پاسخ اجمالی:
زهد در لغت به معناى بى ميلى و بى رغبتى است. راغب اصفهانی مى نويسد: «زهيد به چيز اندك گفته مى شود و زاهد در چيزى، به معناى روى گردانى از آن است». در لسان العرب نیز آمده است: «زهد ضدّ شوق و رغبت است و زهادت در همه اشيا، به معناى بى رغبتى به آنهاست».
زهد در اصطلاح فرهنگ اسلامى، به معناى عدم دلبستگى به ماديّات، زرق و برق ها، زر و زيورهاى دنيوى و اعتماد كامل به خداى اين نعمات است. در واقع، زاهد اسلامى به جاى آنكه دلبسته و اسير مواهب مادّى باشد، به خداى اين مواهب دلبسته و وابسته است و همين مسئله، سبب امتياز او از غير زاهدان است.
پاسخ تفصیلی:
زهد در لغت به معناى بى ميلى و بى رغبتى است. راغب اصفهانی مى نويسد: «زهيد به چيز اندك گفته مى شود و زاهد در چيزى، به معناى روى گردانى از آن است».[1] در لسان العرب نیز آمده است: «زهد ضدّ شوق و رغبت است و زهادت در همه اشيا، به معناى بى رغبتى به آنهاست».[2]
زهد در اصطلاح يعنى در فرهنگ اسلامى، داراى هويت و حقيقت ويژه اى است كه در سنّت پيامبر صلّى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السّلام تجلّى يافته است. در اين عرصه، زهد نه به معناى جامعه گريزى، رهبانيّت، درويش مسلكى و صوفى گرى است و نه تضادّى با كار، تلاش و پرداختن به امور زندگى دارد؛ بلكه به معناى عدم دلبستگى به ماديّات، زرق و برق ها، زر و زيورهاى دنيوى و اعتماد كامل به خداى اين نعمات است. در واقع، زاهد اسلامى به جاى آنكه دلبسته و اسير مواهب مادّى باشد، به خداى اين مواهب دلبسته و وابسته است و همين مسئله، سبب امتياز او از غير زاهدان است.
پيامبر اكرم صلّى الله عليه و آله در سخنى جامع فرمود: «الزَّهَادَةُ فِى الدُّنْيَا لَيْسَتْ بِتَحْرِيمِ الْحَلالِ وَ لا إِضَاعَةِ الْمَالِ، وَ لَكِنَّ اَلزَّهَادَةُ فِى اَلدُّنْيَا أَنْ لاَ تَكُونَ بِمَا فِي يَدَيْكَ أَوْثَقَ مِنْكَ مِمَّا فِي يَدِ اللهِ؛[3] زهد آن نيست كه نعمت هاى حلال خدا را برخود تحريم كنى و يا اموال و ثروت خود را ضايع سازى، بلكه زهد آن است كه به آنچه در دست توست، اطمينان بيشترى نسبت به آنچه در نزد خداست، نداشته باشى».
نیز از امام علی علیه السّلام در خطبه 81 نهج البلاغه و در تعريفی جامع و زيبا درباره زهد کلامی وارد شده است که این ویژگی اخلاقی را در سه جمله كوتاه معرّفى مى كند، آن گاه به كسانى كه خود را از رسيدن به اين حقيقت، ناتوان مى بينند، توصيه مى كند كه لااقل در برابر محرّمات الهى مقاوم و در برابر نعمت هاى او شكرگزار باشند، چراكه خداوند نسبت به همه شما با دلائلى روشن اتمام حجّت فرموده است. امام می فرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ! الزَّهَادَةُ قِصَرُ الْأَمَلِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَ التَّوَرُّعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ، فَإِنْ عَزَبَ ذَلِكَ عَنْكُمْ، فَلَا يَغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَكُمْ وَ لَاتَنْسَوْا عِنْدَ النِّعَمِ شُكْرَكُم،ْ فَقَدْ أَعْذَرَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ بِحُجَجٍ مُسْفِرَةٍ ظَاهِرَةٍ وَ كُتُبٍ بَارِزَةِ الْعُذْرِ وَاضِحَةٍ؛[4] اى مردم! زهد همان كوتاهى آرزو، و شكر و سپاس در برابر نعمت، و پارسايى در برابر گناه است، و اگر نتوانستيد همه اين صفات را فراهم سازيد، لااقل مراقب باشيد حرام بر اراده و صبر شما چيره نگردد، و در برابر نعمت هاى الهى شكر خدا را به فراموشى مسپاريد، چه اينكه خداوند با دلائل روشن و آشكار و كتب آسمانى واضح، اتمام حجّت كرده است! [و آنچه درباره زهد و شكر لازم بوده، به شما تعليم داده است]».
در اين سخن كوتاه و فشرده و در عين حال، پرمحتوا، امام عليه السّلام به تعريف حقيقت زهد مى پردازد و مى فرمايد: «اى مردم! زهد همان كوتاهى آرزو، و شكر و سپاس در برابر نعمت، و پارسايى در مقابل گناه است». توضيحى كه امام (ع) با اين سه جمله درباره زهد مى فرمايد، در برابر تفسيرهاى غلطى است كه از زهد مى شود. چه بسيارند كسانى كه هرگز معناى زهد را نفهميده اند و خود را «زاهد» مى پندارند. آنها تصوّر مى كنند «زهد» تنها پوشيدن لباس هاى ساده، يا عدم ورود در مسايل مهمّ اجتماعى و گوشه گيرى و جدايى از جامعه انسانى و بيگانگى نسبت به فعّاليّت هاى اقتصادى است. در حالى كه هيچ يك از اينها دليل بر زهد نيست.
