مشروعیت "توسل به ذات" با تکیه بر روایت "حذیفة الیمان"
سعید سلمانی
مقدمه
"توسل" از جمله مظاهر ابراز ارادات مسلمانان به اولیاء الهی است. به باور مسلمانان، هنگام درخواست از خداوند، نام بردن و واسطه قرار دادن بندگان برگزیده و مقرب اسباب اجابت دعا را فراهم نموده و مورد رضایت باری تعالی است. این سنت در قرون متمادی در سرتاسر جهان اسلام وجود داشته و همچنان استمرار دارد. وهابیت از جمله گروه هایی است که به مخالفت با توسل پرداخته است و سعی نموده است این سنت اسلامی را نامشروع و بدعت و حتی باعث خروج از دین نشان دهد.
این گروه تلاش می کند ضمن برشمردن انواع توسل، آن را بر دو قسم مشروع و نامشروع تقسیم نماید. توسل مشروع از نگاه وهابیت، توسل به اعمال پسندیده همچون عبادات بوده و توسل نامشروع، توسل به ذوات انبیاء و اولیاء الهی است. آنان مدعی هستند سیره پیامبر(صلی الله علیه واله سلم) و صحابه و طرفداران آنان، خودداری از توسل به ذات بوده است.
اگرچه عالمان مسلمان شیعه و سنی در رد این باور نادرست وهابیت در انکار توسل به ذات آثار بسیاری نگاشته اند، اما در این آثار کمتر به روایتی که در این نوشته محور بحث قرار گرفته است، پرداخته شده است. از این رو تلاش می شود با بضاعت ناچیزخود، اثری نسبتا جدید در زمینه احادیث مشروعیت توسل به ذات ارائه شود.
طبق این روایت حذیفة بن الیمان از صحابه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، عبدالله بن مسعود را از یکی از واسطه ها برای تقرب به پروردگار می داند و این باور را به مجموعه ای از صحابه نسبت می دهد. در این نوشته، ابتدا به جایگاه حذیفه و سپس عبدالله بن مسعود اشاره می شود. سپس دیدگاه وهابیت در مورد آیه «وابتغوا الیه الوسیلة» و «ما نعبدهم الا لیقربوا الی الله زلفی» مطرح می گردد. سپس روایت مورد نظر مطرح شده و از نظر سند و محتوا مورد بررسی قرار می گیرد.
دیدگاه وهابیت در مسئله توسل به اولیاء
وهابیت توسل به اولیاء الهی را مشروع ندانسته و آن را با روح توحید در مخالفت می داند. آنان در هنگام مراجعه به آیات قرآن، وسیله را به اعمال دینی تفسیر می کنند و نسبت به دیگر مسلمانان که از وسیله برداشتی دیگر دارند، با تعابیری تند یاد می کنند.
ابن عثیمین در تفسیر خود می نویسد: «و لیست الوسیلة ما هو معروف عند المتأخرین بأن یتخذ الانسان وسائل فی دعائه آو نحو ذلک، لا، المراد ابتغوا التقرب الیه. لکن بعض المنحرفین قال: المراد: بالوسیلة الولی أو النبی أو جاه النبی أو جاه الولی».[1] (مقصود از وسیله چیزی نیست که در میان متأخران معروف شده است. آنان معتقدند انسان هنگام دعا کردن و دیگر کارها دیگران را واسطه قرار دهد نه، منظور نزدیک به خدااست. اما برخی افراد منحرف می گویند: وسیله ولی خدا یا پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) یا مقام پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) یا مقام ولی خدا است).
عبدالرحمن عبدالخالق نیز می نویسد:
«و بهذا التحقیق تعلم أن ما یزعمه کثیر من ملاحدة أتباع الجهّال المدعین للتصوف من أن المراد بالوسیلة فی الآیة الشیخ الذی یکون له واسطة بینه و بین ربه أنه تخبط فی الجهل و العمی و ضلال مبین و تلاعب بکتاب الله و اتخاذ الوسائط من دون الله من اصول کفر الکفار».[2] (با این تحقیق مشخص شد که تصور نادرست بسیاری از ملحدان طرفدار نادان هایی که ادعای تصوف دارند، نادرست است آنان مدعی هستند مقصود از وسیله مرشد یا شیخ است که واسطه بین انسان و خدا است. این نظر غلطی از روی نادانی و کوری و گمراهی آشکار و بازی با کتاب خدا است زیرا قرار دادن واسطه میان انسان و خدا از ارکان کفر کافران است).
