موسوم به وصيّت، در آیه ۱۸۰ از سوره بقره از مال دنيا تعبير به «خير» (خير مطلق) شده است: «كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ؛ بر شما نوشته شده، هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چيز خوبى [مالى] از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان، به طور شايسته وصيت كند».
- در جاى ديگر یعنی در آیه ۹۶ سوره اعراف از دنیا تعبير به «بركات آسمان و زمين» شده كه درهاى آن به روى پرهيزكاران گشوده مى شود: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ؛ و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى گشوديم».
- در آیه ۱۰ سوره جمعه از مال و ثروت تعبير به «فَضْلِ اللَّه» شده است: «فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ؛ و هنگامى كه نماز پايان گرفت [شما آزاديد] در زمين پراكنده شويد و از فضل خدا بطلبيد».
- در جایی ديگر و در آیات ۱۱ و ۱۲ سوره نوح، افزايش منابع مالى به عنوان «پاداشى در برابر توبه از گناه و روى آوردن به سوى خدا» شمرده شده است: «يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً * وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً؛ تا باران هاى پربركت آسمان را پى در پى بر شما فرستد * و شما را با اموال و فرزندان فراوان كمك كند و باغ هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختيارتان قرار دهد».
- علاوه بر آن در جاىی ديگر، یعنی آیه ۵ سوره نساء، منابع مالى وسيله قوام زندگى تلقی شده و تأكيد می شود که نباید آن را به دست افراد بى كفايت و نادان قرار داد و از آن به خوبى نگهدارى گردد: «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً؛ اموال خود را، كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد».
- در آیه ای ديگر یعنی آیه ۲۰ سوره فتح، به مجاهدان راه خدا وعده غنايم جنگى داده شده و پاداش الهى به شمار می آید: «وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ؛ خداوند غنايم فراوانى به شما وعده داده بود كه آنها را به دست مى آوريد، ولى اين يكى را زودتر براى شما فراهم ساخت».
- در بخش ديگر از آيات قرآن یعنی در آیه ۳۲ سوره اعراف از نعمت هاى مادّى دنيا تعبير به «طيّبات» شده است: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ؛ بگو چه كسى زينت هاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده، و روزی هاى پاكيزه را حرام كرده است».
- در جایی ديگر در آیه ۲۶ سوره انفال نیز می خوانیم: «وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَليلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛ و به خاطر بياوريد هنگامى را كه شما در روى زمين، گروهى كوچك و اندك و زبون بوديد، آن چنانكه مى ترسيديد مردم شما را بربايند! ولى او شما را پناه داد، و با يارى خود تقويت كرد، و از روزی هاى پاكيزه بهره مند ساخت، شايد شكر نعمتش را به جا آوريد».
از اين تعبيرات پرمعنا و مانند آن كه در قرآن وارد شده، به خوبى استفاده مى شود كه مواهب مادّى دنيا در شرايط معقول، نه تنها نامطلوب و آلوده نيست، بلكه پاك و پاكيزه و مايه پاكى و پاكيزگى انسان هاست!
- در بعضى ديگر از آيات، تعبيراتى ديده مى شود كه نشان مى دهد امكانات مادّى علاوه بر اينكه فضل الهى است، مى تواند سبب قرار گرفتن انسان در زمره صالحان شود؛ همان گونه كه در آيه 75 توبه مى خوانيم: «وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحينَ؛ بعضى از آنها با خدا پيمان بسته بودند كه: اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد، قطعاً صدقه خواهيم داد و از صالحان [و شاكران] خواهيم بود». اين آيه مخصوصا با توجّه به شأن نزولش - كه درباره يكى از انصار به نام «ثَعلَبَة بن حاطب» نازل شد كه از پيامبر صلّى الله عليه و آله درخواست كرد دعا كند خدا مال فراوانى به او دهد تا از آن در راه كمك به نيازمندان و رسيدن به مقام صالحان و شاكران بهره گيرد و پيامبر صلّى الله عليه و آله با روحيّه اى كه در او سراغ داشت، براى او دعا نكرد و پس از اصرار دعا فرمود - به خوبى نشان مى دهد كه امكانات مادّى مى تواند وسيله اى براى سعادت و خوشبختى انسانها و وصول آنان به درجه صالحان و مقرّبان گردد.
