بررسی تطبیقی "ساخت گنبد و بارگاه" از منظر مذاهب اسلامی
مرتضی ابراهیم پور
مقدمه
در جهان امروز، شاهد آن هستیم که جریان انحرافی تکفیری با نگاهی غلط به مسئلۀ ساخت گنبد و بارگاه بر قبور، قائل به بدعت و حرمت این مسئله هستند و به بهانۀ دعوت به توحید، بسیاری از ابنیه، زیارتگاهها و آثار اسلامی که دارای قداست و هویت تمدنی مسلمانان بود را در تعدادی از کشورهای عربی و اسلامی تخریب و نابود کرده اند و در جهت مشروعسازی این جنایات، مذاهب اربعۀ اهلسنت را به عدم جواز و حرمت هرگونه ساخت گنبد و بارگاه بر قبور متهم میکنند و برایناساس معتقدند باید تمام گنبدها و بارگاههای بناشده بر قبور انبیا، اولیا و بزرگان را تخریب کنند و شاهد آن هستیم که طی سالیان گذشته، در کشورهای مختلف جهان اسلام، ازقبیل عراق، سوریه، تونس و اردن، به این گفتار خود جامۀ عمل پوشاندهاند و این بناها را تخریب کردهاند.
با توجه به این مقدمه، این پژوهش در پی پاسخگویی به سؤال ذیل است:
«آیا بنا به ادعای جریان تکفیر، مذاهب اسلامی هرگونه ساخت گنبد و بارگاه بر روی قبور را حرام دانسته اند؟»
درحالیکه دیدگاه اسلام و مذاهب اسلامی، بهخصوص مذاهب اربعۀ اهلسنت، برخلاف این مسئله است و مذاهب اسلامی با تأسی از آیۀ 32 سورۀ حج: «وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»، هرگونه ساخت گنبد و بارگاه بر قبور انبیا، اولیا و بزرگان را از مصادیق تعظیم شعایر الهی میدانند. از این جهت این مسئله از صدر اسلام تا کنون مورد توجه مسلمانان بوده است و وجود گنبد و بارگاه بر قبور بزرگان مذاهب اسلامی، نیز شاهد بر جواز این مطلب است.
پژوهش حاضر، با بهرهگیری از روش تحقیق تطبیقی، سعی داشته است که نگاهی دقیق به دیدگاههای مذاهب اسلامی نسبت به مسئلۀ ساخت گنبد و بارگاه بر روی قبور داشته باشد و با ارائۀ نتایج کارآمد، به توسعۀ درک از آسیبشناسی و حل مسائل مرتبط با این موضوع در جوامع اسلامی کمک کند.
چهارچوب نظری این تحقیق بر پایۀ فقه و منابع اصیل مذاهب اسلامی استوار است.
تحقیق و تحلیلهای پژوهشی در این زمینه، سابقهای طولانی دارد و علما، اندیشمندان و پژوهشگران اسلامی کتابهایی در مسئلۀ ساخت گنبد، بارگاه و بنا بر قبور، به رشتۀ تحریر در آوردهاند که عموماً نگاهی کلی به این مبحث داشتهاند و این جریان را در ذیل دیگر مباحثی، همچون زیارت قبور اولیا، بحث و بررسی کردهاند. مقالات نگاشتهشده نیز هر یک با نگاهی جزئیتر، به یک موضوع خاص پرداختهاند و هیچیک از این منابع به موضوعِ مقالۀ پیش رو به شکل تخصصی ورود نکردهاند و بعضاً اشارهای به آن داشتهاند. درحالیکه پژوهش حاضر، بهشکل تخصصی به مطالعۀ تطبیقیتحلیلیِ نظرات مذاهب مختلف اسلامی در مسئلۀ ساخت گنبد و بارگاه میپردازد.
معناشناسی
بنای بر قبور بهدلیل طرح مباحث فراوان فقهی، کلامی و تاریخی دربارۀ آن، به یک اصطلاح بدل شده است. این اصطلاح شامل هر نوع ساختوساز بر قبور، ازجمله قُبّه (گنبد)، بقعه (بارگاه)، ضریح، مسجد و حتی بهنظر برخی، قرار دادن سنگ در اطراف قبر، میشود.[1] پس وقتی که سخن از ساخت گنبد و بارگاه به میان میآید، مصطلحات بیانشده را در بر میگیرد.
