پاسخ اجمالی:
سوءظنّ داراى سه مرحله است: «سوءظنّ قلبى»، «سوءظنّ زبانى» و «سوءظنّ عملى». آنچه در قلب است، مشمول تكليف نيست، چون از اختيار بيرون است. ولى آنچه در زبان و در عمل است، حرام و ممنوع مى باشد. به همين دليل، در روایتی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله مى خوانيم: «سه چيز است كه هيچ كس از آنها نجات نمی يابد، يكى از آنها گمان بد است»؛ سپس حضرت فرمود: «إِذَا ظَنَنْتَ فَلَا تُحَقِّقْ؛ هنگامى كه گمان بدى بردى، ترتيب اثر به آن مده».
پاسخ تفصیلی:
يكى از سؤالات مهمى كه درباره سوءظنّ مطرح می شود اين است كه اصولا آيا سوءظنّ يك امر اختيارى است يا غير اختيارى؟ اگر انسان صحنه اى را مى بيند و بى اختيار گمان بدى درباره شخص يا اشخاص مى برد، آيا اين قابل نكوهش است و ممكن است در دائره تكليف قرار گيرد با اينكه همه مقدمات آن غير اختيارى بوده و چگونه ممكن است آن همه مذمت و كيفر به يك امر غير اختيارى تعلق گيرد؟
براى پاسخ اين سؤال دو راه را مى توان پيمود:
1. نخست اينكه اين بدگمانى كه در فكر انسان پيدا شده، به تنهایى مشمول مجازات ها و نكوهش ها نيست. بلكه اگر در مرحله عمل ظاهر نشود و انسان ترتيب اثرى بر آن ندهد، سخنى نگويد و كارى كه دلالت بر بدگمانى مى كند انجام ندهد، نه جاى نكوهش دارد و نه كيفر. به همين دليل بعضى از بزرگان علم اخلاق، چنين گفته اند که: «وَ أمَّا اَلْخَوَاطِرُ وَ حَدِيثُ اَلنَّفْسِ فَهُوَ مَعْفُوٌّ عَنْهُ، بَلِ الشَّكُّ أَيْضاً مَعْفُوٌّ عَنْهُ، وَ لَكِنَّ اَلْمَنْهِيَّ عَنْهُ، أَنْ تَظُنَّ، وَ الظَّنُّ عِبارَةٌ عَمَّا تَرْكَنُ إليهِ النَّفسُ وَ تَمِيلُ إِلَيْهِ الْقَلْبُ؛[1] آنچه به خاطر خطور مى كند و انسان با خودش مى گويد، مورد عفو واقع شده، بلکه شک کردن نيز مورد عفو واقع شده، آنچه از آن نهى شده، اين است كه گمان [بد] ببرى، و گمان آن است كه فكر تو به آن اعتماد كند، و قلب به آن مايل شود [و طبعاً در عمل ظاهر گردد]».
خلاصه اینکه سوءظنّ داراى سه مرحله است: «سوءظنّ قلبى»، «سوءظنّ زبانى» و «سوءظنّ عملى». آنچه در قلب است، مشمول تكليف نيست، چون از اختيار بيرون است. ولى آنچه در زبان و در عمل است، حرام و ممنوع مى باشد. به همين دليل، در روایتی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله مى خوانيم: «سه چيز است كه هيچ كس از آنها نجات نمی يابد، يكى از آنها گمان بد است»؛ سپس حضرت فرمود: «إِذَا ظَنَنْتَ فَلَا تُحَقِّقْ؛[2] هنگامى كه گمان بدى بردى، ترتيب اثر به آن مده».
2. دومین مسأله ای که باید در این باره گفت این است که بسيارى از سوءظنّ هاى غير اختيارى يا در ابتدا مقدمات اختيارى دارد، يا در ادامه راه. مثلا افرادى كه با افراد بد همنشينى مى كنند، به تدریج سوءظنّ به نيكان پيدا خواهند كرد. بنابراين بر آنها لازم است از همنشينى با بدان بپرهيزند، تا حالت سوءظنّ آنان بر طرف گردد و اين يك امر اختيارى است.
اگر بدون مقدمات اختيارى چنين گمانى براى انسان پيدا شد، انسان درباره آن بايد بيانديشد و احتمالات صحيح را مد نظر قرار دهد. مثلًا بگويد: اين زن ناشناس كه با فلان كس است شايد خواهر او يا فرزند خواهر، يا فرزند برادر، يا همسر او است و ممكن است من آنها را نشناسم. بى شك انديشه در اين احتمالات صحيح، سبب مى شود كه سوءظنّ سست گردد، يا به كلى برطرف شود.
در حديثى از رسول خدا صلّى الله عليه و آله مى خوانيم: «اُطْلُبْ لِأَخِيكَ عُذْراً، فَإِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْراً فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْراً؛[3] براى برادر مسلمانت جهت توجيه اعمالش عذرى جستجو كن، و اگر عذرى نيافتى باز هم كوشش كن عذرى بيابى».
به اين ترتيب ما می توانيم از يك نظر سوءظنّ را به سه گونه تقسيم كنيم:
1. سوءظنّى كه آثارش در سخن و رفتار پيدا مىشود. اين سوءظنّ حرام است.
2. سوءظنّى كه اثر ظاهرى ندارد، ولى با تفكر و انديشه و از بين بردن مقدمات خارجى، زوال مى پذيرد. اين گونه سوءظنّ احتمال دارد مشمول ادله حرمت باشد.
3. سوءظنّى كه هيچ اثر خارجى بر آن مترتب نمى شود و به كلى از اختيار انسان بيرون است و با هيچ كارى از ميان نمى رود. چنين سوءظنّى مشمول تكاليف شرع نيست؛ مادام كه انسان ترتيب اثرى بر آن نداده باشد.
اينكه در قرآن مجيد در آيه 36 سوره اسراء مىخوانيم: «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً؛ از آنچه علم به آن ندارى پيروى نكن، چراكه گوش و چشم و دل، همه مسئولند»، نيز ناظر به همين معنى است.[4]
منبع: اخلاق در قرآن
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.