درک 19 مطلب

منظور از تسبیح عمومی موجودات؟

منظور از تسبیح موجودات در آیه «يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ» چیست؟ آیا همه موجودات تسبیح گوی خداوند هستند؟

- جمعى معتقدند كه همه ذرات موجودات اين جهان اعم از آنچه ما آن را عاقل مى شماريم يا بى جان و غيرعاقل، همه داراى نوعی «درک» و شعورند و با «زبان قال» تسبيح و حمد خدا مى گويند. هر چند ما قادر نيستيم به نحوه درک و احساس آنها پى ببريم و زمزمه حمد و تسبيح آنها را بشنويم.
- جمعی دیگر معتقدند كه تسبيح و حمد پدیده های بی جان و غیرعاقل همان چيزى است كه ما آن را «زبان حال» مى ناميم. چنین تسبیحی حقيقى است نه مجازى؛ ولى به زبان حال است نه قال. تسبیح به زبان حال، یا تسبیح تکوینی نیز به این معناست که هر مخلوقى به ذات خود بر وجود خالق دلالت دارد. هر مصنوعى بر وجود صانع و هر فعلى بر وجود فاعل و بر علم و قدرت او دلالت می کند.
- بعضى از مفسّران نیز احتمال داده اند كه حمد و تسبيح عمومى موجودات در اينجا تركيبى از زبان «حال» و «قال» يا به تعبير ديگر «تسبيح تكوينى» و «تشريعى» باشد؛ چرا كه بسيارى از انسان ها و همه فرشتگان از روى درک و شعور حمد و ثناى الهی مى گويند و همگى ذرات موجودات نيز با زبان حالشان از عظمت و بزرگى خالق بحث مى كنند. گرچه اين دو نوع حمد و تسبيح با هم متفاوت است ولى در «قدر جامع» يعنى مفهوم وسيع حمد و تسبيح، مشترک مى باشند.

علّت عدم درک «ذات پروردگار»

چرا «ذات پروردگار» را نمی توان درک کرد؟

ذات باری تعالی منزّه از حدود و ابعاد و جسمانیت است؛ ذات خدا از هر نظر بى نهايت است و ما از هر نظر محدود و متناهى هستيم و به همين دليل احاطه ما به او غير ممكن است؛ وقتی احاطه بر چنین موجودی ممکن نیست درکی به دست نخواهد آمد. ما به حقيقت ذات خدا هرگز پى نخواهيم برد، و انتظار آن را هم نبايد داشته باشيم؛ زيرا چنين انتظارى به اين مى ماند كه اقيانوس بيكرانى را در ظرف كوچكى جاى دهيم، يا جنین در رحم را، آگاه از تمام جهان بيرون بدانیم! آيا چنين چيزى ممكن است؟! بنابراین ادراک کنه ذات خدا نه ممکن است و نه تکلیف.

اصول چهارگانه و زیر بنای «علم اخلاق»

زیر بنای «علم اخلاق» چیست؟

علماء اخلاق، علم اخلاق را در چهار صفت خلاصه نموده اند و زيربناى اخلاق نيك را چهار خُلق قرار داده اند: 1. حكمت. 2. شجاعت. 3. عدالت. 4. عفّت. اين چهار چيز اصول چهارگانه اخلاق نام دارد که مرجع و ريشه تمام اخلاق نيكو هستند.

راه جمع روايات «تدبر» با روايات «زياد خواندن» قرآن

چگونه مى توان بين رواياتى كه مى گويند بسيار قرآن بخوانيد و رواياتى كه مى گويند تدبّر و تفكّر كنيد، جمع كرد؟

اين دو دسته از روايات تضادى با هم ندارد؛ زيرا پيامبر و ائمه(ع) برحسب حال كسى كه قرآن مى خواند به او تأكيد مى كنند بسيار قرآن بخواند ولى وقتى مى بينند به حدّى مى رسد، كه زياد و سريع خواندن به تفكر در آيات ضرر مى زند و هدف اصلى كه فهم و درك است ضايع مى شود، نهى مى كنند و مى گويند: كمتر از يك ماه يا يك هفته برحسب حال سؤال كننده بيش از يك ختم قرآن نكند. توجيهات ديگرى هم در جمع این دو دسته روایات وجود دارد.

معنای واژه «سَميع»

منظور از واژه «سَميع» چیست؟

«سَميع» از ماده «سمع» در اصل به معنى قوّه شنوائى است كه انسان به وسيله آن صداها را درك مى كند و گاه اين واژه به گوش نيز اطلاق شده است، سپس گسترش يافته و به ادراكات باطنى به وسيله قواى روحانى نيز گفته مى شود، بعد از آن هم فراتر رفته و به احاطه وجوديه خداوند نسبت به همه صداها اطلاق شده است.

وحی، حقیقتی غیر قابل درک برای عموم بشر و بی ثمر!

