بخل 32 مطلب

راه های درمان دروغ‏

راه های درمان دروغ‏ چيست؟

اگر انگيزه دروغ گويى ضعف ايمان نسبت به توحيد افعالى است، بايد پايه هاى ايمان را تقويت كرد. اگر انگيزه آن حسد و بخل و كبر و غرور است، بايد به درمان آنها پرداخت. بايد روى پيامدهاى سوء و زيان بار دروغ كه سبب تيره روزى و بدبختى و رسوايى در دنيا و آخرت مى شود انديشيد. بايد از دوستان ناباب و دروغگو و محيط هايى كه به دروغ تشويق مى كند، پرهيز کرد. ايجاد شخصيت در افراد، يكى ديگر از مؤثرترين طرق درمان دروغ است. بايد از دروغ به شوخی و دروغ کوچک پرهيز کرد.

انگيزه های دروغ گویی

انگيزه های دروغ گویی در انسان چيست؟

دروغ مانند ساير صفات رذيله سرچشمه هاى مختلفى دارد كه مهم ترين آنها به اين شرح است: ۱. ضعف ايمان و اعتقاد؛ ۲. ضعف شخصيت و عقده حقارت؛ ۳. حسد، و بخل، تكبر، خودبرتربينى و عداوت؛ ۴. بيمارى‏ هاى اخلاقى جامعه و انحراف از مسير حق؛ ۵. علاقه شديد به دنيا.

عوامل ايجاد «لجاجت»

عوامل ایجاد «لجاجت» چیست؟

سرچشمه «لجاجت» امور زيادى مى تواند باشد؛ از جمله حُبّ ذات افراطى كه سبب پافشارى بر رأى و عقيده خود مى شود، و خودبزرگ بينى كه سبب مى شود نظر خود را از همه برتر ببيند. از سویی بُخل و حسادت كه او را از پذيرش نظر ديگران باز داشته و جهل و نادانى كه به انسان اجازه نمى دهد تمام جوانب مطلب را ببيند و تعصب شديد كه سبب پافشارى بر امور باطلى مى شود كه مورد تعصب اوست. هم چنين عدم شجاعت در بازگشت از نظرات باطل و پذيرفتن نظرات صحيح، از ديگر عوامل لجاجت به حساب مي آيد.

 

امام علي(ع) و نهي از «بخل»

امام علی(علیه السلام) در حکمت 195 نهج البلاغه، درباره نهي انسان ها از «بخل» چه می فرماید؟

امام علی(ع) درباره نهى انسان ها از «بخل» در هنگامی که از کنار مزبله ای عبور می کردند، فرمودند كه: «اين همان چيزي است كه بخيلان به آن بخل مى ورزيدند». انسان وقتي به پايان مواهب دنیا بنگرد درباره آغاز آن تجديدنظر خواهد كرد و باور مى كند كه زندگی در شهوات اشتباه است. البته مقصود از این سخن، بازداشتن انسان از دنياپرستى و آلوده شدن به انواع محرمات است و گرنه تحصيل مال و ثروت به اندازه اى كه انسان زندگی آبرومندانه ای داشته باشد مورد تاکید اسلام است.

درخواست حاکمیتی انحصاری توسط حضرت سلیمان!

آیا تقاضای قدرت و حاکمیت منحصر به فرد توسط حضرت سلیمان، نشانه بخل نیست؟! و آیا با مقام عصمت ایشان سازگار می باشد؟!

تقاضای حضرت سليمان به معنی انحصارطلبی نيست تا برداشت بخل از آن شود، بلکه می تواند به معنای یکی از این احتمالات باشد: 1) ایشان از خداوند خواست كه معجزه ويژه اى به او دهد همان گونه كه هريك از انبيا براى خود معجزه ويژه اى داشتند و این به معنای انحصارطلبی و بخل ایشان نیست. 2) طبق نظر برخی از مفسرین، آن حضرت در بیان چنین درخواستی از سوی خداوند مأذون بودند و اگر چنین درخواستی صحیح نبود، خداوند به ایشان چنین اذنی نمی داد. 3) مقصود ایشان داشتن ملكى بود که ديگرى در زمان ایشان چنين ملکی نداشته باشد، نه دیگری از پیامبران و... تا روز قیامت. 4) مقصود حكومتى بود كه الهی باشد نه از راه ظلم، تا مردم نتوانند درباره آن چون و چرا کنند.

