پیروزى 5 مطلب

وعده نصرت مومنان و شهادت انبیاء و اولیای الهی!

اگر مشیت و اراده خدا بر یارى مؤمنان است، چرا بسیارى از انبیاء در طول تاریخ به شهادت رسیدند؟!

نصرت و یاری الهى در مورد پيامبران و مؤمنان به صورت‏هاى مختلف جلوه مى‏ كند؛ كه برخی از آنها اگرچه در يك نگاه سطحى و اولیه شكست دانسته می شود، ولى در واقع پيروزى و نصرت الهى را در بر دارد. باید توجه داشت که پیروزی به عصر و زمان خاص و مكان خاصّى محدود نمى شود، لذا هرگز انبيا و مؤمنان شكست نخوردند؛ چرا كه در نهايت، عقيده و مرام آنان باقى ماند و در حقيقت يارى خدا نسبت به اعتقادات آنان، همان يارى آنان است.

سرچشمه ناکامى مسلمانان

سرچشمه مشکلات و مصائب جوامع اسلامى چیست؟

از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود که، هرگونه شکست و ناکامى نصیب ما شود معلول یکى از دو چیز است: یا در تلاش و کوشش کوتاهى کرده ایم، و یا اخلاص در کار ما نبوده است، و اگر این دو با هم جمع شود، بنا به وعده مؤکد الهى، پیروزى و هدایت حتمى است.  اگر درست بیندیشیم، مى توانیم سرچشمه مشکلات و مصائب جوامع اسلامى را در همین امر پیدا کنیم.

غرور، حجاب فطرت و مانع شناخت خدا

اگر خداشناسى فطرى است، چرا عده اى خداوند را انکار مى کنند؟

پیروزى ها و موفّقیّت ها ایجاد غرور مى کند و همین غرور سرچشمه فراموشى مى شود؛ تا آنجا که فطریات خود را به دست فراموشى مى سپارد. امّا در تندباد مشکلات، پرده هاى غرور از مقابل دیدگان او کنار مى رود و فطرت توحید و خداشناسى آشکار مى گردد. همانند سرگذشت فرعون، که انکار او تا هنگام غرق شدن بود، در آن هنگام صدا زد، ایمان آوردم و جز خداى بنى اسرائیل خداى دیگرى نیست، که دیگر سودی نداشت.

شکست مسلمانان با وجود وعده نصرت الهی!

چگونه سنت یارى مؤمنان با کشته شدن و شکست آنان در برخى جنگ ها سازگار است؟

درباره این که چگونه سنت یارى مؤمنان با کشته شدن و شکست آنان در برخى جنگ ها سازگار است، باید گفت: اولاً؛ پیروزى، معنى وسیعى دارد، و همیشه به معنى غلبه ظاهرى بر دشمن نیست. همانند شهادت امام حسین(ع) در «کربلا» را نمی توان شکست نامید، زیرا مسلمانان را از خطر بنی امیه آگاه کردند و اسلام را از سقوط، رهایى بخشید. ثانیا؛ وعده خداوند، دایر به غلبه مومنان، یک وعده مشروط است نه مطلق، و این وعده الهى مخصوص کسانى است که از قلب و جان، خواهان رضاى الهی و از نظر عمل در خط فرمان او باشند.

عوامل اصلی شکست ملتها

امام علی(علیه السلام) چه عواملی را باعث ناکامی و شکست می داند؟

سپاهیان امام على (ع) با آن رهبرى لایق، امکان پیروزى بر دشمن را از هر نظر دارا بودند، ولى متأسفانه ضعفهایى داشتند که تمام عوامل پیروزى را از اثر انداخت و بى شک این ضعفها در هر قوم و ملّتى که پیدا شود، سرنوشتى بهتر از سپاه کوفه نخواهد داشت. این ضعفها عبارتند از: 1- رها کردن عمل و چسبیدن به سخن. 2- غفلت و فقدان وَرَع؛ به تعبیر دیگر عدم توجه به واقعیتها که سبب مى شود دشمن به راحتى در میان جمع نفوذ کند. 3- طمع در چیزى که استحقاق آن را ندارد.

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

بَکى عَلىُّ بْنُ الحُسَينِ عليه السّلام عِشْرينَ سَنَةً وَ ما وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعامٌ اِلاّ بَکى .

امام زين العابدين عليه السّلام بيست ساله (به ياد عاشورا) گريست و هرگز طعامى پيش روى او نمى گذاشتند مگر اينکه گريه مى کرد.

بحارالانوار، ج 46، ص 108