پاسخ اجمالی:
در روايات اسلامى تعبيرهاى تكان دهنده اى درباره زشتى دروغ به چشم می خورد؛ چنانکه در حديثى از امام باقر (ع) مى خوانيم: «إِنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ؛ خداوند متعال براى شرّ قفل هايى قرار داده است، و كليد آن قفل ها شراب است و دروغ از شراب هم بدتر است». از اميرمؤمنان على (ع) نیز نقل شده است كه فرمود: «لَايَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَتْرُكَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّهُ؛ انسان هيچ گاه طعم ايمان را نمى چشد تا دروغ را ترك گويد خواه شوخى باشد يا جدى».
پاسخ تفصیلی:
در روايات اسلامى تعبيرهاى تكان دهنده اى درباره زشتى دروغ به چشم می خورد؛ چنانکه در حديثى از امام باقر عليه السلام مى خوانيم: «إِنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِيحَ تِلْكَ الْأَقْفَالِ الشَّرَابَ وَ الْكَذِبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرَابِ؛[1] خداوند متعال براى شرّ قفل هايى قرار داده است، و كليد آن قفل ها شراب است [چراكه مانع اصلّى زشتى ها عقل است و شراب عقل را از كار مى اندازد] و دروغ از شراب هم بدتر است».
در تعبير ديگرى از امام حسن عسكرى عليه السلام مى خوانيم: «جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ كُلُّهَا فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهَا الْكَذِبَ؛[2] تمام پليدى ها در اتاقى قرار داده شده و كليد آن اتاق، دروغ است». دليل آن اين است كه انسانهاى گنهكار هنگامى كه خود را در معرض رسوايى مى بينند با دروغ گناهان خود را مى پوشانند و به تعبير ديگر دروغ به آنها اجازه مى دهد كه انواع گناهان را مرتكب شوند، بى آنكه از رسوايى بترسند. در حالى كه انسان راستگو ناچار است گناهان ديگر را ترك كند چراكه راست گويى به او اجازه انكار گناه را نمى دهد و ترس از رسوايى ها او را به ترك گناه دعوت مى كند.
از اميرمؤمنان على عليه السلام نیز نقل شده است كه فرمود: «لَايَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَتْرُكَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّهُ؛[3] انسان هيچ گاه طعم ايمان را نمى چشد تا دروغ را ترك گويد خواه شوخى باشد يا جدى».
چرا دروغ با ايمان سازگار نيست؟
به نظر می رسد دلیل این است که دروغ يا به خاطر آن است كه انسان به منفعتى برسد يا از مشكلى رهايى يابد. چنانكه ايمان انسان قوى باشد می داند كه خير و شر به دست خدا است؛ او است كه می تواند گره كور مشكلات را بگشايد و او است كه مى تواند در برابر ناملايمات از انسان دفاع كند. اگر انسان به اين امر كه شاخه اى از شاخه هاى توحيد افعالى است، اعتقاد داشته باشد، چنين نيازى دارد كه به دروغ متوسل گردد؟!
در حديث ديگرى از اميرمؤمنان علیه السلام مى خوانيم كه: «... وَ شَرُّ الْقَوْلِ الْكَذِبُ؛[4] بدترين سخن، دروغ است». زيرا آثار مرگبار آن از هر سخن بدى بدتر است. باز در حديث ديگرى از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله دروغ به عنوان بدترين گناهان معرفى شده است: «... وَ مِنْ أَعْظَمِ الْخَطَايَا اللِّسَانُ الْكَذُوبِ؛[5] و يکی از بزرگترين گناهان [گناه] زبان دروغ گو است».
در حديث ديگرى، دروغ سرچشمه فجور و سبب ورود در دوزخ شمرده شده است. پيامبر اسلام صلّى الله عليه و آله مى فرمايد: «إِيَّاكُمْ وَ الْكَذِبَ فَإِنَّ الْكَذِبَ يَهْدِي إِلَى الْفُجُورِ وَ الْفُجُورَ يَهْدِي إِلَى النَّارِ؛[6] از دروغ بپرهيز، چراكه دروغ به فجور دعوت مى كند و فجور به آتش دوزخ».
در حدیثی دیگر و از قول امام کاظم علیه السلام و درباره سازگار نبودن دروغ با عقل می خوانیم: «إِنَ الْعَاقِلَ لَايَكْذِبُ وَ إِنْ كَانَ فِيهِ هَوَاهُ؛[7] انسان عاقل دروغ نمى گويد هرچند به آن تمايل داشته باشد».
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله جایی دیگر درباره رابطه دروغ با نفاق می فرماید: «الْكَذِبُ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ النِّفَاقِ؛[8] دروغ دريچه اى به سوى نفاق است». این از آن روست که انسان دروغگو خود را در چهره راستگو قرار مى دهد در حالى كه باطنش غير از آن است. اين دوگانگى ظاهر و باطن، یکی از كارهاى شايع منافقان است.
حضرت علی علیه السلام نیز درباره آثار ویرانگری که دروغ بر اعتماد مردم دارد می فرماید: «مَنْ عُرِفَ بِالْكِذْب،ِ قَلَّتِ الثِّقَةُ بِهِ؛[9] كسى كه به دروغ گويى شناخته شود، اعتماد مردم به او كم مى شود». آن حضرت در هشدار به دوستی با منافق و آثار سوء آن می فرماید: «وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ؛[10] از دوستى با دروغگو بپرهيز كه مانند سراب است، دور را در نظر تو نزديك، و نزديك را دور مى سازد [و تو را گمراه مى كند]».
از روايات بالا به خوبى استفاده مى شود كه دروغ سرچشمه انواع گناهان و متزلزل كننده اركان ايمان و بدترين سخنان و دعوت كننده به انواع معاصى و شاخه اى از شاخه هاى نفاق و پاره كننده رشته هاى اعتماد و اتّحاد است و درباره كمتر گناهى اين همه نكوهش و مذمّت ديده مى شود.[11]
منابع: اخلاق در قرآن
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.