آیا می توان ماهیّت چیزی را فهمید که فقط عدّه ای خاص توانایی دریافت آن را دارند و حکایت از مفاهیم غیبی و ماواء طبیعت دارد؟! اگر حقیقت وحی قابل درک نباشد، نزول وحی چه ثمره ای دارد؟!

اولا: اگرچه «حقیقت وحی» جز برای انبیاء برای هیچ کس دیگر قابل درک نیست، اما چنین موضوعی هیچ ملازمه ای با «بی اثر و بی نتیجه بودن وحی» ندارد. ما می توانیم با اطلاع از معارف افاضه شده به انبیاء، راه سعادت را بیابیم. آثار وحی در رفتارها و مأموریت ها و مسئولیت های تبلیغی و هدایتی انبیای الهی نمود می یابد و به واسطه آن، آدمی امکان هدایت و کمال را می یابد.
ثانیا: «داده ها» و معارفی وحیانی ای که پیامبران به بشر می آموزند نمی توانند مانند خود «وحی» برای عامه مردم «نامفهوم» باشند؛ زیرا موجب نقض شدن غرض اصلی خدا از بعثت انبیا می گردد.
ثالثا: نامفهوم بودن بخش هایی ناچیز از اطلاعات وحیانی - مثل روح، وقت قیامت و... - برای بشر، خللی به غرض خداوند از بعثت انبیاء و ارتباط با آنها از راه وحی وارد نمی کند؛ چرا که اطلاع یافتن و نیافتن انسان از این امور، اثری در تکامل او و رسیدن به اهداف متعالی تعیین شده از سوی خداوند یا تزکیه و تربیتش ندارد.

مفهوم قلب در قرآن

مقصود از قلب در قرآن چیست؟

مرکز اصلى ادراکات و عواطف «روح» آدمى است، ولى عکس العمل این ادراکات و عواطف مثل محبت، عداوت، ترس و ... در «قلب» انسان ظاهر مى گردد، لذا قرآن مسائل عاطفى و عقلى را به قلب نسبت داده است. گذشته از اينکه يک لحظه توقف قلب با نابودى انسان همراه است لذا مانعى ندارد که فعاليت هاى فکرى و عاطفى نيز به آن نسبت داده شود.

فضیلت تلاوت سوره حدید

فضیلت تلاوت سوره «حدید» چیست؟

کسى که سوره حدید را بخواند، در زمره کسانى که به خدا و پیامبرش ایمان آورده اند، نوشته خواهد شد؛ و این سوره از مسبحات است که در آنها آیه اى است که از هزار آیه برتر است؛ و کسى که مسبّحات را قبل از خواب بخواند از دنیا نمى رود، تا حضرت مهدى(ع) را درک کند، و اگر قبلاً از دنیا برود در جهان دیگر در همسایگى رسول خدا(ص) خواهد بود.

تشبیه دنیا پرستان به کران و کوران

چرا قرآن دنیا پرستان را کر و کور مى خواند؟

خداوند در قرآن دنیا پرستان را به کوران و کران تشبیه کرده و می فرماید: «اى پیامبر] آیا تو مى توانى سخن خود را به گوش کران برسانى؟ یا کوران و کسانى را که در گمراهى آشکارى هستند هدایت کنى؟!». هم چنین در آیه دیگری می فرماید: «آیا تو مى توانى سخن خود را به گوش کران برسانى هر چند نفهمند». بر اساس این آیات، قرآن براى انسان دو نوع گوش و چشم قائل است: گوش و چشم  ظاهر، و گوش و چشم باطن. و مهم، بخش دوم از درک و دید است، که وقتى از کار بیفتد، نه پند و اندرز مفید خواهد بود و نه انذار و هشدار!

پشتوانه های اخلاق

منظور از «پشتوانه های اخلاق» که در بین علمای اخلاق مطرح می باشد چیست؟

پشتوانه هايى كه علماى اخلاق براى اخلاق ذكر كرده اند، به تناسب جهان بینی آنها متفاوت است؛ گروهى «منافع مادّی»، جمعى «مصالح جامعه بشرى»، بعضی از فلاسفه «درك عقل از خوب و بد اشياء» و بعضى ديگر «ادراك وجدان» و عده ای «وجدان جامعه» را پشتوانه مسائل اخلاقى می دانند. بعضی نیز معتقدند خداوند كمال مطلق و مطلق كمال است و باید هر انسانى بكوشد پرتوى از صفات او را در درون جان خود زنده نمايد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

رسول اللهِ(صلى الله عليه وآله)

أعطُوا الأجيرَ أجرَهُ قَبلَ أَنْ يَجِفَّ عَرَقُهُ، وأعْلِمْهُ اَجرَهُ وَ هُوَ في عملِهِ

مزد کارگر را بدهيد پيش از آن که عرقش خشک شود و در همان حال کار، مزدش را برايش مشخص کنيد

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 40