بنابراین وهابیت مخالف سرسخت توسل به ذوات و اشخاص است. با این نگاه به سراغ روایت حذیفه می رویم تا تعارض نگاه وهابیت با دیدگاه صحابه را به صورت عیان نشان دهیم.
متن روایت حذیفه:
تعبیر حذیفه در مورد دیدگاه تعدادی از صحابه پیرامون عبدالله بن مسعود طبق نقل ترمذی در سنن خود به این صورت آمده است:
«عن عبد الرحمن بن يزيد، قال: أتينا على حذيفة، فقلنا: حدثنا بأقرب الناس من رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم هديا ودلا فنأخذ عنه ونسمع منه؟ قال: كان أقرب الناس هديا ودلا وسمتا برسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ابن مسعود حتى يتوارى منا في بيته، ولقد علم المحفوظون من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أن ابن أم عبد هو من أقربهم إلى الله زلفى».[3] (عبدالرحمن بن یزید می گوید: نزد حذیفه آمدیم و پرسیدیم به ما در مورد نزدیک ترین مردم به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از نظر هدایت و راهنمایی خبر بده تا از او حدیث بشنویم؟ گفت: نزدیک ترین مردم از نظر هدایت و راهنمایی و شباهت به پیامبر اعظم(صلی الله علیه واله وسلم) ابن مسعود است که حتی در داخل خانه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) رفت و آمد داشت. به درستی که صحابه مصون از خطا و تحریف پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) می دانند که ابن ام عبد(عبدالله بن مسعود) از نزدیک ترین مردم برای نزدیک شدن به خداوند است).
جایگاه حذیفه
حذیفه بن یمان یکی از صحابه برجسته رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) است که در کتب اهل سنت روایات مختلفی پیرامون جایگاه والای وی نقل شده است. وی به همراه پدرش در جنگ های پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) شرکت داشت و پدرش در جنگ احد به شهادت رسید. ذهبی او را یکی از نجبای رسول خدا و صاحب سر پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) دانسته است.[4] بخاری در صحیح خود به نقل از ابودرداء حذیفه را صاحب اسرار پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) معرفی نموده است که دیگران از این اسرار اطلاعی نداشته اند.[5] ذهبی در نقلی از حضرت علی(علیه السلام) نقل کرده است که از ایشان در مورد اسراری که حذیفه می دانست، سوال شد. حضرت فرمودند: حذیفه منافقان را می شناخت. همچنین از حضرت سوال شده که در مسائل مشکل علمی به چه کسی رجوع کنیم. حضرت فرمودند: اگر از حذیفه بپرسید او را عالم خواهید یافت.[6]
همچنین در روایتی که ترمذی نقل کرده است، پیامبرخدا(صلی الله علیه واله وسلم) درباره حذیفه می فرماید: «ما حدثكم حذيفة فصدقوه» (هر آنچه حذیفه می گوید تصدیق کنید).[7]
بنابراين حذیفه از جایگاه والای علمی و معنوی برخوردار بوده و روایاتی که از وی نقل می شود، حائز اهمیت است.