دیدگاه مذاهب اسلامی دربارۀ ساخت گنبد و بارگاه
دیدگاه چهار مذهب معتبر اهلسنت در بحث ساخت گنبد و بارگاه از دیدگاه شیعه به دور نیست و تنها اختلاف در کلیت آن است. بهطور کلی، مالکیها، حنبلیها و شافعیها قائل به کراهت بنای بر قبر هستند، خواه این بنا گنبد باشد یا خانه یا هر چیز دیگر. حنفیها گفتهاند که اگر برای زینت باشد، حرام است؛ اما اگر برای محافظت باشد، کراهت دارد[2] و سیرۀ عملی پیشوایان و پیروان مذاهب اربعۀ اهلسنت خود روشنترین دلیل بر این مدعاست و ساختن گنبد و بارگاه و بنای بر قبور را جایز میدانستند، چراکه قبورِ خود ائمۀ مذاهب اربعۀ اهلسنت نیز دارای قبه و بارگاه بوده است.
قبر ابوحنیفه (م۱۵۰ق)، پیشوای حنفیان، در بغداد دارای گنبد و بارگاهی بوده است که در قرن چهارم و پنجم ساخته شده است.[3] قبر مالک بن انس (م۱۷۹ق)، پیشوای مالکیها، نیز در بقیع دارای گنبد بوده است.[4] در مصر، قبر محمد بن ادریس (م۱۵۰ق)، پیشوای شافعیها[5] و در بغداد، قبر احمد بن حنبل (م۲۴۱ق)، پیشوای حنبلیها، نیز دارای گنبد است و چندین مرتبه مرمت شده است.[6] علاوهبر این، در طول تاریخ و از زمان صحابه تا کنون، بر بسیاری از قبور، گنبد و بارگاه بوده است و به غیر از وهابیت، هیچیک از مذاهب اسلامی، ساخت گنبد و بارگاه را بدعت ندانستهاند و دستور تخریب گنبد و بارگاه را صادر نکرده اند.
در ادامه دیدگاه هریک از مذاهب اسلامی در موضوع ساخت گنبد و بارگاه بررسی میشود.
مذهب مالکی
مالکیها قائل به کراهت گِلکاری، گچکاری و ساختن گنبد بر قبرها هستند و مالک ابن انس دراینباره میگوید: «أكره تجصيص القبور والبناء عليها، وهذه الحجارة التي يبنى عليها»؛[7] (من از گچبری قبرها، بنای روی آن و سنگهایی که بر روی آن ساخته میشود، کراهت دارم).
ابنرشد هم بنای بر قبر را مکروه میداند و دراینباره مینویسد: «البناء على القبر على وجهين؛ أحدهما: البناء على نفس القبر، والثاني: البناء حواليه؛ فأما البناء على نفس القبر، فمكروه بكل حال؛ وأما البناء حواليه، فيكره ذلك في المقبرة من ناحية التضييق فيها على الناس، ولا بأس به في الأملاك»؛[8] (بنای بر خود قبر کراهت دارد، اما ساخت بنا در پیرامون قبر بهدلیل اینکه مردم به سختی میافتند [باعث تنگ شدن جا برای دیگران میشود]، کراهت دارد؛ ولی درصورتیکه از ملک خود شخص باشد، ساخت بنا، مجاز و غیرمکروه است).
قیروانی جواز، کراهت و حرمت ساخت بنا بر قبور را به سه قسم تقسم کرده است: «أن البناء على القبور على ثلاثة أقسام: قسم لا يجوز وهو إذا قصد به المباهاة، وقسم مكروه وهو غذا لم يقصد به شيئا، وقسم اختلف فيه وهو إذا قصد به التمييز بالكراهة والجواز»؛[9] (قسمی که جایز نیست، درصورتی است که به نیت مباهات باشد؛ قسمی که کراهت دارد، در صورتی است که بدون قصد چیزی باشد؛ قسمی که در آن اختلاف است، در زمانی است که قصد از ساخت بنا برای تشخیص و تمییز باشد که در اینجا برخی گویند کراهت و برخی گویند جایز است).
