عاقل 7 مطلب

امام علي(ع) و بیان اوصاف «رهبران الهی»

امام علي(علیه السلام) چه اوصافی را برای «رهبران الهی» بر می شمرد؟

از ديدگاه امام علي(ع)، رهبر الهي مدير و مدبّر و با اقتدار بايد سخنانش سنجيده و توأم با فكر و اندیشه باشد و كارهايش سنجيده و همراه با تدبير و عاقبت انديشى باشد و پس از آگاهى از درستى كار، آن را قاطعانه انجام دهد.

«پرهيزكاران» و تحمّل سختي براي مردم؟!

امام علي(علیه السلام) درباره تحمّل سختي ها براي راحتي مردم از سوي «پرهيزكاران» چه فرموده است؟

امام علي(ع) درباره تحمّل سختي ها براي راحتي مردم از سوي شخص «پرهيزكار» می فرماید: «نفس خود را به زحمت مى افكند؛ ولى مردم از دست او راحتند، خويشتن را براى آخرت به رنج مى اندازد و مردم را از ناحيه خود آسوده مى سازد». بر اساس سخن امام(ع)، متّقین برای حل مشكلات جامعه و براى آسايش ديگران، خود را به زحمت مى افكنند، که خود نوعى ايثار و فداكارى است.

مقبولیت صعصعة بن صوحان نزد اهل سنت

سخن علماى اهل تسنن در مورد مقبولیت صعصعة بن صوحان و پذیرش روایات او چه مى باشد؟

ابن سعد گفته: صعصعه مردى موثق بود، ولى حديث کم ذکر کرده است. ذهبى نام صعصعه را در ميزان الاعتدال آورده و گفته: مرد معروف و موثقى است، از ابن سعد و نسايى وثاقت او را نقل کرده و در کنار نامش رمزى نوشته که نشانه استدلال نسايى به روايات اوست.

ارزش «خوف الهي» در تعاليم اسلامی

در تعاليم اسلامی چگونه ارزش «خوف الهي» تبیین شده است؟

امام علي(ع) مي فرمايد: «خوف از عذاب خدا، از ویژگی های متّقين است». آری خوف همچون خالى بر گونه متقين و عارفان پديدار است که گوئى مردم با آن خال آنها را مى شناسند، خوف از خدا ثمره ايمان و رأس حكمت است. در اهميت خوف همین بس که در روايت آمده است که: «عاقل ترين شما، خداترس ترين شماست».

صفات «مشاور» از منظر امام صادق(ع)

امام صادق(ع) چه صفاتي را براي شخصي كه با او مشورت مي شود لازم مي دانند؟

امام صادق(ع) در مورد صفات شخصی که با او مشورت می شود می فرماید: کسی که با او مشورت می شود باید عاقل، آزاده، متدين، دوست و برادر تو باشد. پس اگر شخص مورد مشورت، عاقل باشد از مشورتش نفع مى برى و اگر آزاده و متديّن باشد در نصيحت تو با نفس خود مجاهدت كرده و از راهنمائى تو مضايقه نمى كند و اگر دوست و برادر باشد وقتی او را بر سرّ خود مطلع كنى آن را كتمان می دارد و در اين صورت مشورت و نصيحت كامل مى شود.

منظور از تسبیح عمومی موجودات؟

منظور از تسبیح موجودات در آیه «يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ» چیست؟ آیا همه موجودات تسبیح گوی خداوند هستند؟

- جمعى معتقدند كه همه ذرات موجودات اين جهان اعم از آنچه ما آن را عاقل مى شماريم يا بى جان و غيرعاقل، همه داراى نوعی «درک» و شعورند و با «زبان قال» تسبيح و حمد خدا مى گويند. هر چند ما قادر نيستيم به نحوه درک و احساس آنها پى ببريم و زمزمه حمد و تسبيح آنها را بشنويم.
- جمعی دیگر معتقدند كه تسبيح و حمد پدیده های بی جان و غیرعاقل همان چيزى است كه ما آن را «زبان حال» مى ناميم. چنین تسبیحی حقيقى است نه مجازى؛ ولى به زبان حال است نه قال. تسبیح به زبان حال، یا تسبیح تکوینی نیز به این معناست که هر مخلوقى به ذات خود بر وجود خالق دلالت دارد. هر مصنوعى بر وجود صانع و هر فعلى بر وجود فاعل و بر علم و قدرت او دلالت می کند.
- بعضى از مفسّران نیز احتمال داده اند كه حمد و تسبيح عمومى موجودات در اينجا تركيبى از زبان «حال» و «قال» يا به تعبير ديگر «تسبيح تكوينى» و «تشريعى» باشد؛ چرا كه بسيارى از انسان ها و همه فرشتگان از روى درک و شعور حمد و ثناى الهی مى گويند و همگى ذرات موجودات نيز با زبان حالشان از عظمت و بزرگى خالق بحث مى كنند. گرچه اين دو نوع حمد و تسبيح با هم متفاوت است ولى در «قدر جامع» يعنى مفهوم وسيع حمد و تسبيح، مشترک مى باشند.

حسین بن نوح، نائب امام زمان(عج)

حسین بن نوح نوبختی کیست؟

محمد بن عثمان در واپسین روزهای عمر، به امر امام عصر(عج)، حسین بن روح نوبختی را به عنوان جانشین و نایب سوم، به شیعیان معرفی کرد. حسین بن روح مولف کتاب فقهی التألیف، از دستیاران نایب دوم و از عاقل ترین مردم روزگار بود. او پس از 21 سال وکالت و فعالیت، در سال 326 درگذشت.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الحسينُ عليه السّلام :

مَنْ دَمِعَتْ عَيناهُ فينا قَطْرَةً بَوَّاءهُ اللّهُ عَزَّوَجَلّ الجَنَّةَ.

چشمان هر کس که در مصيبتهاى ما قطره اى اشک بريزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد.

احقاق الحق ، ج 5، ص 523