تبیین مفردات روایت حذیفه:
در مورد مضمون روایت توجه به چندین نکته حائز اهمیت است:
1) «علم المحفوظون»: این تعبیر در روایات در مورد دو نفر به کار رفته است:
عبدالله بن مسعود در روایت مذکور
زید بن ثابت: ابو نعليم در معرفة الصحابة از عبدالله بن عباس نقل کرده است که گفت: «لَقَدْ عَلِمَ الْمُحَفِّظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ أَنَّ زَيْدَ بْنَ ثَابِتٍ مِنَ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ».[8]
مبارك فوری در شرح خود بر سنن ترمذی، محفوظون را کسانی می داند خداوند آنان را از تحریف در کلام و کردار حفظ کرده است.[9]
2) «ابن عبد ام» کنیه عبدالله بن مسعود است زیرا مادر وی را «ام عبد» خطاب می کرده اند.[10]
3)کلمه «وسیله» و «زلفی» هر دو به معنای چیزی هستند که باعث نزدیک و تقرب می شود. طبری در تفسیر خود از ابن عباس نقل کرده است که وسیله یعنی «قربة»[11] مبارک فوری در شرح ترمذی نیز زلفی را از جهت لفظ و معنا همچون قربی می داند و درمورد معنای بخش آخر حدیث می نویسد: «أَيْ هُوَ مِنْ أَقْرَبِهِمْ إِلَيْهِ تَعَالَى قُرْبَةً».[12]
دیدگاه علمای اهل سنت پیرامون مضمون روایت حذیفه
نقل حذیفه نسبت به دیدگاه مجموعه ای از صحابه در مورد جایگاه ابن مسعود در کلمات عالمان اهل سنت، مورد قبول واقع شده است. اهل سنت این روایت را به عنوان فضیلت بزرگی برای عبدالله بن مسعود دانسته و در آثار خود به آن اشاره کرده اند. در ادامه به مواردی اشاره می شود:
1) ابونعیم در حلیة الأولیاء هنگام نام بردن از عبدالله بن مسعود او را از جمله مهاجران اولیه دانسته است. وی سپس صفات مختلف عبدالله بن مسعود را ذکر کرده و یکی از صفات وی را «أقربهم وسیلة و أرجحهم فضیلة» دانسته است.[13]
2) طحاوی در شرح مشکل الآثار کسی همچون عبدالله بن مسعود که در دنیا شبیه ترین مردم به رسول خدا و در آخرت نزدیک صحابه از جهت وسیله شدن برای تقرب به پروردگار است، را الگویی شایسته می داند.[14]
3) حاکم نیشابوری پیش از نقل کلام حذیفه تعبیری را استفاده کرده است که در بحث توسل بسیار مفید است. طبق این نقل حذیفه در هنگام شنیدن آیه «يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله، وابتغوا إليه الوسيلة». اظهار داشت: وسیله یعنی چیزی که باعث نزدیکی به خدا شود. سپس گفت: به درستیکه صحابه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) که از تحریف دین مصون هستند، می دانند که ابن ام عبد(عبدالله بن مسعود) از نزدیک ترین مردم برای رسیدن به خداوند است. ذهبی نیز نقل حاکم را تأیید کرده و هیچ گونه اعتراضی نسبت به محتوای روایت نداشته است.
4) ابن عبدالبر به جنبه دیگر نقل اشاره کرده و جایگاه عبدالله بن مسعود را از این نظر که مورد پذیرش برخی از صحابه جلیل القدر بوده است، مورد تأکید قرار داده و می نویسد: «وَهَذَا إِخْبَارٌ مِنْ حُذَيْفَةَ عَنْ جِلَّةِ الصَّحَابَةِ أنهم يعلمون أن بن مَسْعُودٍ أَقْرَبُهُمْ وَسِيلَةً عِنْدَ اللَّهِ».[15] (خبر دادن حذیفه از تعدادی از بزرگان صحابه بیانگر این است که آنان می دانسته اند که ابن مسعود نزدیک ترین صحابه از جهت وسیله بودن برای نزدیک شدن به خداوند است).