وی در ادامه، اقول بزرگان دیگر را درخصوص فروعات فقهی این مسئله، اینگونه مطرح میکند: «وأما لو بنى بيتاً أو حائطاً حول القبر ليصونه فقال بعض البغداديين: ذلك جائز إلا أن يضيق على الناس في موضع مباح أو بنى في ملك رجل بغير إذنه»؛[10] (برخی معتقدند اگر هدف از ساخت گنبد و بارگاه، نگهداری قبر باشد، ساخت بنا بر قبور جایز است، مگر اینکه موجب به سختی افتادن مردم شود یا اینکه در ملکِ غصبی بنا بسازد که دراینصورت چون بدون اذن بوده است، جایز نیست).
پس در بحث ساخت گنبد و بارگاه بر قبور، علمای مالکی دیدگاههای متفاوتی دارند. بسیاری از آنها، ازجمله مالک بن انس، ساخت بنا بر قبر را مکروه میدانند و گچکاری، گلکاری، ساخت گنبد و قرار دادن سنگها بر روی قبرها را از مصادیق آن بیان کرده اند و برخی دیگر از علما نیز قائل به تفصیل دراینباره شده اند.
مذهب شافعی
شافعیها نیز قائل به کراهت بنای بر قبور، گچبری و مسجد کردن آن هستند و بر اساس نظر آنان، بنای بر قبر درصورتیکه در زمین ملکی خود باشد، جایز است، ولی کراهت دارد، اما اگر در زمین وقفی باشد و برای مردم ایجاد مزاحمت کند، حرام است و تخریب آن هم، از باب رفع مزاحمت برای مردم و تصرف موقوفه (درمقدار بیش از حدّ مجاز) لازم است.
شافعی دراینباره میگوید: «وأحب ألاّ يجصص، فإنّ ذلك يشبه الزينة والخيلاء، وليس الموت موضع واحد منهما، ولم أر قبور المهاجرين والأنصار مجصصة»؛[11] (دوست دارم که روی قبر گچمالی نگردد؛ زیرا این عمل زینت کاری است و... ). و در جای دیگر میآورد: «فإن كانت القبور في الأرض يملكها الموتى في حياتهم أو ورثتهم بعدهم، لم يهدم شيء أن يبنى منها، وإنّما يُهدم إن هدم، ما لا يملكه أحد، فهدمه لئلاّ يحجر على النّاس موضع القبر، فلا يُدفن فيه أحد، فيضيق ذلك بالنّاس»؛[12] (اگر قبرها در زمینی باشد که مردگان در زمان حیاتشان یا وارثانشان بعد از آنها مالک آن بودهاند، بنای ساختهشده، خراب نمیشود و آن چیزی که خراب میشود، ملکی است که هیچکس مالک آن نیست، و خراب کردن آن به این علت است که آن قبر، مردم را محدود نکند و کسی در آن دفن نشود، چراکه این کار باعث ناراحتی مردم میشود).
در توضیح عبارت فوق میتوان گفت که هدم بناها تنها در صورتی است که آنها قسمتی از زمین را که هیچکس مالک آن نیست، به خود اختصاص داده باشند. یکی از اهداف این کار این است که جلوی مسدود شدن مکان قبر گرفته شود، تا شخص دیگری نتواند در آنجا دفن شود و این اقدام بهمنظور جلوگیری از تراکم غیرمطلوب در میان مردم صورت گیرد.
شافعی همچنین مینگارد: «وقد رأيت من الولاة من يهدم بمكة ما يبنى فيها فلم أر الفقهاء يعيبون ذلك فإن كانت القبور في الأرض يملكها الموتى في حياتهم أو ورثتهم بعدهم لم يهدم شيء أن يبنى منها وإنما يهدم إن هدم ما لا يملكه أحد فهدمه لئلا يحجر على الناس موضع القبر فلا يدفن فيه أحد فيضيق ذلك بالناس»؛[13] (فرماندارانی را در مکه دیدهام که بناها و قبّههای موجود بر قبرها [در مقبرههای عمومی] را تخریب میکردند و کسی از فقها بر آنها عیب و ایرادی نمیگرفت. اما اگر این قبور و بناهای موجود بر آنها در زمینی باشد که ملک شخصی اموات در هنگام حیاتشان یا ملک وارثان آنها بعد از وفاتشان باشد، هیچیک از این بناها و قبّههایی که بر قبرها بنا شده است تخریب نمیشود و اگر قرار باشد تخریب شود، فقط بناهایی تخریب میشود که در زمینهایی عمومی و وقفی باشد و ملک شخصی کسی نباشد و تخریب چنین بناهایی [در این زمینهای عمومی] از این جهت است که با ساخت بناها و ساختمان [اضافه بر زمین مورد نیاز قبر] زمین لازم برای قبرها برای دیگران تنگ نشود و راه برای سایر مردم محدود نشود).
