وهابیان بعد از تکفیر مسلمانان بهدلیل استغاثه به اولیای الهی و طلب شفاعت از آنان، مدعی هستند که شرک کسانی که اهل استغاثه هستند، شدیدتر از شرک مشرکان زمان پیامبر(ص) و قبل از آن است. آنها با تمسّک به ظاهر برخی از آیات قرآن، مثل آیۀ 67 سورۀ اسراء و آیۀ 8 سورۀ زمر، ادعا میکنند که مشرکان اگرچه در زمان رفاه و آسایش شرک داشتند، اما در زمان شدت و سختی دست از شرک میکشیدند و رو به سوی توحید مینهادند. اما مسلمانان غیروهابی نهتنها در زمان آسایش، بلکه در زمان شداید نیز شرک میورزند و غیرخدا را میخوانند. این در حالی است که این ادعا به دو دلیل مخالف با منهج قرآن است...
در منابع روایی شیعه اخبار متعددی در فضیلت گریه بر مصائب اهلبیت(ع)، خصوصاً امام حسین(ع)، وارد شده است که یکی از این اخبار، روایت «منذر بن یعلی» از امام زینالعابدین(ع) است. مفاد این روایت، پاداش بهشت در مقابل گریه بر مظلومیّت اهلبیت(ع) را بیان میکند. چنین امری در اخبار و در متون روایی اهلسنت نیز آمده است؛ چنانکه این خبر را احمد بن حنبل در کتاب فضائل الصحابة روایت کرده است. برخلاف تفکرات و عملکرد وهابیت، گروهی از اهلسنت که محبتی خاص به اهلبیت(ع) دارند، همچون شیعه در ایام شهادت امام حسین(ع) بر آن حضرت اقامۀ ماتم میکنند و در مجالس خویش به نقل اخبار فضیلت گریه بر مصائب آن حضرت میپردازند که خبر مذکور یکی از این اخبار است. ما در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی این روایت را بر اساس مبانی حدیثی فریقین بررسی میکنیم.
وهابیت از "توحید عبادی" تعریفی ارائه داده است که طبق آن، بسیاری از اعمال مسلمانان مصداق شرک اکبر و خروج از اسلام است. آنان عبادت را به معنای صرف خضوع و خشوع میدانند و توجهی به اعتقاد و نیّت نمی کنند. از این رو ندای غیرالله، استغاثه به غیرالله، طلب شفاعت از ارواح اموات، تبرّک به آثار انبیا و مؤمنان با اعتقاد به تأثیر داشتن آن آثار، مطلق ذبح برای غیرالله و مطلق سجده برای غیرالله را شرک عبادی و مُخرِج از اسلام می دانند! نتیجۀ چنین مبنایی، تکفیر اکثریت مسلمانانی است که اعمال فوق را بدون قصد عبادت و اعتقاد به خدایی غیرالله انجام می دهند. «ابن کثیر» دمشقی از جمله علمایی است که در باب عبادت و مصادیق آن، بیان روشنی دارد. وی براساس مبنای اسلامی، عنصر «قصد» و «اعتقاد» را رکن اصلی «عبادت شرعی» دانسته، در بیان مصادیق عبادت، از چارچوب اسلام خارج نشده و صرف استغاثه، توسل به دعای اولیا و صالحان، تبرّک به آثار آنان و ذبح در اماکن مقدس و همچنین صرف سجده به غیرالله را مصداق شرک در عبادت محسوب نکرده است، پس نمیتوان او را در معناشناسی و مصداق شناسی "توحید عبادی" با وهابیت هم عقیده دانست.