5) عیسی بن مانع الحمیری: پس از حاکم نیشابوری، تنها کسی که در جستجوی نگارنده از این روایت در مسئله توسل بهره برده است، حمیری در کتاب «التأمل فی حقیقة التوسل». وی پس از نقل روایت حاکم در المستدرک، در پاورقی می نویسد: «این حدیث از بهترین دلیل ها برای اثبات توسل به اشخاص است».[16]
بررسی سندی و دلالی حدیث حذیفه
اعتبار حدیثی روایت
حدیث شناسان اهل سنت روایت حذیفه را معتبر و صحیح دانسته اند و هیچ گونه ایراد و خدشه ای در سند آن وارد نکرده اند. در ادامه به برخی از عالمان سنی مذهب که اعتبار سندی این روایت را به صورت صریح بیان کرده اند، اشاره می شود:
ترمذی: وی پس از نقل روایت می گوید: «هذا حديث حسن صحيح».[17]
حاکم نیشابوری: حاكم نيشابوری روایت را نقل کرده و از ناحیه سندی سکوت کرده است.[18]
ذهبی: وی در تلخیص مستدرک می گوید: «علی شرط البخاری و مسلم».[19]
ابن حجر عسقلانی: پس از ذکر روایت از سنن ترمذی می نویسد: «أخرجه الترمذي بسند صحيح».[20]
حمزه احمد الزین از محققان اهل سنت مصر در تعلیقه بر مسند احمد بن حنبل ذیل این نقل می نویسد: «اسناده صحیح».[21]
بشار عواد معروف: وی کتاب تاریخ بغداد خطیب بغدادی را تحقیق کرده و در ذیل این روایت می نویسد: «حدیث صحیح».[22]
همچنین تعدادی از عالمان وهابی این روایت را نقل کرده و آن را صحیح و معتبر دانسته اند که عبارتند از:
البانی: محمد ناصرالدین البانی در تخریج روایات ترمذی، حکم به صحت حدیث نموده است.[23] وی در کتاب «التعلیقات الحسان علی صحیح ابن حبان» نیز روایت را صحیح دانسته است.[24]
شعیب الأرنووط: از آن جا که شعیب الارنؤوط بسیاری از کتب حدیثی را تحقیق کرده است، در چهار کتاب این روایت را تصحیح سندی کرده است که عبارتند از:
مسند احمد بن حنبل: احمد بن حنبل در سه جای کتاب خود این روایت را نقل کرده است که الارنؤوط در هر سه مورد روایت را تصحیح سندی کرده است:
ذیل روایت «23342» می نویسد: «إسناده صحيح على شرط الشيخين».[25]
ذیل روایت «23350» می نویسد: «اسناده صحیح علی شرط الشیخین».[26]
ذیل روایت «23308» می نویسد: «إسناده صحيح على شرط الشيخين».[27]
الاحسان فی تقریب صحیح ابن حبان: «إسناده صحيح على شرط الشيخين».[28]
شرح مشکل الآثار: «اسناده صحیح علی شرط الشیخین».[29]
سیر اعلام النبلاء: أخرجه الترمذي (3809) في المناقب: باب عبد الله بن مسعود، وقال: «حديث حسن صحيح.وهو كما قال».[30]
محمد بن عبدالمحسن الترکی: وی در ذیل حدیث شماره «427» مسند ابوداود طیالسی می نویسد: «حدیث صحیح».[31]
عمر عبدالسلام تدمری: وی در تحقیق کتاب «تاریخ الاسلام ذهبی» ضمن نقل تصحیح روایت توسط ترمذی هیچ اشکالی به سند وارد نکرده است.[32]
محمد أیمن شبراوی: وی در تحقیق کتاب «سیر اعلام النبلاء» ذهبی می نویسد: «صحیح».[33]
علی بن نایف شحود: وی این روایت را در کتاب «مفهوم الولاء و البراء» ذکر کرده و در مورد اعتبار سندی آن می نویسد: «مسند أحمد طبع موسسة الرسالة (38/ 337) (23308) صحيح».[34]
وصی الله بن محمد عباس: وی در ضمن تحقیق کتاب «العلل و معرفة الرجال» احمد بن حنبل می نویسد: «اسناده صحیح».[35]
تفاوت الفاظ در نقل های روایت
روایت حذیفه پیرامون دیدگاه صحابه مبنی بر وسیله بودن عبدالله بن مسعود در کتب مختلف حدیثی اهل سنت بیان شده است. الفاظ روایت در نقل های مختلف در دو لفظ متفاوت است که در ادامه اشاره می شود.
تفاوت لفظی اوّل: تفاوت در لفظ «لقد علم المحفوظون»
در بررسی روایات نقل شده این کلمه به 5 صورت نقل شده است:
محفوظون: ترمذی[36]، احمدبن حنبل[37]، ابن حبان[38]، بزار[39]، طیالسی[40]، حاکم نیشابوری[41]، طحاوی[42]، ابونعیم[43]، ابن حجر عسقلانی[44]، ابن عبدالبر[45]، ابن اثیر جزری[46]، ابن سعد[47] و فسوی[48] از لفظ «محفوظون» استفاده کرده اند.