نووی نیز بنای بر قبور را مکروه میداند و بهصورت مفصل این مسئله را چنین بیان میکند: «قال أصحابنا رحمهم الله: ولا فرق في البناء بين أن يبنى قبة أو بيتا أو غيرهما، ثم ينظر فإن كان مقبرة مسبلة حرم عليه ذلك قال أصحابنا ويهدم هذا البناء بلا خلاف»؛[14] (اصحاب ما (شافعیها) میگویند که در ساخت بر قبور بین گنبد ساختن یا خانه ساختن و غیر این دو، فرقی وجود ندارد، سپس نگاه میشود اگر ساختن بنا در مقبره مسبله (زمین وقفی برای دفن اموات) باشد، این حرام است و اصحاب ما گفتهاند این بنا خراب میشود، بدون اینکه اختلافی داشته باشند).
البته اصل اولیه در فقه شافعی، کراهت ساخت بنا بر قبور است و نووی شافعی نيز بر این مسئله تأکید دارد: «واتفقت نصوص الشافعي والأصحاب على كراهة بناء مسجد على القبر سواء كان الميت مشهوراً بالصلاح أو غيره»؛[15] (نصوص شافعی و پیروان او توافق دارند که ساختن مسجد بر روی قبر مکروه است، چه متوفی به صلاح و نیکی مشهور باشد و چه نباشد).
اما این کراهت در برخی موارد بهدلیل شرایطی، مثلاً در صورت ترس از دزد و حیوانات درنده، برداشته شده است و بدون کراهت جایز است، حتی اگر در قبرستان عمومی و موقوفه برای عموم مردم باشد.
حضرمی شافعی دراینباره مینویسد: «إن احتيج لبناء نحو قبة أو بيت، لخوف سارق أو سبع ولو بمسبلة،... فلا كراهة، ولذا تصح الوصية بقبة له»؛[16] (اگر قبر بهدلیل خوف از سارق و حیوانات درنده، نیاز به گنبد یا خانهای داشت، هر چند این قبر در قبرستان عمومی باشد، در این صورت ساخت بنا، مکروه نیست، لذا در این صورت، وصیت (میت قبل از وفات) به ساخت گنبد نیز درست است).
ابوالحسن محمد بن حبیب بصری بغدادی، مشهور به الماوردی، یکی از علمای شافعیمذهب، دربارۀ موضوع بنای بر قبور، میگوید: «ساختوساز بر قبور، مانند ساخت خانهها و گنبدها، اگر در زمینِ دیگران باشد، جایز نیست، اما اگر زمین متعلق به خود فرد باشد، جایز است».[17]
عبدالملک بن محمد جوينی، معروف به ابوالمعالی، در مسئلۀ ساخت گنبد و بارگاه اینگونه مینویسد: «فإن لم يكن في مقبرة مشتركة، فلا بأس بالبناء»؛[18] (اگر در قبرستان مشترک نباشد، بنا ساختن اشكال ندارد).
برایناساس طبق نظر علمای شافعی در ساخت گنبد و بارگاه، اصل اولیه در فقه شافعی این است که بنا بر قبور کراهت دارد و بهدلیل ایجاد مزاحمت برای سایر مردم، بنای بر قبر در زمین وقفی، برای عموم مردم حرام است و در صورت بنا و ایجاد مزاحمت تخریب آن جایز است. چنانچه دلیل خاصی، مثل ترس از دزد یا حیوان درنده وجود داشته باشد، بنا بر قبور نه کراهت و نه حرمت دارد، بلکه جایز است.
