پاسخ اجمالی:
مسأله فضيلت عفو و نكوهش انتقام در روايات اسلامى بازتاب وسيعى دارد و تعبيرات بسيار تكان دهنده اى درباره آن ديده مى شود. از مجموع اين احاديث اهميت فوق العاده عفو و گذشت و زشتى كينه توزى و انتقام روشن مى شود؛ از جمله: رسول خدا (ص) در يكى از خطبه ها فرمود: «آيا به شما خبر دهم كه بهترين اخلاق دنيا و آخرت چيست؟ عفو و گذشت از كسى كه به شما ستم كرده و پيوند با كسى كه از شما بريده و نيكى به كسى كه به شما بدى كرده و بخشش به كسى كه شما را محروم ساخته است». در اين حديث شريف عالى ترين مراتب عفو كه همان پاسخ دادن بدى با خوبى است، در شاخه هاى مختلف، بيان شده است.
پاسخ تفصیلی:
مسأله فضيلت عفو و نكوهش انتقام در روايات اسلامى بازتاب وسيعى دارد و تعبيرات بسيار تكان دهنده اى درباره آن ديده مى شود؛ از جمله:
۱. در حديثى از رسول خدا صلّى الله عليه و آله آمده است: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ، نَادَى مُنَاد:ٍ مَنْ كَانَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ، فَلْيَدْخُلِ الْجَنَّةَ، فَيُقَالُ: مَنْ هُمْ؟ فَيُقَالُ: الْعَافُونَ عَنِ النَّاسِ بِلَا حِسَابٍ؛[1] هنگامى كه روز قيامت مى شود، ندا دهنده اى ندا مى زند: هر كس اجر او بر خدا است، وارد بهشت شود. گفته مى شود: چه كسى اجرش بر خدا است؟ در پاسخ مى گويند: كسانى كه مردم را عفو كردند و آنها بدون حساب داخل بهشت مى شوند».
۲. در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم كه در يكى از خطبه ها فرمود: «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِخَيْرِ خَلَائِقِ الدُّنيَا وَ الْآخِرَةِ؟ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ الْإِحْسَانُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيْكَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَكَ؛[2] آيا به شما خبر دهم كه بهترين اخلاق دنيا و آخرت چيست؟ عفو و گذشت از كسى كه به شما ستم كرده و پيوند با كسى كه از شما بريده و نيكى به كسى كه به شما بدى كرده و بخشش به كسى كه شما را محروم ساخته است».
در اين حديث شريف عالى ترين مراتب عفو كه همان پاسخ دادن بدى با خوبى است، در شاخه هاى مختلف، بيان شده است و اين مقام انبياء و اولياء و صالحان راستين است.
۳. اميرمؤمنان على عليه السّلام مى فرمايد: «الْعَفْوُ تَاجُ الْمَكَارِمِ؛[3] عفو و گذشت تاج فضايل اخلاقى است». مى دانيم تاج هم نشانه عظمت و قدرت است و هم زينت و هم بر بالاترين عضو بدن، يعنى سر گذاشته مى شود. اين تعبير نشان مى دهد كه عفو و گذشت در ميان همه فضايل اخلاقى موقعيت خاصى دارد.
۴. در حديث ديگرى از همان حضرت نقل شده است كه فرمود: «شَيْئَانِ لَا يُوزَنُ ثَوَابُهُمَا: الْعَفْوُ وَ الْعَدْلُ؛[4] دو چيز است که ثواب آنها به وزن نمى آيد: عفو و عدالت». قرار گرفتن عفو در كنار «عدالت»، علاوه بر اينكه اهميت «عفو» را روشن مى سازد، تعديل اين دو را با يكديگر نشان مى دهد. چرا كه عدالت حق است و باعث نظم جامعه، ولى عفو يك فضيلت است كه سبب برطرف شدن كينه ها و جوشش محبت ها مى گردد. بنابراین انضمام اين دو به يكديگر هرگونه سوء استفاده را از بين مى برد.
۵. در حديث ديگرى از همان امام همام بدترين مردم چنين معرفى مى شود: «شَرُّ النَّاسِ مَنْ لَايَعْفُو عَنِ الزَّلَّةِ وَ لَايَسْتُرُ الْعَوْرَةَ؛[5] بدترين مردم كسى است كه از لغزش ها نمى گذرد و عفو نمى كند و عيوب مردم را نمى پوشاند».