در میان گونه های نقد حدیث در اندیشۀ حدیثپژوهان، بیشترین سهم به نقدِ سند اختصاص یافته است. ائمۀ حدیث در بررسی احادیث، با استفاده از قواعد مشخص و مدون، نخست به بررسی صحت سند احادیث اهتمام میورزند و در صورت احراز آن، به ارزیابی متن و دلالت حدیث می پردازند. حدیث پژوهان برای راوی صفاتی را لازم دانسته اند که «عدالت و ضبط» از صفات بسیار مهم است. بررسی و تحلیل عملکرد ائمۀ حدیث نشان می دهد که اکثریت اندیشمندان، روایت راویانِ اهل مذهب دیگر را، در صورت احراز وثاقت راوی، پذیرفته اند. در این میان، مدعیان سلفگرایی با برداشت ناصواب و خلاف سیرۀ سلف، با دخالت دادن عقیده و مذهبِ راوی در پذیرش احادیث، موجبات هدم و از بین رفتن بخش عظیمی از سنت نبوی را فراهم آورده اند. نوشتار حاضر، روش ایشان در عدم پذیرش روایاتِ ثقات، از اهل بدعتی که در تأیید مذهب روایت نقل کرده اند را به نقد کشیده است و با استناد به روش محدثان متقدم، پذیرش این گونه احادیث را ضروری دانسته است.
تقریب مذاهب اسلامی یکی از عوامل زمینهساز و تأثیرگذار در تحقق تمدن اسلامی است. موانع زیادی بر سر راه تقریب و اتحاد اسلامی وجود دارد؛ ازجمله موانع بسیار جدی، کسانی هستند که بهصورت علنی با مسئلۀ تقریب مخالفت میکنند. این مخالفان یکدست نیستند؛ برخی نزاع بنیادی و برخی نزاع ظاهری دارند. وهابیت تنها فرقهای است که با طرفداران مسئلۀ تقریب و اتحاد اسلامی نزاع بنیادی دارد. ریشۀ اصلی این نزاع، در رویکرد اعتقادی وهابیان در مسئلۀ توحید نهفته است. دیدگاه وهابیت در باب توحید بهگونهای است که عقیدۀ اهلسنت و شیعه را در زمرۀ عقاید مشرکان صدر اسلام، بلکه بدتر از آن به شمار میآورند و راهی جز تکفیر آنان ندارند. این تکفیر موجب شده است تا بتوانند آیاتی که دربارۀ مشرکان نازل شده است را بر مسلمانان تطبیق کنند و جامعۀ مسلمانان را جامعۀ جاهلی بدانند، نه جامعۀ الهی و اسلامی. بهتبع رویکرد فوق، راهی جز مخالفت با وحدت اسلامی ندارند. با توجه به اهمیت این مسئله مقالۀ حاضر درصدد آن است به تبیین این موضوع از زوایای مختلف بپردازد.
براساس منهجِ امام مذهب شافعی و پیروان وی، دیدگاه مسلمانان، در باب اصول و فروع، تضادی با اصل اسلام ندارد و ناقض توحید و رسالت که ارکان اسلاماند، نیستند. این امر سبب شده است که علمای شافعی، با وجود ظهور و بروز اختلافات در مسائل عقیدتی و فقهی، دست به تکفیر مخالفان نزنند و آنان را خارج از اسلام معرفی نکنند. مبنای فقه شافعی، بر پذیرش اسلامِ مخالفان و حرمت تکفیر مسلمانان است؛ ولی برخی از علمای شافعی با استناد به پارهای از مسائل، به کفر مخالف فتوا دادهاند که تمامی این فتاوا نتیجۀ خروج از مبنا و منهج علمی شوافع است. در مقالۀ پیش رو بعد از بیانِ مبنای مذهب شافعی در تکفیر، پارهای از فتاوای شاذّ علمای شافعی ذکر میشود که نتیجۀ خروج از رأی مشهور مذهب است و سپس به بررسی و نقد آن پرداخته میشود.
"استشفاع" به معنای طلب شفاعت از اولیای الهی، یکی از اعتقاداتی است که بیشتر مسلمانان به مشروعیت آن اعتقاد دارند. سخنان اهل بیت(ع) نیز آکنده از روایاتی است که بر طلب شفاعت از اولیای الهی دلالت دارند. این روایات را می توان به دو بخش طلب شفاعت از شخص معین از اهل بیت(ع) و طلب شفاعت از همه اهل بیت(ع) تقسیم کرد. ادعیه فراوانی که بر طلب شفاعت از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) تأکید کرده اند، مهمترین استنادات برای اثبات مشروعیت استشفاع از اولیای الهی است.