مذهب حنفی
جمعی از علمای حنفی، حکم به کراهت بنای بر قبور داده اند. چراکه ابوحنیفه نیز چنین نظری دارد و آنان بهتبعیت از ابوحنیفه، این حکم را صادر کرده اند. كاسانی حنفی میگوید: «كَرِهَ أَبُو حَنِيفَةَ الْبِنَاءَ عَلَى الْقَبْرِ»؛[19] (ابوحنیفه بنای بر قبر را مکروه دانسته است) و بهتبع ديدگاه فقهی ابوحنيفه، جمعی از علمای حنفی، حکم به کراهت بنای بر قبر میدهند و میگویند: «بنای بر قبر، با گچ، آجر و چوب و نوشتن بر قبر مکروه است».[20] ابنعابدین بر این باور است كه اگر بنا با نیت محکم کردن قبر ساخته شود، مکروه است.[21]
اما در بین علمای حنفی، بعضی ساخت گنبد و بارگاهِ اولیا را جایز و بلکه نیکو شمردهاند. ملا علی قاری در کتاب مرقاه المفاتیح که شرح مشكاة المصابيح است، چنین میگوید: «وقد أباح السلف البناء على قبر المشايخ والعلماء المشهورين ليزورهم الناس ويستريحوا بالجلوس فيه»؛[22] (سلف، بنای بر قبور مشایخ و علمای مشهور را مباح دانستهاند و این بنای قبور به این سبب است که مردم به زیارت صاحبان قبور بپردازند و با نشستن در کنار این بناها استراحت کنند).
شهابالدین خفاجی حنفی در ذیل آیۀ 21 سورۀ کهف میگوید: «وكونه مسجداً يدل على جواز البناء على قبور الصلحاء ونحوهم»؛ (بودن آن مسجد، دلالت بر جواز بنای بر قبور صالحان و مثل آنها میکند).[23]
ناصرالدين سمرقندی حنفی (م556ق) در کتاب معروف جامع الفتاوی میگوید: «قيل لا يكره البناء إذا كان الميت من المشايخ والعلماء والسادات»؛ (گفته شده است که بنای بر قبر مُرده، زمانیکه مُرده از مشایخ، علما و سادات باشد، مکروه نیست).[24] این در حالیست که سمرقندی بعد از بیان این مطلب، آن را رد نمی کند و علمایی، همچون ابن عابدبن شامی[25] و نابلسی،[26] نيز این مطلب را بيان میکنند و اين قول را میپذيرند. ابنعابدین این مسئله را از برخی از احناف چنین نقل کرده است: «وقيل لا يكره البناء إذا كان الميت من المشايخ والعلماء والسادات، قلت لكن هذا في غير المقابر المسبلة كما لا يخفى»؛[27] (و گفته شده است که بنای بر قبر درصورتیکه متوفی از مشایخ، علما و سادات باشد، مکروه نیست. گفتم که این مطلب در قبرستانهای مسبله (زمین وقفی برای دفن اموات) صدق نمیکند، همانطور که آشکار است).
همچنین حصکفی هم بنای بر قبر را جایز میداند.[28]
مظهری زیدانی (م727 ق) میگوید: «وقد أباح السلف رحمهم الله أن يبنى على قبور المشايخ والعلماء المشهورين ليزورهم الناس، ويستريح الناس بالجلوس في البناء الذي يكون على قبورهم»؛[29] (سلف اجازۀ ساختن بنا بر قبور شیوخ و علمای مشهور را برای زیارت مردم دادند و همچنین برای اینکه مردم بتوانند با نشستن در ساختمان ساختهشده بر روی قبرها استراحت کنند).
