پاسخ اجمالی:
فلسفه و ريشه علاقه انسان به آزادى الهام گرفته از وجدانيات او است؛ گرچه برهانى و استدلالى نيز هست. انسان، علاقه مند به آزادى است چنانكه علاقه مند به زيبایى است؛ یعنی به عنوان مسأله ای فطرى و وجدانى.
شكوفایى استعدادهاى هر موجودى در مسير تكامل، هرگز با حبس شدن او حاصل نمى شود؛ پيمودن اين مسير بدون آزادى ممكن نيست.
آزادى هدر دادن نيروها و سرمايه ها نيست؛ بلكه وسيله شكوفایى و بارور شدن استعدادها است. از اينجا، آزادى منطقى و معقول از غير منطقى و نامعقول جدا مى شود و تفاوت آزادى اسلامى با آزادى غربى روشن مى گردد.
پاسخ تفصیلی:
آزادی روح آدمی از اسارت ها و حقارت های تحمیل شده توسط دیگران و پیرامون خود، یکی از مهم ترین فضائل اخلاقی است. امّا آیا تا به حال اندیشیده ایم که این فضیلت اخلاقی ریشه در کجا دارد؟
به نظر می رسد فلسفه و ريشه علاقه انسان به آزادى الهام گرفته از وجدانيات او است؛ گرچه برهانى و استدلالى نيز هست. انسان، علاقه مند به آزادى است چنانكه علاقه مند به زيبایى است؛ یعنی به عنوان مسأله ای فطرى و وجدانى.
گرايش به آزادى نه تنها در انسان كه در تمامى موجودات زنده نهفته است. حتى گياه هم تمايل دارد آزادانه به هر سو رشد كند و محصور كردن آن در محيطى منافات با طبيعت آن دارد؛ چه بسيار ديده شده محصور كردن آن موجب پژمردگى و خشكى آن مى شود. شما اگر پرنده اى را در قفسى از طلا حبس كنيد و به او رسیدگی کنید و پرستارى اش را نمایید، باز مى بينيد که روز به روز پژمرده تر و ضعيف تر مى شود. به همین دلیل است که حيواناتِ باغ وحش رنجورند، و عمرشان كوتاه.
نكته مهم اين است كه شكوفایى استعدادهاى هر موجودى در مسير تكامل، هرگز با حبس شدن او حاصل نمى شود؛ پيمودن اين مسير بدون آزادى ممكن نيست.
آزادى هدر دادن نيروها و سرمايه ها نيست؛ بلكه وسيله شكوفایى و بارور شدن استعدادها است. از اينجا، آزادى منطقى و معقول از غير منطقى و نامعقول جدا مى شود و تفاوت آزادى اسلامى با آزادى غربى روشن مى گردد. آزادى در منطق عقل و اسلام عبارت است از آزاد بودن براى پيمودن مسير تكامل و به فعليت رسيدن استعدادها و شكوفایى خلاقيت ها؛ اما آزادى شهوات و اسير شدن انسان در چنگال هواها و پستی ها كه مايه هدر رفتن آب حيات و عمر و نيروهاى انسان در باتلاق رذالت ها و بيچارگى ها است، نه جنبه منطقى دارد و نه عقلى و اسلامى.[1]
انسان هایى كه به دنبال اميال نفسانى بوده و نفس بر گردن آنها ريسمانى افكنده و به هر سو مى كشد، يا افرادى كه در گرداب گناهان غوطه ورند، چگونه ادعا مى كنند که آزادند و طعم آزادى را چشيده اند؟! آزاد آن است كه اگر طوفان هوا و هوس و شهوات به او روى آورد، او طوفان شكن باشد، نه طوفان شكننده او.[2]
خالق ما به ما آزادى تكوينى داد و در راستاى آن، با تشريع خود، آن آزادى را تداوم بخشيد و از ما خواست تا تشريعا آزادى در مسير زندگى را با آزادى تكوين و ابتداى خلقت تطبیق دهیم.[3]
منبع: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (شرح خطبه متقين)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.