پاسخ اجمالی:
درباره حلم و غضب و برکات و خطرات هر کدام، معارفی بصیرت افزا در آیات قرآن وجود دارد. به عنوان نمونه آیه ۳۷ سوره شوری درباره اوصاف گروهی از مؤمنان می گوید: «وَ الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ؛ همان كسانى كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مى ورزند، و هنگامى كه خشمگين شوند عفو مى كنند».
در اینجا این نکته مورد اشاره قرار می گیرد که مؤمنان هنگامى كه آتش غضب در درون شان شعله ور مى شود خود را كنترل مى كنند و دست به انواع گناهان و جنايات آلوده نمى سازند. ذكر اين صفت بعد از مسأله اجتناب از گناهان بزرگ و اعمال زشت، شايد به اين جهت است كه سرچشمه بسيارى از گناهان، حالت غضب است كه زمام نفس را از دست عقل بيرون مى برد و آزادانه به هر سو مى تازد.
جالب اينكه نمى فرمايد آنها غضب نمى كنند. چراكه خشم و غضب به هنگام بروز ناملايمات سخت، طبيعى هر انسانى است. مهم آن است كه آنها بر غضب خويش مسلّط اند و هرگز زير سلطه غضب قرار نمى گيرند.
از مجموع آيات مورد بحث اهميّت فضيلت اخلاقى «حلم و بردبارى» و خطرات رذيله «خشم و غضب» به خوبى آشكار مى شود.
پاسخ تفصیلی:
درباره حلم و غضب و برکات و خطرات هر کدام، می توان معارفی بصیرت افزا در آیات قرآنی ذیل یافت:
آیه ۳۷ سوره شوری: این آیه درباره اوصاف گروهی از مؤمنان پاکدل و مشمول عنایات حضرت حق سخن می گوید: «وَ الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ؛ همان كسانى كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مى ورزند، و هنگامى كه خشمگين شوند عفو مى كنند». در اینجا این نکته مورد اشاره قرار می گیرد که مؤمنان هنگامى كه آتش غضب در درون شان شعله ور مى شود خود را كنترل مى كنند و دست به انواع گناهان و جنايات آلوده نمى سازند. ذكر اين صفت بعد از مسأله اجتناب از گناهان بزرگ و اعمال زشت، شايد به اين جهت است كه سرچشمه بسيارى از گناهان، حالت غضب است كه زمام نفس را از دست عقل بيرون مى برد و آزادانه به هر سو مى تازد. جالب اينكه نمى فرمايد آنها غضب نمى كنند. چراكه خشم و غضب به هنگام بروز ناملايمات سخت، طبيعى هر انسانى است. مهم آن است كه آنها بر غضب خويش مسلّط اند و هرگز زير سلطه غضب قرار نمى گيرند.[1]
آیه ۱۳۴ سوره آل عمران: در این آیه در ضمن برشمردن ویژگی های پرهیزکاران گفته می شود: «الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ؛ همانها كه در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى كنند، و خشم خود را فرو مى برند، و از خطاى مردم درمى گذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد». در آيه بعد از آن وعده آمرزش و مغفرت به پرهیزکاران داده شده كه اگر لغزشى براى آنها پيدا شود، و گناهى از آنها سر زند به ياد خدا بيافتند و استغفار كنند، خداوند آنها را مشمول عفو خود قرار مى دهد.[2] اشاره به اينكه همان گونه كه آنها ديگران را عفو مى كنند و از خطاهايشان مى گذرند، خداوند هم آنها را عفو مى كند و از خطاهايشان مى گذرد. به هر حال فرو بردن خشم در اين آيه به عنوان يكى از صفات برجسته پرهيزكاران و در رده هاى اول بيان شده است.[3]
آیه ۸۷سوره انبیاء: در این آیه با اشاره به داستان حضرت یونس علیه السّلام گفته می شود: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ؛ و ذا النون [يونس] را [به ياد آور] در آن هنگام كه خشمگين [از ميان قوم خود] رفت، و چنين مى پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، [امّا موقعى كه در كام نهنگ فرو رفت]، در آن ظلمتها[ى متراكم] صدا زد: «[خداوندا!] جز تو معبودى نيست! منزّهى تو! من از ستمكاران بودم».
