فهم 15 مطلب

پیامدها و آثار ویرانگر غضب

غضب چه پیامدها و آثاری دارد؟

كمتر صفتى از صفات رذيله است كه به اندازه غضب ويرانى به بار مى آورد و اگر فهرستى از آثار سوء غضب نوشته شود، معلوم مى گردد كه اثرات سوء آن از بسيارى از اخلاق رذيله بيشتر است؛ از جمله: 1. به هنگام هيجان غضب، عقل به كلى از كار مى افتد؛ 2. غضب موجب تباهى ايمان است؛ 3. غضب منطق انسان را خراب مى كند و به گزافه گويى و باطل گويى وا مى دارد؛ 4. یکی ديگر از پيامدهاى سوء غضب، آشكار شدن عيوب پنهانى انسان است؛ 5. خشم و غضب راه شيطان را به سوى انسان باز و به او نزديك مى سازد. 

لزوم تحقیق در اصول دین و عدم جواز تقلید در آن

اصول دین چگونه باید درک شوند؟ آیا تقلید در آنها جائز است؟

اولا: هر عقیده و دعوتی خود را حق معرفی می کند و هر آدمی باید برای دفع ضرر محتمل، با «تحقیق»، تشخیص دهد کدام عقیده منطبق بر حقیقت است.
ثانیا: تقلید در اصول دین منجر به دور و تسلسل می شود؛ زیرا اعتماد بر منابع دینی، انبیاء، اولیاء و علمای دین، خود فرع بر پذیرش حجّیّت آن منابع و سخن آن اشخاص است که با عقل ثابت می شود.
ثالثا: تقلید در «اصول دین» با منطق قرآن جایز نیست؛ چرا که در این صورت بشر با تقلید از پدران خود و تبعیّت از حدس و گمان از هدایت باز می مانند.
رابعا: تقليد از ديگرى احتياج به دليل دارد و اين دليل منحصر به «فروع دين» است؛ ولى «اصول دين» امور فطرى محدودى است كه هركس به فراخور عقل خويش مى تواند دليلى براى آن داشته باشد.

راه جمع روايات «تدبر» با روايات «زياد خواندن» قرآن

چگونه مى توان بين رواياتى كه مى گويند بسيار قرآن بخوانيد و رواياتى كه مى گويند تدبّر و تفكّر كنيد، جمع كرد؟

اين دو دسته از روايات تضادى با هم ندارد؛ زيرا پيامبر و ائمه(ع) برحسب حال كسى كه قرآن مى خواند به او تأكيد مى كنند بسيار قرآن بخواند ولى وقتى مى بينند به حدّى مى رسد، كه زياد و سريع خواندن به تفكر در آيات ضرر مى زند و هدف اصلى كه فهم و درك است ضايع مى شود، نهى مى كنند و مى گويند: كمتر از يك ماه يا يك هفته برحسب حال سؤال كننده بيش از يك ختم قرآن نكند. توجيهات ديگرى هم در جمع این دو دسته روایات وجود دارد.

ملاک و معیار انتصاب «نوّاب اربعه»؟!

ملاک و معیار انتصاب «نوّاب اربعه» چه بوده است؟

معیار انتصاب «نوّاب اربعه» از سوي امام زمان(عج) عبارت بود از: تقيه و رازدارى در حد بالا، صبر و استقامت بسيار عالي و ممتاز، داشتن فهم و درايت بالاتر نسبت به ديگران و حساس نبودن حكومت نسبت به آنان.

معنای واژه «سَميع»

منظور از واژه «سَميع» چیست؟

«سَميع» از ماده «سمع» در اصل به معنى قوّه شنوائى است كه انسان به وسيله آن صداها را درك مى كند و گاه اين واژه به گوش نيز اطلاق شده است، سپس گسترش يافته و به ادراكات باطنى به وسيله قواى روحانى نيز گفته مى شود، بعد از آن هم فراتر رفته و به احاطه وجوديه خداوند نسبت به همه صداها اطلاق شده است.