از مجموع این آیات به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه نعمت هاى مادّى دنيا ذاتا مذموم و منفور و زشت و پليد نيستند. بلكه تابع چگونگى بهره گيرى از آنهاست كه به آنها اين شكل را مى دهد. اگر از آنها به طور صحيح بهره گيرى شود، چهره اى محبوب و مطلوب و زيبا و جالب و پاك و پاكيزه دارد؛ در غير اين صورت منفورند. شاهد اين سخن روايات متعدّدى است كه در كتاب وسائل الشیعه در باب «اسْتِحْبَابِ الِاسْتِعَانَةِ بِالدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ»[3] آمده است. مرحوم شيخ حرّ عاملى در اين باب يازده روايت نقل مى كند كه همه آنها شاهد بر اين است كه مى توان از مواهب مادّى براى سعادت جاويدان بهره گرفت.
- از جمله در حديثى از رسول خدا نقل شده كه فرمود: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ الْغِنَى؛[4] بهترين كمك براى به دست آوردن تقواى الهى، غنا و بى نيازى است».
- در حديث ديگرى در همان باب از امام صادق عليه السّلام مى خوانيم كه فرمود: «غِنًى يَحْجُزُكَ عَنِ الظُّلْمِ خَيْرٌ مِنْ فَقْرٍ يَحْمِلُكَ عَلَى الْإِثْمِ؛[5] آن غنا و بى نيازى كه تو را از ستم درباره ديگران بازدارد، بهتر از فقرى است كه تو را وادار به گناه كند!».
- در حديث ديگرى آمده است كه يكى از ياران معروف امام صادق عليه السّلام نقل مى كند كه در حضور آن حضرت بودم كه مردى - از روى تأسّف و تأثّر - عرض كرد: «به خدا سوگند ما طالب دنيا هستيم و دوست داريم دنيا عايد ما شود»! امام فرمود: «تو اين دنيا را براى چه مى خواهى»؟ عرض كرد: «مى خواهم به وسيله آن زندگى خود و خانواده ام [آبرومندانه] تأمين كنم و با آن صله رحم به جا آورم و براى خدا صدقه بدهم و حج و عمره به جا آورم». امام فرمود: «لَيْسَ هَذَا طَلَبَ الدُّنْيَا هَذَا طَلَبُ الْآخِرَةِ؛[6] اين طلب دنيا نيست، اين طلب آخرت است».
- اين سخن را با كلام اميرمؤمنان على عليه السّلام در خطبه 209 نهج البلاغه پايان مى بريم: هنگامى كه امام با جمعى از يارانش براى عيادت «علاء بن زياد حارثى» كه از شخصيّت هاى معروف بصره و از ياران على (ع) بود، وارد خانه او شد و خانه وسيع و گسترده او را ديد، به او فرمود: «با اين خانه چنين وسيعى در دنيا چه مى كنى؟ [و براى چه مى خواهى؟] در حالى كه در آخرت به آن نيازمندترى!». سپس امام (ع) سخن انتقاد آميزش را با اين جمله تكميل فرمود: «وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ: تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ، وَ تَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ، وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا، فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ؛[7] آرى اگر بخواهى با همين خانه وسيع مى توانى به آخرت برسى [و سراى ديگرت را آباد كنى]: از ميهمانان در آن پذيرايى كنى، و در آن صله رحم به جا آورى، و حقوق واجب آن را ادا كنى، با اين حال به وسيله اين خانه به آخرت رسيده اى».
نتيجه اينكه هرگاه مواهب مادّى دنيا ابزارى براى وصول به آخرت و كمك به نيازمندان و حمايت از ضعفا و ترويج و تحكيم پايه هاى حق و عدالت باشد، چيزى بهتر از آن نيست و اگر در مسير گناه و حرص و جمع مال بدون ملاحظه حلال و حرام مصرف گردد، چيزى بدتر از آن نيست. آرى اين گونه دنياپرستان مجموعه اى از صفات زشت و رذيله را در درون خود گردآورى مى كنند. يكى از ياران معروف امام علىّ بن موسى الرضا عليه السّلام به نام محمّد بن اسماعيل بن بزيع مى گويد: از آن حضرت شنيدم مى فرمود: «لَا يَجْتَمِعُ الْمَالُ إِلَّا بِخِصَالٍ خَمْسٍ بِبُخْلٍ شَدِيدٍ وَ أَمَلٍ طَوِيلٍ وَ حِرْصٍ غَالِبٍ وَ قَطِيعَةِ الرَّحِمِ وَ إِيثَارِ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ؛[8] اموال دنيا در يك جا جمع نمى شود، مگر [به كمك] پنج چيز: بخل شديد، آرزوهاى دور و دراز، حرص غالب، قطع رحم و مقدّم داشتن دنيا بر آخرت».[9]
منبع: اخلاق در قرآن
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.