حضرت يونس علیه السّلام مرتکب کدام ترك اولى شده بود كه مستحق چنين كيفرى شد؟ تصور ابتدايى بر اين است كه خشم و غضب در برابر قوم گمراهى كه دعوت خيرخواهانه پيامبر دلسوزى مانند آن حضرت را نمى پذيرند، كاملًا طبيعى است. ولى براى پيامبر بزرگى مانند او، اولى اين بود كه پس از آگاهى از اينكه به زودى عذاب الهى براى آن قوم فرا خواهد رسيد، باز هم تا آخرين لحظه آنها را ترك نگويد، و از تأثير سخن مأيوس نشود. اگر يونس عليه السّلام خشمگين نمى شد، شايد در كار خود تجديد نظر مى كرد. تجربه نيز نشان داد كه آن قوم در آخرين لحظات بيدار شدند و دست توبه و انابه به درگاه حق برداشتند و خداوند عذاب را از آنان برگرفت. جايى كه چنين خشمى را - كه زياد هم بى دليل نبود - خداوند بر پيامبرانش نمى بخشد، چگونه شعله هاى خشمى را كه از كينه توزى و انتقام و حسد و خوى هاى رذيله ديگر زبانه مى كشد، خواهد بخشيد؟[4]
آیات ۱۱۴ سوره توبه و ۷۵ سوره هود: در این آیات به یکی از ویژگی های حضرت ابراهیم علیه السّلام اشاره شده است: «إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ؛ به يقين، ابراهيم مهربان و بردبار بود» و «إِنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ؛ چراكه ابراهيم، بردبار و دلسوز و بازگشت كننده [به سوى خدا] بود». آیه اوّل به دنبال داستان سرپيچى آزر (عموى ابراهيم) از دعوت او به سوى توحيد و بت شكنى و استغفار ابراهيم عليه السّلام براى او، و دومى به دنبال خبردادن فرشتگان از مجازات «قوم لوط» و تقاضاى ابراهيم عليه السّلام از خداوند در مورد تخفيف مجازات آنان آمده است. «اوّاهُ» به معنى كسى است كه مهربان و رحيم است و براى هدايت افراد دلسوزى فراوان مى كند.[5]
به هر حال توصيف حضرت ابراهيم عليه السّلام به «اوّاه حليم» يا «حليم اوّاه» كه بيانگر رابطه و نزديكى اين دو وصف با يكديگر است، نشان مى دهد كه فرو بردن غضب و حلم و بردبارى و دلسوزى، از صفات برجسته اى است كه انبياء بزرگ به آن متّصف بودند. حضرت ابراهيم عليه السّلام نه تنها در برابر عمويش «آزر» كه مردى متعصّب و لجوج بود، حلم و بردبارى نشان مى داد، بلكه حتى در برابر «قوم لوط» با آن آلودگى هاى عجيب، دلسوزى داشت، كه اگر ممكن باشد آنها را از اين آلودگى ها و گناهان بزرگ رهايى بخشد، تا گرفتار عذاب الهى نشوند. ولى فرمان الهى فرا رسيد كه همين اندازه حلم و بردبارى در برابر عمو و قوم لوط كافى است، آنها قابل هدايت نيستند و مخصوصا قوم لوط گرفتار آن عذاب شديد و كوبنده شدند.[6]
آیه ۱۰۱ سوره صافات: در این آیه به وصف «حلیم بودن» حضرت اسماعلیل علیه السّلام، حتی پیش از تولدش اشاره می گردد: «فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ؛ ما او (ابراهيم) را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت داديم». در این آيه خداوند، يكى از مواهب بزرگ خويش را بر ابراهيم مى شمرد و مى فرمايد: دعاى او را درباره فرزند اجابت كرديم و او را به نوجوانى حليم و بردبار و پر استقامت بشارت داديم. اين پيشگويى درباره حضرت اسماعيل تحقق يافت. هنگامى كه به صورت جوان نورسى درآمد، هوشيارى و عقل و حلم و بردبارى خود را به هنگام فرمان الهى درباره ذبح او نشان داد و به پدرش عرض كرد: «يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ؛[7] پدر جان! آنچه را دستور دارى، انجام ده» و در برابر مسأله ذبح تا آخرين مرحله كه فرمان خوددارى به ابراهيم عليه السّلام داده شد، خونسرد و تسليم بود.[8]
آیه ۶۳سوره فرقان: این آیه، یکی از اوصاف گروهی از بندگان خاص خداوند را این می داند که: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُون،َ قالُوا سَلاماً؛ هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند [و سخنان نابخردانه گويند]، به آنها سلام مى گويند [و با بى اعتنايى و بزرگوارى مى گذرند]». اين آيه كه بيان صفات بندگان خاص خدا مى كند، در ضمن صفات برجسته دوازده گانه آنها، اين صفت را بر مى شمرد که: «آنها هنگامى كه جاهلان آنها را خطاب مى كنند و سخنان ناموزون به آنها نثار مى كنند، آنها در پاسخ سلام مى گويند و از كنار آنها با حلم و بزرگوارى مى گذرند».