عبدالغنی نابلسی (م1143ق) بنای قبه بر قبر علما و اوليا را مصداق تعظيم شعایر الهی میداند و معتقد است که اين عمل بدعت حسنه است، وی مینویسد:
«در حديث وارد شده است که قبر يا باغی از باغهای بهشت است يا حفرهای از آتش و معنايی برای آن نيست، مگر اينکه ارواح مردگان يا در قبورشان صاحب نعمت هستند يا اينکه عذاب میشوند... بههرحال بدون هيچ شبههای احيا و اموات در عدم تأثير مساوی هستند و لکن احترام در حق آنها (مؤمنين) واجب است خداوند تعالی میفرمايد: «و کسی که شعایر خداوند را بزرگ بشمارد، چنين کاری نشانۀ تقوای دلهاست»[30] و شعایر خداوند آن چيزهايی هست که شعور دارند؛ يعنی خدای تعالی آن را اعلام و آگاه میدارد، مثل علما و صالحين، چه زنده باشند يا مرده و از مصادیق بزرگداشت آنها، بنای قبه بر قبور آنها و ساختن تابوت بر آنها از چوب ضخيم درخت است تا اينکه عامۀ مردم آنها را کوچک نشمارند و اگرچه اين عمل بدعت است، پس اين عمل بدعت حسنه است».[31]
برخی دیگر از علمای احناف، همچون زرندی (م750ق) و ابنضياء (م854ق) دربارۀ قبور ائمه بقيع میگويند: «وقد بنيت عليها قبة عالية البناء قديمة»[32] که بدینوسیله خبر از ساخت گنبد و بارگاه بر روی قبور ائمۀ بقيع می دهند، درحالیکه نسبت به اين امر موضع منفی نگرفتهاند و آن را رد نمی کنند.
اما در این بین برخی دیگر از علمای حنفی، حکم به حرمت ساختن گنبد و بارگاه و بنای بر قبر داده اند و مهمترین دلیل آنها بر حرمت، زینت ساختن بنا است و دراینباره ابنعابدين بیان میکند: «حرام است اگر برای زينت ساخته شود، اما اگر برای محکم کردن بعد از دفن میت باشد، کراهت دارد».[33]
طحطاوی (م1231ق) نيز میگويد: «بنای بر قبور بهدلیل زينت حرام است».[34]
بنابراین در مسئلۀ ساخت گنبد و بارگاه بر قبور، علمای حنفی دیدگاههای مختلفی دارند. برخی از آنها، مانند ابوحنیفه، بنا بر قبر را مکروه میدانند، اما اگر قبر متعلق به مشایخ و علما باشد، میتواند جایز باشد. در عین حال، بعضی از علمای حنفی حرمت بنا کردن بر قبر را به هدف از ساخت (زینت) ارتباط میدهند. در نهایت، دیدگاه غالب علمای حنفی در رابطه با حکم ساخت گنبد و بارگاه کراهت بوده است و فقط دربارۀ زینت، برخی از آنان حکم به حرمت داده اند.
مذهب حنبلی
حنابله نیز بنابر قول معروف آنان، قائل به کراهت گچکاری و ساخت بنا بر قبر میباشند و برخی از آنان نیز قائل به جواز بنای قبّه، خانه و... بر قبور هستند[35] و برخی دیگر ساخت گنبدهای مجلل بر فراز قبر را مکروه بیان کردهاند.[36]
ابنقدامه دراینباره میگوید: «ويرفع القبر عن الأرض قدر شبر مسنّما، ويرش عليه الماء و لابأس بتطيينه، ويكره تجصيصه والبناء والكتابة عليه والجلوس والوطء عليه والاتكاء إليه»؛[37] (قبر به اندازۀ یک وجب از زمین بالاتر آورده شود و بر روی آن آب پاشیده شود و اشکالی ندارد که آن را گِلمالی کنیم و گچکاری، بنا و نوشتن بر آن و نشستن و پا گذاشتن روی آن و تکیهدادن به آن مکروه است).
مرداوی، فقیه حنابله، میگوید:
و اما گچکاری قبر؛ بدون هیچ اختلافی مکروه است، بنابر آنچه ما میدانیم و اینچنین است، نوشتن، تزیین و ساختن قبر ازجمله بدعتهاست. اما بنا بر قبور طبق قول صحیح در مذهب حنبلی مکروه است؛ اعم از اینکه بنا به زمین چسبیده باشد یا نباشد. در الفروع گفته شده است: «صاحب مستوعب، مجد بن تیمیه، ابنتمیم و دیگران بر این هستند که گنبد و خانه بر قبر که در ملک میت باشد، اشکالی ندارد». صاحب الفروع در جای دیگر گفته است: «بنای مجلل مانند گنبد مکروه است». همچنین در الفروع گفته است: «گویا بنا کردن اشکال ندارد» و از وی نقل شده است که از بنا کردن در ملک وقفی منع کرده است.[38]
ابنمفلح حنبلی (م 763ق)، ازجمله شاگردان ابنتیمیه دراینباره میگوید: «ويكره البناء عليه (القبر) لا بأس بقبةٍ وبيتٍ وحصيرةٍ في ملكه، لأنّ الدفن فيه مع كونه كذلك مأذون فيه..»؛[39] (بنای بر قبر کراهت دارد و ساخت گنبد، خانه و حصیر در ملک او (میت) اشکالی ندارد؛ زیرا دفن در آن اگر چنین باشد، جایز است).