۶. در حديثى مى خوانيم كه مرد خطاكارى را نزد مأمون حاضر كردند. او تصميم داشت گردنش را بزنند. امام على بن موسى الرضا عليهما السّلام حاضر بود. مأمون عرض كرد: شما در اين باره چه مىفرماييد؟ امام بیان داشت: «أَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى مَا يَزِيدُ بِحُسْنِ الْعَفْوِ إِلَّا عِزّاً؛[6] من مى گويم خداوند متعال با حسن عفو جز عزّت تو را نمى افزايد». مأمون اين سخن را شنيد و آن مرد را - كه به احتمال قوى يك جرم سياسى بر ضد مأمون داشت - بخشيد.
۷. در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على عليه السّلام آمده است كه فرمود: «قِلَّةُ الْعَفْوِ أَقْبَحُ الْعُيُوبِ وَ التَّسَرُّعُ إِلَى الِانْتِقَامِ أَعْظَمُ الذُّنُوبِ؛[7] كمى عفو و گذشت زشت ترين عيب ها است و شتاب كردن به سوى انتقام بزرگ ترين گناهان است».
۸. همان حضرت در یکی از کلمات قصار نهج البلاغه فرموده است: «إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ؛[8] هنگامى كه بر دشمن خود پيروز شدى، عفو را شكرانه اين پيروزى قرار ده». همين معنا به صورت هاى ديگرى وارد شده است؛ از جمله اینکه از همان حضرت نقل شده است که: «الْعَفْوُ زَكَاةُ الظَّفَرِ؛[9] عفو زكات پيروزى است».
۹. از امیرالمؤمنین علی علیه السّلام همچنین نقل شده است که فرمود: «دَعِ الِانْتِقَامَ فَإِنَّهُ مِنْ أَسْوَءِ أَفْعَالِ الْمُقْتَدِرِ؛[10] انتقام جويى را رها كن كه از بدترين كارهاى افراد قدرتمند است».[11]
۱۰. در حديثى از امام ابوالحسن (حضرت رضا يا حضرت هادى عليهما السّلام) مى خوانيم كه فرمود: «مَا الْتَقَتْ فِئَتَانِ قَطُّ إِلَّا نُصِرَ أَعْظَمُهُمَا عَفْواً؛[12] دو گروه در ميدان نبرد در برابر هم قرار نگرفتند، مگر اينكه خداوند گروهى را كه عفو بيشترى دارند پيروز كرد». ممكن است نكته آن اين باشد كه انتقام به هنگام قدرت معمولا ناشى از يك انگيزه حيوانى است و لذا صورت كامل آن هم در حيوانات ديده مى شود. ولى عفو و گذشت نشانه شخصيت و يك نوع تسلط بر نفس و بزرگ منشى و عظمت روح است كه مى تواند شعله سوزان خشم و انتقام را تحت الشعاع قرار دهد و لذا به هر اندازه عفو و گذشت بيشتر نشان داده شود، ارزش افراد و آبروى آنها بالاتر خواهد رفت و به اين دليل عزيز خواهند شد.