مُحفَظون: در نقل استیعاب کلمه «مُحفَظون» آمده است.[49]
مُحفِّظون: در معجم الشیوخ از کلمه «مُحفِّظون» استفاده شده است.[50]
محظوظون: طبرانی در المعجم الکبیر حدیث را با کلمه «محظوظون» ذکر کرده است.[51]
مجتهدون: سیر اعلام النبلاء روایت با تعبیر «مجتهدون» نگاشته شده است.[52]
تفاوت لفظی دوم: تفاوت در لفظ «زلفی»
بررسی نقل های مختلف روایت بیانگر وجود دو نقل در مورد لفظ اخیر حدیث است:
نقل اوّل: «اقربهم الی الله زلفی»: ترمذی، احمد بن حنبل، ابن حجر عسقلانی، فسوی، ابن اثیر جزری، ذهبی در تاریخ الاسلام و سیر اعلام النبلاء از کلمه «زلفی» استفاده کرده اند.
نقل دوّم: «اقربهم الی الله وسیلة»: احمد بن حنبل در دوجای دیگر مسند خود[53] و همچنین در فضائل الصحابة[54] و العلل و معرفة الرجال[55]، ابن حبان، بزار، حاکم نیشابوری، طحاوی، ابونعیم در حلیة الأولیاء و معرفة الصحابة، ابن ابی شیبه، طبرانی، بغوی، صیداوی، ذهبی در سیر اعلام النبلاء وابن سعد در طبقات الکبری روایت را با تعبیر وسیله نقل کرده اند.
دلالت حدیث بر مشروعیت توسل بر ذات
در این نوشتار تلاش شده است با استفاده از یکی از نصوص معتبر در کتب اهل سنت، مشروعیت توسل به اولیاء و صالحین اثبات شود. برای اثبات این ادعا توجه به نکات زیر ضروری است:
همسویی روایت با آیات قرآنی
در این روایت کلماتی به کار رفته است که همسو با آیات قرآن است. بخشی از این آیات، دستاویز وهابیت قرار گرفته است تا با برداشت نادرست خود، مشروعیت توسل به ذات را زیر سوال ببرند. در ادامه به دو آیه اشاره می شود:
1) سوره زمر آیه 3
طبق این آیه کسانی که سرپرستی غیرخدرا پذیرفته اند می گویند:«مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى». برخلاف مسلمانان که معتقدند این آِیه در مورد مشرکان است، وهابیت توسل را از مصادیق این آیه دانسته و آن را نامشروع می داند. حال سوال این است که در این صورت، کلام مجموعه برجسته ای از صحابه از جمله حذیفه در مورد عبدالله بن مسعود که وی را از نزدیک ترین وسیله ها برای تقرب به ساحت ربوبی می دانسته اند، باوری شرک آلود بوده است یا برداشت وهابیت نادرست است؟
2) سوره مائده آیه 35
وهابیت در توجیه «وابتغوا الیه الوسیلة»، تنها اعمال نیک را وسیله تقرب به خداوند می داند. حال این سوال مطرح می شود که برداشت مجموعه ای از صحابه از جمله حذیفه این بوده است که عبدالله بن مسعود یکی از وسیله های تقرب به خداوند است. مشخص است که عبدالله بن مسعود یک شخص حقیقی و ذات است و نه عمل نیک. بنابراین برداشت وهابیت با برداشت صحابه در تعارض بوده و با ادعای تبعیت آنان از فهم سلف منافات دارد!!!
مخالفت نکردن صحابه با تعبیر حذیفه:
اگر تعبیر حذیفه در مورد عبدالله بن مسعود، تعبیر شرک آلود و در تعارض با توحید بود، دیگر صحابه باید او را مواخذه می کردند و متذکر می شدند که این تعابیر، توسط مشرکان قریش بر زبان جاری می شد. در حالیکه نه تنها هیچ یک از صحابه چنین منعی نقل نشده است، بلکه حذیفه تنها کسی نیست که این اعتقاد را داشته است؛ بلکه حذیفه نقل می کند که این باور مجموعه ای از صحابه بوده است که از خداوند آنان را از تحریف در گفتار و کردار حفظ نموده است.
عدم نقد تعبیر حذیفه در کتاب های اهل سنت
نکته مهم دیگر این است که ضمن مراجعه به کتب اهل سنت، هیچ گونه توجیه یا تأویلی در نقل این روایت صورت نگرفته است. برخلاف دیگر روایات همچون روایت عثمان بن حنیف که تلاش می شود، دلالت آن بر مشروعیت توسل به ذات، توجیه شود، همچنین تلاشی نسبت به این روایت صورت نگرفته است.