شاید برای برخی این سوال پیش آید که چه ارتباطی میان موضوع نقد وهابیت و کتاب "الشعائر الحسینیة بین الأصالة والتجدید" وجود دارد؟ در پاسخ به این سوال باید گفت وهابیان با بسیاری از امور رایج در میان مسلمانان، همچون احتفال و برگزاری مراسم شادی در مولدالنبی(ص)، عید مبعث و ... همچنین ساخت بنا بر قبور انبیا و صالحان مخالف اند، در نظر آنان اموری از این دست نوپدید، نامشروع و بدعت است. در مقابل، عالمان مسلمان، اعم از شیعه و سنی، نهتنها سخنان وهابیان را بی پایه و مردود خوانده اند، بلکه با استناد به قواعد و دلایل متنوع و مختلفی، همچون قاعدۀ ضرورت تعظیم شعائر، از مشروعیت و استحباب این دسته از امور گفته اند. بدین ترتیب موضوع تعظیم شعائر به حدّ وسطی پرتکرار در استدلال عالمان مسلمان علیه وهابیان مبدل شده است. با وجود اهمیت و جایگاه ویژۀ قاعدۀ ضرورت تعظیم شعائر، در تبیین مشروعیت رفتارهای رایج در میان مسلمانان، متأسفانه کمتر میتوان تقریری مستقل و مفصل دربارۀ حدود و ثغور این قاعده و مستندات قرآنی و روایی آن یافت. جای بسی خوشبختی است که بخش قابل توجهی از کتاب الشعائر الحسینیة بین الأصالة والتجدید" به تبیین مباحث کبروی این قاعدۀ مهم پرداخته است.
"ساخت گنبد و بارگاه" ازجمله مسائل مورد توجه مسلمانان، از صدر اسلام تا کنون بوده است. وجود گنبد و بارگاه بر قبور انبیا، اولیا و بزرگان در طول تاریخ، گواه بر این مطلب است. این مسئله در میان مذاهب اسلامی بحث و بررسی شده است و نقاط اشتراک فراوان و اختلافات جزئی در نظرات آنان وجود دارد. در این تحقیق، با روش تطبیقی، دیدگاه مذاهب اسلامی دربارۀ ساخت گنبد و بارگاه بر قبور بررسی شده است و این نتیجه یافت شد که مذاهب اسلامی، اعم از مذاهب اربعۀ اهلسنت و مذهب امامیه، ساخت گنبد و بارگاه را بهصورت مطلق نهی نکرده اند و فقط در مسائلی، همچون گچکاری و گِلکاری، حکم به کراهت داده اند. حالآنکه برخی از این مذاهب اسلامی، همچون امامیه و احناف، ساخت گنبد و بارگاه، برای انبیا و اولیا را نهتنها مکروه ندانستهاند، بلکه جایز و نیکو بیان کرده اند.
وهابیان می گویند: هر گونه یاری خواستن از غیرخدا (زنده یا مرده) در امور خارقالعاده شرک است. آنها این پندار نادرست را به این روایت که پیامبر(ص) فرموده است: «اگر چیزی میخواهی، از خدا بخواه و اگر یاری میجویی از خدا یاری بجوی» مستند میکنند. درحالیکه این روایت تنها اصل استعانت را برای خداوند ثابت میکند و هیچگونه دلالتی بر شرک بودن هرگونه استعانت از غیرخدا در امور خارقالعاده ندارد. اساساً استعانت از غیرخدا مادامیکه غیراستقلالی و در طول استعانت از خداوند باشد شرک نیست. همچنان که حضرت سلیمان(ع) از یارانش برای انجام امر خارقالعادۀ انتقال تخت بلقیس از یمن به اورشلیم در مدت زمانی بسیار کوتاه کمک خواست. علاوه بر این روایاتی وجود دارد که درخواست کمک از مخلوق در امور خارقالعاده را تجویز میکند.
قال الصّادق عليه السّلام :
ما مِنْ اَحَدٍ قالَ فى الحُسَينِ شِعْراً فَبَکى وَ اَبکْى بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنّةً وَ غَفَرَ لَهُ.
هيچ کس نيست که درباره حسين عليه السّلام شعرى بسرايد و بگريد و با آن بگرياند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مى کند و او را مى آمرزد.