نفس 48 مطلب

آزادی و رهایی از بردگی در احادیث اسلامی

آزادی و رهایی از بردگی چه جايگاهی در احادیث اسلامی دارد؟

میراث حدیثی تشیع جایگاه بسیار والایی برای خصلت آزادی و حريت آدمی ترسیم کرده است. به تعبیر امام صادق عليه السلام، حريت و آزادگی، جامع بسیاری از صفات برجسته اخلاقی است.

از كلمات مولا علی عليه السلام به خوبى روشن مى شود كه مسأله آزادى و حريت ريشه بسيارى از صفات اخلاقى است و آزادگان در قيد و بند اين دنيا نمى توانند بمانند و از اين رو به سرعت در صدد كوچ كردن به دار آزادگى اند.

نکوهش اسارت و بندگى «نفس» در برابر خواست هاى شهوانی یکی از مضامین مکرر در روایات معصومین علیهم السلام است.

ازتعابير احادیث استفاده مى شود كه «صبر» و «زهد» نقش زيادی در حریت انسانها دارد و نيز استفاده می شود که آزادى حقيقى در پيروى از فرمان خداست و آنچه را بعضى آزادى مى پندارند، نوعى اسارت در چنگال هوا و هوس و خواسته هاى شيطانى است.

نگاه قرآن به مقوله آزادی و اسارت

قرآن چه نگاهی به مقوله آزادی و اسارت؟

هدفِ دستورات مذهبى جلوگيرى از آزادى هاى منطقى نيست. بلكه هدف آن، جلوگيرى از به هدر رفتن نيروها و سرمايه هاى انسانى در راه هاى نادرست و بى ارزش است. دين انسان را در استفاده صحيح از مواهب حيات، پوشيدن انواع لباس ‏هاى معقول، بهره گرفتن از غذاهاى خوب، لذّات و تفريحات سالم و هرگونه بهره بردارى مفيد از وسايل زندگى آزاد گذاشته و هرگز انسان را به ترك آن دعوت نمى كند.

در قرآن کریم تعابير گوناگونى در رابطه با نفى اسارت و اثبات آزادی وجود دارد  كه همگى نشان دهنده اهتمام قرآن بر رهایى و آزادى انسانها است. پيامبر اسلام و ساير انبياء عليهم السلام با برداشتن بارهای تحمیل شده بر گُرده انسانها و گشودن آن غُل و زنجيرها، آزادى واقعى را به انسان برگرداندند؛ زيرا او را به آزاد انديشيدن، آزادى از چنگال هوا و هوس، آزادى از چنگال حكام ستمگر، آزادى از دست شياطين و طاغوت ها، و آزادى از چنگال خرافات و موهومات و پرستش ما سوى اللَّه دعوت كردند.

ناسازگاری قرآن با علم در مورد «مركز ادراك انسان»!

چرا با اينكه علم نوين «مغز» را مركز ادراكات انسان می داند، قرآن كريم «قلب» را به عنوان جايگاه ادراك معرفی نموده است؟!

«مغز» در ميان ديگر اعضاى بدن، نقشى ممتاز دارد و از ديرباز اهميّت و نقش آن در هدايت جسم معلوم بوده؛ به گونه‌اى كه براى بيان نقش محورى هر چيزى آن را به مغز تشبيه مى كردند؛ ليكن با اين همه، انسانها ادراك و ديگر صفات نَفس را كه بهره‌اى از احساس دارند، به «قلب» نسبت مى دهند. و مراد از قلب نيز «روح» است كه فرمانروا و تدبيركننده امور بدن است؛ همان گونه كه كاركردهاى مذكور را به نَفس (به معناى ذات و خود) نسبت مى دهند.

تناقض گويی قرآن در مرگ و جاودانگی نفس!

قرآن در آيه 35 سوره الانبياء مي گويد:«هر نفسی طعم مرگ را می چشد»، امّا در آيه 42 سوره زمر می گويد: «خداوند نفسها را هنگام مرگ می گيرد» يعنی انتقال صورت می گيرد؛ آيا بين اين دو آيه تناقض وجود ندارد؟!

نفس معانی مختلفی دارد مانند روان، جان، حیات، جاندار، شخص، ذات، میل، خویشتن، خود و... . باید توجه داشت که در سوره انبیاء این واژه به معنای مجموع جسم و جان و برای اشاره به این حقیقت و قانون کلی است که مرگ برای همه انسان ها پدید می آید، اما در سوره زمر نفس به معنی روح است و فقط اشاره ای به چگونگی پدید آمدن مرگ با قطع ارتباط روح از جسم صورت می گیرد و بدیهی است که این دو بیان تناقضی با هم ندارند.

معنای صبر؟

معنای صبر چيست؟

واژه صبر در اصل لغت به معنى «حبس» و نگهدارى است و سپس معانى جديدى گرفته است. انسان وقتى در مقابل شهوات و مشكلات مقاومت كرد و نفس را از تعرض آنها حبس كرد، در فرهنگ قرآن و روايات «صبر و استقامت» بر آن اطلاق شده است. بنابراين صبر در لغت به معنای استقامت است. راغب اصفهانى در كتاب «مفردات» می گويد: «صبر كنترل نفس در تنگنا [و استقامت آن در انواع شدائد و مشكلات] است».

