پاسخ اجمالی:
زهد اسلامى قناعت پيشگى معقول در برخوردار شدن از تمتعات زندگى است. اين نوع از زهد، نه تنها تضادى با شكوفايى زندگى مادى ندارد، بلكه شكوفايى اقتصادى در پرتو اين نوع از زهد، رونق نيز مى يابد. در واقع ميان زهد اسلامى با رشد و توسعه اقتصادى و کار ملازمه وجود دارد، زيرا:
اوّلا: زهد اسلامى جلوی بسيارى از فزون طلبى ها را در بهره بردارى هاى بى رويّه از مواهب زندگى و تحمّل مخارج بى حساب و غير ضرورى، مى گيرد.
ثانياً: زهد اسلامى از تخريب هاى مالى پيشگيرى مى كند. جنگ ها غالبا ريشه در طمع و حرص و دنياطلبى دارد و ثروت هاى كلان جامعه را نابود مى كند.
ثالثاً: زاهد اسلامى در پرتو زهد الهى همواره به انسان دوستى و دستگيرى از ديگران توجه دارد و اين مسئله وى را به كار و تلاش اقتصادى وا مى دارد، تا بتواند از اين راه، زمينه هاى خدمت بيشتر به جامعه و ديگران را به دست آورد.
پاسخ تفصیلی:
زهد اسلامى قناعت پيشگى معقول در برخوردار شدن از تمتعات زندگى است. اين نوع از زهد، نه تنها تضادى با شكوفايى زندگى مادى ندارد، بلكه شكوفايى اقتصادى در پرتو اين نوع از زهد، رونق نيز مى يابد. در واقع ميان زهد اسلامى با رشد و توسعه اقتصادى و کار ملازمه وجود دارد، زيرا:
اوّلا: زهد اسلامى جلوی بسيارى از فزون طلبى ها را در بهره بردارى هاى بى رويّه از مواهب زندگى و تحمّل مخارج بى حساب و غير ضرورى، مى گيرد. اسراف ها، تبذيرها، ريخت و پاش ها و اعمال نامعقول را از بين مى برد و قهراً به بقاى ثروت هاى جامعه كمك و از هدر رفتن آن جلوگيرى مى كند.
ثانياً: زهد اسلامى از تخريب هاى مالى پيشگيرى مى كند. جنگ ها غالبا ريشه در طمع و حرص و دنياطلبى دارد و ثروت هاى كلان جامعه را نابود مى كند. زاهد اسلامى از اين نوع جنگ و جدال هاى ظالمانه گريزان است. اين گريز سبب بقاى ثروت ها مى شود و با تزريق آن به جامعه، اقتصاد كشورها به رشد و شكوفايى مى رسد.
ثالثاً: زاهد اسلامى در پرتو تنزّه و زهد پيشگى الهى، به موجب دارا بودن صفاى باطن، همواره به انسان دوستى، سازندگى و دستگيرى از ديگران توجه دارد و اين مسئله وى را به كار و تلاش اقتصادى وا مى دارد، تا بتواند از اين راه، زمينه هاى خدمت بيشتر به جامعه و ديگران را به دست آورد. در پرتو اين روحيه، بازار كار و تلاش و آبادانى وانفاق و خدمت رسانى از رونق شايسته اى برخوردار مى گردد.[1]
زاهد اسلامى هرگز به تنبلى و تن پرورى روى نمى آورد و از كار و تلاش دست نمی كشد زيرا در اسلام، به مسئله كار و تلاش اهميت ويژه اى داده شده و از تنبلى و سربار جامعه بودن نهى شده است.
بنابراين زاهد اسلامى با انگيزه هاى ذيل به كار و تلاش روى مى آورد:
1. نفرت از بيكارى در اسلام
در فرهنگ اسلامى، كار و تلاش و فعاليت در زندگى، مورد توجه و تشويق فراوان قرار گرفته و از هرگونه تن آسايى و به كار نگرفتن نيروها و توانايى هاى طبيعى و علمى، نكوهش شده است. ابن عباس مى گويد: هرگاه پيامبر به كسى مى نگريست كه قواى بدنى او سالم بود، مى پرسيد: آيا او شغل و حرفه اى دارد؟ اگر جواب، منفى بود، مى فرمود: «سَقَطَ مِنْ عَيْنِي؛[2] از نظرم افتاد».