جَزَع (بی تابی) در روایات اسلامی

روايات اسلامى چه نگاهی به خصلت «جَزَع» دارند؟

در روايات اسلامى بحث هاى جالب و عميق و نكته هاى قابل ملاحظه اى درباره نکوهش بی صبری و اظهار «جزع» ديده مى شود كه هر يك از ديگرى آموزنده تر است.  به عنوان مثال در روایتی از حضرت علی (ع) می خوانیم: «هركس را صبر و استقامت رهایى و نجات نبخشيد، جزع و اضطراب او را از پاى درآورد».  آن حضرت در جایی دیگر در مذمّت جزع مى فرمايد: «از جزع و ناشكيبايى بپرهيز، زيرا اميد انسان را قطع و كوشش و تلاش را ضعيف ساخته و غم و اندوه به بار مى‏ آورد».

انگیزه های «حسد»

چه انگیزه هايي براي حسادت در انسان ها وجود دارد؟

علمای اخلاق برای «حسد» سرچشمه های زیادی ذکر کرده اند از جمله: عداوت، کبر، حُبّ ریاست، احساس حقارت و ...؛ ولی فراتر از این ها حسد ریشه هایی در عقاید انسان نیز دارد؛ در واقع می توان گفت حسودان گرفتار نوعی تزلزل در پایه های ایمان به توحید افعالیِ پروردگار و حکمت و قدرت او هستند، چه این که انسانی که به این اصول مومن باشد می داند تقسیم نعمت ها از سوی خداوند حسابی دارد و بر طبق حکمتی است، پس باید به قسمت و تقدیر خداوند در میان بندگانش راضی و خشنود باشد.

مذمّت «بخيلان در انفاق» در قرآن

قرآن، کسانی را که از انفاق کردن بُخل می ورزند، چگونه مذمت نموده است؟

خداوند در قرآن خطاب به کسانی که از انفاق کردن بخل می ورزند می فرماید: «شما همان جمعيتى هستيد كه براى انفاق در راه خدا فرا خوانده مى شويد، بعضى از شما «بخل» مى ورزند و هركس بخل كند، نسبت به خودش بخل كرده است». سپس در انتهای آیه، افراد بخیل را تهدید می کند می فرماید: «هرگاه از دستورهاى خداوند [درباره انفاق] سرپيچى كنيد، خداوند گروه ديگرى را به جاى شما مى آورد كه مانند شما نباشند». در این آیه خداوند افراد بخیل را تهدید به نابودی کرده و این شديدترين تهديد درباره «بخيلان» است.

معنای واژه «شحّ» و رابطه آن با «بُخل»

واژه قرآني «شحّ» به چه معناست و چه رابطه اي با «بُخل» دارد؟

«شُحّ» در لغت به معنى بُخل آميخته با حرص است كه به صورت عادت در آيد. «بخل» از موانع مهم رستگارى است و اهمّيّت آن تا جايى است كه امام صادق(ع) از سر شب تا صبح، در ضمن طواف كعبه، پيوسته دعا مي كند كه خدا نفسش را از «بُخل» نگاه دارد. در روايت شُح از «بُخل» شديدتر دانسته شده؛ چون «بخيل» به آنچه دارد «بُخل» مى ورزد، ولى «شحيح» هم به آنچه در دست مردم است و هم آنچه خود دارد «بُخل» مى ورزد، تا آنجا كه هر چه را در دست مردم ببيند، آرزو مى كند كه آن را به چنگ آورد، خواه از راه حلال باشد يا حرام و هرگز قانع به آنچه به او روزى داده شده، نيست.

آثار شوم «بُخل» از منظر امام علی(ع)

امام علی(علیه السلام) در حکمت 126 نهج البلاغه، در مورد «بُخل» و آثار شوم آن چه می فرماید؟

امام علی(ع) در مورد «بخل» و آثار شوم آن می فرماید: «بخيل به استقبال فقرى مى رود كه از آن گريخته و غنايى را از دست مى دهد كه طالب آن است. در دنيا همچون فقيران زندگى مى كند ولى در آخرت بايد مانند اغنيا حساب پس دهد». امام(ع) آنان را نه تنها نسبت به ديگران، بلکه نسبت به خويش هم بخيل می داند، زیرا با داشتن ثروت، مانند فقرا زندگى مى كنند، و در قيامت نیز باید حساب اموالی را پس دهند که از آن استفاده نکرده اند.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قال الصادق (عليه السلام)

من زار الحسين (عليه السلام) يوم عاشورا وجبت له الجنة

امام صادق (ع) فرمود: هر کس که امام حسين (عليه السلام) را در روز عاشوار زيارت کند بهشت بر او واجب ميشود.

اقبال الاعمال، ص568