 

فلسفه آزادی؟

فلسفه آزادی چیست؟

فلسفه و ريشه علاقه انسان به آزادى الهام گرفته از وجدانيات او است؛ گرچه برهانى و استدلالى نيز هست. انسان، علاقه مند به آزادى است چنانكه علاقه مند به زيبایى است؛ یعنی به عنوان مسأله ای فطرى و وجدانى.

 شكوفایى استعدادهاى هر موجودى در مسير تكامل، هرگز با حبس شدن او حاصل نمى شود؛ پيمودن اين مسير بدون آزادى ممكن نيست.

آزادى هدر دادن نيروها و سرمايه ها نيست؛ بلكه وسيله شكوفایى و بارور شدن استعدادها است. از اينجا، آزادى منطقى و معقول از غير منطقى و نامعقول جدا مى شود و تفاوت آزادى اسلامى با آزادى غربى روشن مى گردد.

بی عدالتی در نادیده گرفتن «حقّ خودکشی»!

چرا خدا «حقّ خودکشی» را از انسان سلب کرده است؟!

انسان ذاتا عاشق کمال است و کسی که خودکشی می کند به یک اختلال روانی دچار است و راه كمال را گم كرده است؛ لذا باید درمان شود نه اینکه کار او حق محسوب شود و جلوگیری از آن سلب حق باشد. ضمن اینکه خودکشی تنها یک مسئله فردی نیست و صدمات جدی روحی، عاطفی، اقتصادی و... به بستگان، نزدیکان و اجتماع انسانی وارد می نماید؛ لذا بجای اعتراض به حکم خودکشی باید عوامل آن مثل مشکلات اقتصادی و عدم ایمان و... را شناسایی و برطرف کرد.

منافات «قضا و قدر الهی» با «اختیار» انسان!

چگونه می توان تصوّر کرد که انسان با وجود «قضا و قدر الهی»، صاحب «اختیار و اراده» باشد؟!

قضا و قدر دو قسم است: 1) «تکوینی» یعنی همه امور بر اساس علل و ویژگی های خاصّی محقّق می شوند. 2) تشریعی به معنى فرمان الهى در تعيين وظائف انسان و مقدار و حدود اين وظائف. قضا و قدر به هر دو معنی با اختیار انسان منافات ندارد. سرنوشت هر معلولی، تابعِ علل و عواملی است؛ و چون خداوند انسان را مختار آفریده، اراده اش نقش مهمّی در سرنوشت او داشته و عامل موثّری در تأمین سعادت او است. اراده انسان در طول اراده و قضا و قدر الهی است و با آن منافاتی ندارد. اگر انسان در اعمالش اختیاری نمی داشت، آمدن پيامبران، نزول كتب آسمانى و كيفر و پاداش همه بى فايده و ظالمانه بود.

اسوه بودن معصوم برای غیر معصوم!

در الگوپذیری بین انسان و الگوی مورد نظر باید تناسب باشد؛ در حالی که بین پيامبران الهی و مردم تناسبی نیست! چرا که آنها معصوم می باشند؛ با این حال، چگونه می توانند برای ما الگو و اسوه باشند؟

اولا: آیاتی که پیامبران را بشر و از جنس مردم معرفی می کند دلیل عقلی روشنی است بر اینکه بین مردم و پیامبران تناسب وجود دارد و انسان ها باید انبیاء الهی(ع) را اسوه و الگو قرار دهند.
ثانیا: عصمت پیامبران به معنای سلب اختیار از آنها نیست و پیامبران با كمال اختیار و آزادی و به خاطر اطلاع از باطن پلید و آسیب زننده گناه، از ارتکاب آن خودداری می کنند.
ثالثا: عقلاً هیچ مانعی ندارد که تمامی انسانها که با فطرتی پاک و نهادی معصومانه، زاده می شوند با علم و عمل صالح و جهاد با نفس به آن درجه از ایمان برسند که همچون پیامبران، باطن و حقیقت همه گناهان و معاصی را مشاهده کنند و از آنها اجتناب نمایند.
رابعا: به همان نسبت كه پيامبران امتيازاتی دارند و مشمول مواهب الهى هستند و الگوی دیگران در کارهای نیک می باشند، مسئوليتشان نيز سنگين است و در معرض فتنه ها و خطرات بیشتر و تهدیدکننده تری نیز هستند.

هدایت عمومی و رحمت گسترده الهی، تاییدی بر پلورالیسم!

آیا هدایت عمومی و رحمت گسترده الهی تاییدی بر پلورالیسم است؟!

اولا: هادی بودن خدا مستلزم این نیست که همگان خواسته یا ناخواسته هدایت شوند؛ صرف هادی بودن خدا هدایت نمی آورد.
هدایت عمومی خداوند بصورت الهام خوبی ها و بدی ها به نفس و فطرت الهی انسان و اعطای عقل خدادادی و نشان دادن راه بواسطه انبیاء تحقق یافته است.
ثانیا: انسان دارای اراده و اختیار است و قرار نیست که خدا انسان را به اجبار و اکراه به سوی دین و ایمان و هدایت بکشاند.
ثالثا: آیات فراوانی از قرآن کریم برخلاف ادعای پلورالیست ها صریحا اکثریت مردم را بی ایمان و گمراه و اهل باطل و ناسپاس خوانده است.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

الإمام علىٌّ(عليه السلام)

عندَ الإيثارِ على النَّفْسِ تَتَبيّنُ جَواهِرُ الکُرَماءِ

هنگام ايثار است که گوهر بزرگواران آشکار مى شود

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 24