گرچه در اين آيه واژه حلم به كار نرفته، ولى مفهوم مجموع آيه آن است كه بندگان خاص خدا در برابر ناملايمات مخصوصا سخنان زشت جاهلان، خشمگين نمى شوند و بردبارى نشان مى دهند، و خود را از شر درگيرى با اين گونه افراد به وسيله حلم و بردبارى رهايى مى بخشند. منظور از سلام در اينجا اين است که با آنها با مسالمت رفتار مى كنند و پاسخى كه توأم با مقابله به مثل و لغو و دشنام باشد، نمى گويند و به سخنان زشت آنها بى اعتنا هستند، گويى اصلا نشنيده اند.[9]
آیه ۱۹۹ سوره اعراف: در این آیه درباره نوع برخورد با انسان های جاهل، این توصیه به رسول خدا صلّى الله عليه و آله ارائه شده است که: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ؛ [به هر حال] با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير و به نيكى ها دعوت نما و از جاهلان روى بگردان [و با آنان ستيزه مكن]». در این آیه سه دستور مهم در عبارت كوتاهى به پيامبر اسلام (ص)، به عنوان نماينده همه مؤمنان، داده شده است.
طبيعى است رویگردانى از جاهلان به معنى حلم و بردبارى و ترك هرگونه پرخاشگرى در برابر آنان است. بلكه مى توان گفت: دو جمله قبل هم كه دستور به پذيرش عذر و دستور به دعوت نيكى ها مى دهد، به نوعى دلالت بر همين معنى دارد. راه و رسم پيامبر اكرم صلّى الله عليه و آله نيز هميشه همين بود كه در برابر جاهلان و نابخردان نهايت صبر و حوصله و تحمّل و بردبارى را نشان مى داد و هرگز به خاطر سخنان ناموزون و كارهاى بى ادبانه آنها خشم و غضب بر او چيره نمى شد.
آيه بعد از اين آيه كه مى گويد: «وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَميعٌ عَليمٌ؛ و هرگاه وسوسه اى از شيطان به تو رسد، به خدا پناه بر، كه او شنونده و داناست»، مى تواند اشاره ديگرى به اين معنا باشد كه آتش خشم و غضب يك انگيزه شيطانى است كه هركس در برابر آن بايد به خدا پناه برد. شاهد اين سخن روايتى است كه در تفسير روح البيان در ذيل اين آيه آمده است که: هنگامى كه آيه اول نازل شد و دستور بردبارى در برابر جاهلان داد، پيغمبراكرم صلّى الله عليه و آله عرضه داشت «كَيْفَ يا رَبِّ وَ الْغَضبُ؛[10] پروردگارا! چگونه مى توانم تحمل كنم، در حالى كه خشم و غضب حاصل مى شود؟». آیه مورد بحث نازل شد و حضرت دستور داد كه در برابر تحريكات شيطانى به خدا پناه ببر.[11]
از مجموع آيات فوق اهميّت فضيلت اخلاقى «حلم و بردبارى» و خطرات رذيله «خشم و غضب» به خوبى آشكار مى شود.
منبع:
1. اخلاق در قرآن
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.