پاسخ اجمالی:
بهترين راه براى درمان صفت رذيله انتقام جويى و صعود به اوج فضيلت عفو و گذشت در درجه اول، تفكر درباره پيامدهاى هر كدام از اين دو صفت است. هنگامى كه انسان ببيند عفو و گذشت چه بركاتى در دنيا و آخرت دارد، به يقين عفو و گذشت را بر انتقام جويى ترجيح خواهد داد و كم كم اين مسأله به صورت خلق و خو و ملكه اخلاقى در مى آيد. به خصوص اگر به این نکته نیز عطف توجّه داشته باشد که انتقام جويى، گاهی اوقات شيرازه زندگى را به هم مى ريزد و جان و مال و آبروى او را با انواع خطرات مواجه مى كند.
از سوى ديگر هنگامى كه ريشه هاى انتقام جويى را بشناسد و به درمان آنها بپردازد، خود به خود با از ميان رفتن علت، معلول نيز از ميان خواهد رفت و كينه توزى و انتقام جويى، جاى خود را به دوستى و محبت و عفو و گذشت خواهد سپرد.
پاسخ تفصیلی:
فكر كينه توز و انتقام جو، مانند خون كسى است كه بيمارى قند دارد. همان طور كه زيادى قند خون، مانع بهبودى زخم بدن مى شود و نمى گذارد بريدگى پوست و عضله التيام پيدا كند، همچنين حسّ كينه و تمايل شديد به انتقام، مانع علاج زخم دل است و نمى گذارد خاطر مجروح درمان گردد. اين قبيل افراد، تا از شخص مورد نظر انتقام نگيرند و عمل او را به دلخواه خود تلافى نكنند، شفاى دل نمى يابند. این گونه آدم ها، با انديشه ناسالم و فكر بيمار و روح عليلی كه دارند، همواره در معرض درنده خویی و ابراز اعمال ضدّ انسانى هستند و ممكن است در مواقعى براى تَشَفّى خاطر و اقناع تمايل به انتقام، به جنايات وحشت زا و خطرناكى دست بزنند.[1]
بهترين راه براى درمان صفت رذيله انتقام جويى و صعود به اوج فضيلت عفو و گذشت در درجه اول، تفكر درباره پيامدهاى هر كدام از اين دو صفت است. هنگامى كه انسان ببيند عفو و گذشت چه بركاتى در دنيا و آخرت دارد و چگونه سبب قدرت و آبرو و عظمت نزد خلق و خالق مى شود و انسان را از بسيارى از مشكلات زندگى و دردسرهاى فراوان مى رهاند و به او محبوبيت در نزد مردم و خدا مى دهد، به يقين عفو و گذشت را بر انتقام جويى ترجيح خواهد داد و كم كم اين مسأله به صورت خلق و خو و ملكه اخلاقى در مى آيد. به خصوص اگر به این نکته نیز عطف توجّه داشته باشد که انتقام جويى، گاهی اوقات شيرازه زندگى را به هم مى ريزد و جان و مال و آبروى او را با انواع خطرات مواجه مى كند.
از سوى ديگر هنگامى كه ريشه هاى انتقام جويى را بشناسد و به درمان آنها بپردازد، خود به خود با از ميان رفتن علت، معلول نيز از ميان خواهد رفت و كينه توزى و انتقام جويى، جاى خود را به دوستى و محبت و عفو و گذشت خواهد سپرد.[2]
برخی از انگيزه ها و ريشه های انتقام، عبارت است از: تنگ نظرى، كوته بينى، عدم آينده نگرى، حسد، كينه توزى، ضعف نفس، هواپرستى، و بسيارى از خوهاى زشت ديگر كه هر كدام به تنهايى يا به ضميمه ديگرى، آتش انتقام جويى را در دل انسانها بر مى افروزد و مردم را به جان هم مى اندازد و نظام اجتماعى را به هم مى ريزد و گاه باعث ضايع شدن اموال و نفوس و از ميان رفتن قدرت جامعه ها و كشورها مى گردد.[3]
منابع:
1. اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (شرح خطبه متقين)
2. اخلاق در قرآن
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.