اینها نظرات بزرگان اهلتسنن در این مسئله است که با وضوح و صراحت میگویند: بنای بر قبر بهصورت مطلق حرام نیست و تنها در شرایط خاصی که بیان شد، حکم حرمت بر آن اطلاق کرده اند. در این صورت باید از وهابیت پرسید که چگونه در تخریب ابنیه اسلامی و زیارتگاههای مسلمانان، به مذاهب اسلامی تمسک می جویند؟ درحالیکه ائمه و علمای بزرگ مذاهب اسلامیِ اهلسنت چنین سخنی بیان نکردهاند و خلاف آن را گفته اند.
مذهب امامیه
علمای شیعه در نفی حرمت ساخت گنبد و بارگاه اتفاقنظر دارند و هرگونه ساختن گنبد و حجره بر قبر و گچکاری و قرار دادن سنگ مرمر بر روی آن را بنابر قول مشهور حمل بر کراهت کرده اند و هرگونه مسطح کردن قبر و آب پاشیدن بر آن را مستحب میدانند و بنای بر قبور را مطابق سیرۀ مسلمانان میدانند.[40] در ذیل به برخی از سخنان علما و فقهای شیعه در بحث ساخت گنبد و بارگاه اشاره شده است.
ابنجنید میگوید: «ولا أحبّ أن يفصّص ولا يجصّص، لأنّ ذلک زينة ولا بأس بالبناء عليه وضرب الفسطاط لصونها ومن يزورها»؛[41] (و دوست ندارم که قبرها تزیین و گچکاری شوند؛ زیرا این کار زینت دادن است. اما ساختن بنا بر روی قبر و برپا کردن سایبان برای حفظ قبر و راحتی کسانی که آن را زیارت میکنند، اشکالی ندارد).
شیخ طوسی مینویسد: «تجصيص القبور والبناء عليه في المواضع المباحة مكروه إجماعاً»؛[42] «گچبری قبرها و بنای بر روی آن در مکانهای مباح بهاتفاق آرا مکروه است».
شهید اول نیز بیان میکند: «المشهور كراهة البناء على القبر، واتّخاذه مسجدًا، وكذا يكره القعود على القبر»؛[43] (معروف است که بنای بر قبر و مسجد ساختن آن و بر قبر نشستن مکروه است).
ابنادريس حلّی میگوید: «ويكره تجصيص القبور والتظليل عليها، والمُقامُ عندها، وتجديدها بعد اندراسها»؛[44] (گچکاری قبور و گچبری و سایۀ انداختن و اقامت در نزد آن و تجدید آن پس از نابودی، مکروه است).
امام خمينی(ره) نیز دراینباره مینگارد:
«ومنها (المستحبات) رفع القبر عن الأرض بمقدار أربع أصابع مضمومة أو مفرَّجة، ومنها: تربيع القبر، بمعنى تسطيحه وجعله ذا أربع زوايا قائمة، ويكره تسنيمه بل الأحوط تركه. وأمّا المكروهات فهي أيضا أمور: ...ومنها: سدُّ القبر وتطيينه بغير ترابه، ومنها تجديد القبر بعد اندراسه، إلاّ قبور الأنبياء عليهم السلام والأوصياء عليهم السلام والصلحاء والعلماء»؛[45] (...و از مستحبات اين است كه قبر را به اندازۀ چهار انگشت باز يا بسته از زمين بلند كنند و همچنین مربع کردن قبر، به اين صورت كه آن را مسطح كنند و داراى چهار زاويۀ قائمه قرار دهند و بهصورت كوهان شتر (قوسدار) درآوردن قبر مكروه و بلكه احوط ترک آن است... اما مكروهات هم چند چيز است؛ و از آن جمله: بستن قبر و گل اندود کردن آن با خاکی غیر از خاک خودش و همچنین تجديد بناى قبر پس از نابودی آن، مگر قبور انبيا و اوصياى آنان و صلحا و علما).