امام كاظم عليه السّلام نیز می فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَيُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفَارِغَ؛[3] خداوند بنده بيكار را دشمن مى دارد».
امام باقر عليه السّلام نیز صریحا به انکار انسان های تنبل مبادرت می ورزید و می گفت: «إِنِّي لَأُبْغِضُ الرَّجُلَ أَوْ أُبْغِضُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَكُونَ كَسْلَاناً عَنْ أَمْرِ دُنْيَاهُ، وَ مَنْ كَسِلَ عَنْ أَمْرِ دُنْيَاهُ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ أَكْسَلُ؛[4] من دشمن مى دارم آن كس را كه در ارتباط با امر دنيا [و تلاش براى سامان دهى امور زندگى] تنبل و وارفته باشد، هر كس كه درباره امور دنيايش تنبل و سست باشد، در ارتباط با امر آخرتش سست تر است».
اميرمؤمنان عليه السّلام نیز در اشاره به همین مضمون فرمود: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً، ثُمَّ افْتَقَرَ، فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ؛[5] كسى كه آب و خاك در اختيار دارد و [بر اثر كوتاهى در بهره بردارى صحيح از آنها] در فقر و تنگدستى زندگى مى كند، از رحمت خدا دور باد».
نتيجه آنكه زاهد مسلمان با آگاهى از اين هشدارها و نفرت اسلام از بيكارى، نمى تواند به بهانه زهد در دنيا، دست به كار و تلاش نزند.[6]
2. اهميت كار و تلاش در اسلام
پيامبر اسلام صلّی الله علیه و آله كار و كوشش را براى به دست آوردن روزى حلال، فريضه مى شمرد: «طَلَبُ الْحَلَالِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ؛[7] تلاش برای کسب رزق حلال بر هر زن و مرد مسلمانی واجب است».
در حديث ديگرى قسمت عمده عبادت را تحصيل روزى حلال مى داند: «الْعِبَادَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ، تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِي طَلَبِ الْحَلَالِ؛[8] عبادت ده جزء دارد،که نُه جزء آن طلب روزی حلال است».
در حديث سومى از همان حضرت، تلاش براى تأمين زندگى هم رديف جهاد فى سبيل اللَّه شمرده شده است: «الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ، كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ؛[9] كسى كه براى [كسب روزىِ] خانواده اش زحمت بكشد، مانند مجاهدِ در راه خداست».
همچنين ايشان مى فرمايند: «مَنْ أَكَلَ مِنْ كَدِّ يَدِهِ، كَانَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي عِدَادِ الْأَنْبِيَاءِ وَ يَأْخُذُ ثَوَابَ الْأَنْبِيَاءِ؛[10] كسى كه از دسترنج مشروع خود بخورد، در قيامت با پيامبران محشور شده و مانند آنان مأجور خواهد بود».
در حديثى مى خوانيم: رسول خدا صلّى الله عليه و آله كارگر مسلمانى را ديد كه بر اثر كار و تلاش، كف دست هاى او خشن شده بود. از وى پرسيد: چرا دستت چنين است؟ پاسخ داد: بر اثر كار كردن براى تأمين زندگى خانواده ام. پيامبر صلّى الله عليه و آله بر دست او را بوسه زد و فرمود: «تِلْكَ يَدٌ لَاتَمَسُّهَا النّارُ؛[11] اين دستى است كه آتش جهنم به آن نمى رسد».
با توجه به این احاديث، روشن مى شود كه عبادت منحصر به اعمال معروف و معمول نيست كه فرد زاهد براى كسب پاداش الهى به آنها همّت گمارد و كار و تلاش را رها كند. كار كردن براى حفظ آبروى خويش و تأمين آسايش براى خانواده و سربلندى جامعه اسلامى نيز اجر عظيمى نزد خدا دارد. بلكه طبق روايات بالا پاداشش بيشتر از عبادات معمولى است. زيرا جامعه سربلند و عزّتمند و امّت پرتلاش، مايه مباهات پيامبر اسلام صلّى الله عليه و آله و سبب آبرومندى مكتب است. در سايه تلاش و رشد و پيشرفت است كه امّت اسلامى در برابر ديگر ملّت ها از هويّت و استقلال خود محافظت مى كند و بر اصول اساسى و هدف هاى مترقّى خود پاى مى فشارد و صحّت و اصالت مكتب را اثبات مى نمايد.[12]
منبع: دائرة المعارف فقه مقارن
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.