علاوه بر آن، انتقام هيچ گاه نتوانسته حس احترام مردم را برانگيزد و يا عواطف را به سوى انتقام جويان جلب كند در حالى كه عفو و گذشت اثر عميقى در جلب افكار عمومى و برانگيختن عواطف و احساسات به نفع عفو كننده خواهد داشت و اين خود از عوامل مؤثر پيروزى محسوب مى گردد.[13]
۱۱. در روایت نبوی بلندی می خوانیم: «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) جَالِسٌ، إِذْ رَأَيْنَاهُ ضَاحِكاً حَتَّى بَدَتْ ثَنَايَاهُ، فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ! مِمَّا ضَحِكْتَ؟ فَقَالَ: رَجُلَانِ مِنْ أُمَّتِي جَثَيَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّي، فَقَالَ أَحَدُهُمَا: يَا رَبِّ خُذْ لِي بِمَظْلِمَتِي مِنْ أَخِي، فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى: أَعْطِ أَخَاكَ مَظْلِمَتَهُ، فَقَالَ: يَا رَبِّ لَمْ يَبْقَ مِنْ حَسَنَاتِي شَيْءٌ، فَقَالَ: يَا رَبِّ فَلْيَحْمِلْ عَنِّي مِنْ أَوْزَارِي، ثُمَّ فَاضَتْ عَيْنَا رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ قَالَ: إِنَّ ذَلِكَ الْيَوْمَ لَيَوْمٌ يَحْتَاجُ النَّاسُ فِيهِ إِلَى مَنْ يَحْمِلُ عَنْهُمْ مِنْ أَوْزَارِهِمْ، ثُمَّ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِلطَّالِبِ بِحَقِّهِ: ارْفَعْ بَصَرَكَ إِلَى الْجَنَّةِ فَانْظُرْ مَا ذَا تَرَى؟ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَرَأَى مَا أَعْجَبَهُ مِنَ الْخَيْرِ وَ النِّعْمَةِ، فَقَالَ: يَا رَبِّ لِمَنْ هَذَا؟ فَقَالَ لِمَنْ أَعْطَانِي ثَمَنَهُ، فَقَالَ: يَا رَبِّ وَ مَنْ يَمْلِكُ ثَمَنَ ذَلِكَ؟ فَقَالَ: أَنْتَ، فَقَالَ: كَيْفَ لِي بِذَلِكَ؟ فَقَالَ: بِعَفْوِكَ عَنْ أَخِيكَ، فَقَالَ: يَا رَبِّ قَدْ عَفَوْتُ، فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى: فَخُذْ بِيَدِ أَخِيكَ فَادْخُلَا الْجَنَّةَ، ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنَكُمْ؛[14] از ابوهريره نقل شده است كه گفت رسول خدا صلّى الله عليه و آله نشسته بود كه ديديم خنديد، به گونه اى كه دندان هاى پيشين او ظاهر شد. به حضرتش گفتيم: اى پيامبر خدا! از چه خنديديد؟ فرمود: دو مرد از امّتم را نزد خداوند تعالى آوردند، يكى از آن دو گفت: خدايا، حقّم را از ديگرى بگير. خداى تعالى فرمود: حقّ برادرت را بپرداز. گفت: خدايا، چيزى از حسناتم باقى نمانده است كه بخواهم در مقابل ظلمى كه به اين شخص كرده ام به او بدهم. مظلوم گفت: خدايا، پس گناهان مرا به دوش بكشد. آن گاه چشمان رسول خدا صلّى الله عليه و آله گريان شد و فرمود: آن روز، روزى است كه مردم محتاج اند به كسى كه گناهانشان را بر دوش بكشد. بعد حضرت فرمود: سپس خداوند تعالى به طالب حق فرمود: نگاهى به بهشت كن چه مى بينى؟ او سرش را بلند كرد، نگاهى به بهشت افكند و آثارى از خير و نعمت ديد كه او را به شگفتى و تعجّب وا داشت. مظلوم گفت: پروردگارا اينها از آنِ كيست؟ خداوند تعالى فرمود: اينها براى كسى است كه قيمتش را به من بدهد. گفت: بار پروردگارا، چه كسى مالك قيمت آن است؟ فرمود: تو. گفت: چگونه چنين چيزى ممكن است با اينكه پولى نپرداخته ام؟ خداوند فرمود: با گذشتى كه از برادر دينى ات مى توانى بكنى. گفت: عفو كردم. آن گاه خداوند تبارك و تعالى فرمود: دست برادرت را بگير و داخل بهشت شويد. سپس رسول خدا صلّى الله عليه و آله فرمود: از خدا بترسيد و اختلاف بين خودتان را اصلاح كنيد».
این روایت نشان می دهد گذشت كنندگان چه مقامی دارند. براى انسان افتخار نيست كه اگر از کسی یک بدى دید، آن را برای روز انتقام در سینه اش نگاه دارد.[15]
از مجموع اين احاديث اهميت فوق العاده عفو و گذشت و زشتى كينه توزى و انتقام روشن مى شود. بايد توجّه داشت كه در این زمینه، احادیث بسيار فزون تر است از آنچه در اينجا نوشتيم.
منابع:
1. اخلاق در قرآن
2. انوار هدايت (مجموعه مباحث اخلاقى)
3. زندگى در پرتو اخلاق
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.