حقيقت «زهد»، همان بى اعتنايى نسبت به مواهب مادّى است. به تعبير ديگر: «عدم وابستگى نسبت به دنيا و مظاهر دنيا مى باشد، هرچند امكانات وسيعى در اختيار داشته باشد». كسى كه نسبت به امور مادّى بى اعتنا است، هرگز دنبال آرزوهاى دور و دراز نيست. چنين كسى در برابر نعمت ها سپاسگزار و در برابر گناهان خويشتن دار است. زيرا نعمت ها، او را به خود مشغول نمى دارد و از ياد خدا غافل نمى كند و گناهان، دل و دين او را نمى ربايند.[5]
امیرالمؤمنین علی عليه السّلام در جایی دیگر و در توصیف ارتباط زهد با ثواب زندگی باقی در مقابل زندگی فانی می فرماید: «إِنَّ عَلَامَةَ الرَّاغِبِ فِي ثَوَابِ الْآخِرَةِ زُهْدُهُ فِي عَاجِلِ زَهْرَةِ الدُّنْيَا أَمَا إِنَّ زُهْدَ الزَّاهِدِ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَا يَنْقُصُهُ مِمَّا قَسَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ فِيهَا وَ إِنْ زَهِدَ وَ إِنَّ حِرْصَ الْحَرِيصِ عَلَى عَاجِلِ زَهْرَةِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لَا يَزِيدُهُ فِيهَا وَ إِنْ حَرَصَ فَالْمَغْبُونُ مَنْ حُرِمَ حَظَّهُ مِنَ الْآخِرَةِ؛[6] نشانه علاقه مندان به ثواب آخرت زهد در زندگى زيبا و زودگذر دنياست، بدانيد زهد زاهدان در دنيا چيزى از قسمت الهى درباره آنها نمى كاهد، هرچند راه زهد را پيش گيرند، همان گونه كه حرص حريصان به دنياى زيباى زودگذر چيزى بر آنها نمى افزايد، هرچند حرص داشته باشند، پس مغبون (زیانکار) كسى است كه از بهره اش در آخرت محروم گردد».
امّا شاید یکی از بهترین توصیف ها از «ماهیت زُهد» را بتوان در این کلام مولای متّقيان عليه السّلام دید که فرمود: «الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآن،ِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ: "لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ"[7]وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْآتِي فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ؛[8] تماميت و حقيقت زهد در ميان دو آيه قرآنى نهفته است، آنجا كه مى فرمايد: "تا براى آنچه از دست داده ايد تأسف نخوريد، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد"، پس كسى كه بدانچه از دست او رفت، تأسف نخورد و به آنچه به دست آورد، شادمان و مغرور نشد [و دل نگران، اسير و دلبسته ماديّات نبود،] تمام زهد را در اختيار گرفته است».
در چارچوبِ نظریِ این کلام مولا که برآمده از منطقی قرآنی است، انسان زاهد کسی است که به دليل داشتن امكانات مادى و مال و ثروت و مقام، اظهار خوشحالى و افتخار و بزرگى نمی کند و آنها را امانتى الهى می داند كه روزى بر اساس حكمتش ارزانى مى دارد و روز ديگرى به حكم عدالتش بازمى ستاند. مفهوم اين گفتار آن نيست كه انسان دست از تلاش براى تأمين معاش و پيشرفت جامعه اسلامى بردارد، بلكه هدف، نفى وابستگى ها و اسارت هاى مادى است كه سرچشمه انواع حسادت ها و جنگ و نزاع ها مى باشد.[9]
بنابراين می توان گفت زهد اسلامى عبارت است از بى ميلى قلبى به دنيا و قناعت پيشگى در بهره گيرى از تمتّعات و طيّبات زندگى دنيوى. در واقع اين عدم دلبستگى انسان را از افتادن در ورطه حرام و دست اندازى به اموال ديگران باز مى دارد. انسان زاهد، مالك و امير بر اموال است؛ نه آنكه مال و دنيا بر او سلطه يابد كه نتيجه اش، زراندوزى، بخل، ستيزه جويى و تجاوز به حقوق ديگران است.
به هر حال، زهد در برابر حرام، واجب است. يعنى بايد نسبت به حرام بى اعتنا بود و به سمت آن ميل پيدا نكرد ولى در استفاده از حلال، زهد به معناى عدم دلبستگى به آن و استفاده معقولانه از تمتّعات حلال دنيوى، همراه با شكر نعمات الهى است. در واقع زاهد آن است كه از حرام بپرهيزد و از حلال الهى معقولانه و به دور از هرگونه اسراف و زياده روى بهره مند شود و شكر نعمت هاى خدا را به جا آورد.[10]
منابع:
1. پيام امام امير المومنين (ع)
2. دائرة المعارف فقه مقارن
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.