سيد محمد كاظم طباطبايى يزدى، مؤلف کتاب عروة الوثقی، در ارتباط با یکی از موارد کراهت دفن مینویسد: «السادس: تجصيصه أو تطيينه لغير ضرورة، وإمكان الإحكام المندوب بدونه، والقدر المتيقّن من الكراهة إنّما هو بالنسبة إلى باطن القبر لا ظاهره، وإن قيل بالإطلاق»؛[46] (ششم: گچكارى کردن قبر، يا گِلكارى آن بدون ضرورت است، در صورتی که امکان محكم کردن قبر بدون آن باشد و قدر متيقن از كراهت، گچكارى و گِلكارى داخل قبر است نه بيرون آن، اگرچه بعضى مطلقاً قائل به كراهت شدهاند). ایشان در ادامه، تجدید قبور بعد از اندراس و ساختن بنا بر قبر، را ازجمله مکروهات میشمارند، ولیکن قبور انبيا، اوصيا، صلحا و علما را از این حُکم، استثناء میکنند.[47]
بنابر مطالب بیانشده، امامیه اتفاقنظر دارد که ایجاد گنبد و بارگاه بر قبور انبیا و ائمه، اولیا و بزرگان جایز است و احترام به قبور آنان، از مصادیق تعظیم شعایر الهی شمرده میشود.[48]
نتیجهگیری
بهطور کلی ساخت گنبد و بارگاه بر قبور در اسلام، بهعنوان یک فعالیت با ارزش و مهم، نهتنها ارتباط افراد با مکان مقدس را تقویت میکند بلکه نقش مهمی در ترویج ارزشها و اصول اسلامی و افزایش انسجام اجتماعی دارد. این فعالیتها بهعنوان یک جزء از فرهنگ اسلامی، زیبایی و معنویت را در زندگی مسلمانان حفظ و ترویج میکند.
در این تحقیقِ تطبیقی نگاهی دقیق به دیدگاههای مختلف مذاهب اسلامی نسبت به ساخت گنبد و بارگاه بر قبور انجام شد. بر اساس بررسیها، مشاهده میشود که مذاهب اربعه (مالکی، شافعی، حنفی و حنبلی) و مذهب امامیه دارای دیدگاهها و اقدامات مشابهی نسبت به این مسئله هستند و اندک اختلافی دارند.
در مذاهب اربعه، نظراتی که نهایتاً ساختن گنبد و بارگاه در اطراف قبور را ممکن میسازند، از یکدیگر متفاوت هستند. مالکیه تأکید دارد که ساخت بنا بر قبر کراهت دارد، ولی ساخت بنا، مانند گنبد، در ملکی که در اختیار فرد است، مجاز است. در نزد شافعیه زینت دادن بناها که منجر به زینتبخشی به قبرها میشود، مکروه است. حنفیه دربارۀ ساخت بناها و گچکاری قبور دیدگاه متنوعی دارند، ولی بنا بر قبور بزرگان را مجاز دانستهاند. حنبلیه نیز در این زمینه نظرات متفاوتی دارند و بسته به شرایط مختلف، نظراتشان متغیر است.
امامیه نیز دیدگاهی همانند دیگر مذاهب اسلامی دارد و ساخت گنبد و بارگاه بر قبور را مکروه میداند، اما با یک تفاوت و آن اینکه ساخت گنبد و بارگاه بر قبور انبیا، اولیا و بزرگان را جایز و نیکو میدانند. این دیدگاه بهدلیل احترام به شخصیتهای مذهبی و تعظیم شعایر الهی است.
درمجموع، این تحقیق بهوضوح نشان میدهد که دیدگاهها و اقدامات مذاهب اسلامی نسبت به ساخت گنبد و بارگاه بر قبور اشتراکات فراوانی دارد و اختلافات اندک آن در مسائل جزئی است و بهنوع تفسیر آنها از ساخت بنا بر قبور باز میگردد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.