عدم اشکال سندی بر حدیث
چناچه در بحث سندی گذشت، این روایت از درجه بالایی از اعتبار برخوردار است و براساس احصاء نگارنده هیچ یک از حدیث نگاران سنی مذهب در سند این روایت خللی وارد نکرده اند.
مطرح نشدن این روایت در آثار اعتقادی وهابیت
هرچند وهابیت در تلاش است تا هر آنچه از نصوص دینی که برخلاف باورهای این جریان است، را از جهت سند یا از جهت دلالت مورد خدشه قرار دهد، اما نسبت به این روایت هیچ مطلبی در آثار وهابیت، حتی در آثار ابن تیمیه و ابن قیم یافت نشد.
دلالت کلمه «اقرب» بر وسیله بودن دیگران
استفاده حذیفه از صیغه أفعل تفضیل در مورد عبدالله بن مسعود «أقربهم» بیانگر این مسئله است که دیگر صحابه نیز می توانند براساس جایگاهی که دارند، واسطه تقرب الهی باشند. حذیفه در این نقل عبدالله بن مسعود را از نزدیک ترین مردم برای وسیله شدن برای رسیدن به خدا دانسته است. بناراین این امر اختصاص به حذیفه ندارد و هرکس به اندازه درجه تقرب به پروردگار می تواند، وسیله قرار بگیرد.
عدم ذکر روایت در کتب تفسیری اهل سنت
نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که این روایت در کتب تفسیری وهابیت ذکر نشده است. اگرچه در نقل های مختلف روایت از کلمه «وسیله» یا از کمله «زلفی» استفاده شده است، اما مفسران وهابی این روایت را ذیل آِیات مرتبط همچون آیه 35 مائده و آیه 57 اسراء و آيه 3 سوره زمر ذکر نکرده اند. به خصوص روایت حاکم نیشابوری در المستدرک که روایت ذیل آیه 35 مائده بیان شده است.
البته در میان کتب تفسیری تنها یک کتاب از مفسران معاصر وهابی به نام حکمت بن بشیر بن یاسین در تفسیر آیه 35 سوره مائده تعدادی از احادیث از جمله حدیث مذکور را ذکر کرده است و در ذیل این روایت اعتبار سندی آن را با تکیه بر کلام ترمذی و همچنین البانی متذکر شده است. با این حال آنچه شگفت انگیز است این است که وی در ابتدا نظر شنقیطی در اضواء البیان را ذکر می کند و سپس روایات را مطرح می کند. شنقیطی مدعی است علمای تفسیر اجماع دارند که مقصود از وسیله، تقرب به خداوند با انجام اعمال صالح و اجتناب از گناهان است. در نتیجه این نویسنده برداشت شنقیطی از آیه را بر برداشت تعدادی از صحابه از جمله حذیفه ترجیح می دهد. جای تعجب است از جریانی که سال هاست ادعای برتری فهم سلف بر خلف را دارد، این چنین بی پرده نظر تعدادی از عالمان دوران معاصر را بر نظرجمعی از صحابه مقدم می دارد![56]
نتیجه گیری
از بررسی روایت مذکور نکات زیر به دست آمد:
1) روایت حذیفه با اسناد معتبر در کتب اهل سنت نقل شده و حدیث شناسانی از اهل سنت و وهابیت روایت را به لحاظ سندی معتبر دانسته اند.
2) روایت با الفاظ مختلفی که نقل شده است، به صورت صریح مشروعیت توسل به اشخاص را ثابت می کند. در این روایت یکی از صحابه به عنوان نزدیک ترین وسیله به خداوند معرفی شده است که با دیدگاه وهابیت که تنها وسیله را اعمال نیک و ترک گناه می دانند، در تعارض است
3) در آثار اعتقادی و حدیثی وهابیت به مضمون این روایت هیچ اشکالی وارد نشده است.
4) این روایت تبیین واضح و روشنی از آیه 35 سوره مائده و آیه 3 سوره زمر نشان می دهد که متأسفانه در کتب تفسیری اهل سنت و وهابیت اشاره ای به آن نشده است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.