منظور از تسبیح عمومی موجودات؟

منظور از تسبیح موجودات در آیه «يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ» چیست؟ آیا همه موجودات تسبیح گوی خداوند هستند؟

- جمعى معتقدند كه همه ذرات موجودات اين جهان اعم از آنچه ما آن را عاقل مى شماريم يا بى جان و غيرعاقل، همه داراى نوعی «درک» و شعورند و با «زبان قال» تسبيح و حمد خدا مى گويند. هر چند ما قادر نيستيم به نحوه درک و احساس آنها پى ببريم و زمزمه حمد و تسبيح آنها را بشنويم.
- جمعی دیگر معتقدند كه تسبيح و حمد پدیده های بی جان و غیرعاقل همان چيزى است كه ما آن را «زبان حال» مى ناميم. چنین تسبیحی حقيقى است نه مجازى؛ ولى به زبان حال است نه قال. تسبیح به زبان حال، یا تسبیح تکوینی نیز به این معناست که هر مخلوقى به ذات خود بر وجود خالق دلالت دارد. هر مصنوعى بر وجود صانع و هر فعلى بر وجود فاعل و بر علم و قدرت او دلالت می کند.
- بعضى از مفسّران نیز احتمال داده اند كه حمد و تسبيح عمومى موجودات در اينجا تركيبى از زبان «حال» و «قال» يا به تعبير ديگر «تسبيح تكوينى» و «تشريعى» باشد؛ چرا كه بسيارى از انسان ها و همه فرشتگان از روى درک و شعور حمد و ثناى الهی مى گويند و همگى ذرات موجودات نيز با زبان حالشان از عظمت و بزرگى خالق بحث مى كنند. گرچه اين دو نوع حمد و تسبيح با هم متفاوت است ولى در «قدر جامع» يعنى مفهوم وسيع حمد و تسبيح، مشترک مى باشند.

حدیث تشبیه به روایت حاکم نیشابورى

حاکم نیشابورى حدیث تشبیه را چگونه روایت کرده است؟

خوارزمى مى نویسد: احمد بن حسین بیهقى مى گوید: حافظ ابوعبدالله [حاکم نیشابورى] در کتاب تاریخ این خبر را بر ما خواند و گفت: ابوجعفر محمّد بن سعید، از محمّد بن مسلم بن واره، از عبیدالله بن موسى عبسى، از ابوعمر اَزدى، از ابوراشد حبرانى، از ابوالحمراء نقل مى کنند که رسول خدا(ص) فرمود: «هر که مى خواهد دانش آدم، و فهم نوح، و زُهد یحیى بن زکریّا و سختى و صلابت موسى بن عمران را ببیند، على بن ابى طالب را بنگرد».

منظور از واژه «قلب» چیست؟

مفهوم واژه «قلب»

«قلب» در اصل به معناى دگرگون ساختن چيزى است، و اصطلاحاً به دو معنا استعمال مى شود: 1- عضوى كه وسيله رسانيدن خون به تمام بدن است؛ 2- روح و عقل و علم و فهم و شعور انسان. ضمنا «قلب» به مركز و مغز هر چيزى نيز گفته مى شود و خالص هر چيزى را نیز قلب آن مى گويند.
 

نگاهي به اهميت فهم و عمل به «قرآن»

اهميت فهم و عمل به «قرآن» چقدر است؟

از بعضي روايات استفاده مي شود انساني كه حامل قرآن باشد با فرشتگان محشور خواهد بود. فضل و برتري از آنِ كسي است كه قرآن را حمل كرده، معاني آن را بفهمد و احكامش را عمل کرده و به آدابش پایبند باشد؛ آنگاه به حكمتش پي برد. كسي كه با قرآن چنين رفتار كند، حامل قرآن است. امام صادق(ع) فرمود: «كسي كه قرآن را بفهمد و به آن عمل كند، با فرشتگان كه سفیران الهي و اهل كرامت و نيكي ‏اند محشور خواهد شد».

فهم و شعور داشتن «جمادات»

آیا «جمادات» هم دارای فهم و شعور هستند؟

«جمادات» همچون در و دیوار دارای فهم و شعور هستند. مگر در و ديوار جهان، شاعر و آگاه نيست؟ اگر ما مطيع باشيم، همين ‏ها به نفع ما در قيامت شهادت نمي‏دهند؟ و اگر تبهكار باشيم عليه ما گواهي نمي‏ دهند؟ مگر زمين شهادت نمي دهد؟ مگر مسجد شكايت يا شفاعت نمي كند؟ پس معلوم مي شود همه اشيا داراي فهم و شعور هستند و لذا اهل معنا از گناه شرم مي كنند و مي گويند همه موجودات عالم چشم باز كرده ما را مي ‏بينند. در محضر آنان چگونه گناه كنيم؟

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قالَ رسولُ اللّه صلّى اللّه عليه و آله :

يا فاطِمَةُ! کُلُّ عَيْنٍ باکِيَهٌ يَوْمَ الْقيامَةِ اِلاّ عَيْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَينِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعيمِ الْجَنّةِ.

فاطمه جان !روز قيامت هر چشمى گريان است ؛ مگر چشمى که در مصيبت و عزاى حسين گريسته باشد، که آن چشم در قيامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود.

بحارالانوار، ج 44، ص 293