پاسخ اجمالی:
نخستين اثر زيان بار دروغ رسوايى و بى آبرويى و از دست دادن پايگاه اجتماعى و اعتماد مردم است. ديگر از آثار دروغ اين است كه انسان را به دروغ هاى ديگر، يا گناهان ديگر دعوت مى كند. دروغ انسان را از نماز شب محروم مى سازد. دروغ گفتن باعث عدم قبولى بعضى از عبادات مى شود. دروغ گفتن گاه سبب مى شود كه بركات الهى از انسان قطع گردد. افراد دروغگو روى حساب «مقايسه» به خود، دعوت انبياء را به آسانى باور نمى كنند. افرادى كه دروغ مى گويند نه تنها به ديگران اطمينان ندارند، بلكه به خودشان هم اطمينان ندارند! دروغ انسان را تدريجاً به صفوف منافقان ملحق مى سازد. و... .
پاسخ تفصیلی:
آثار دروغ و دروغ گویی را می توان ذیل سه دسته «آثار سوء اجتماعی»، «آثار سوء معنوی» و «آثار سوء روانی شخصیتی» طبقه بندی کرد.
آثار سوء اجتماعی دروغ
- نخستين اثر زيان بار دروغ رسوايى و بى آبرويى و از دست دادن پايگاه اجتماعى و اعتماد مردم است. ضرب المثل معروفى مى گويد: «دروغگو حافظه ندارد». تجربيات نشان مى دهد كه دروغ بودن يك سخن را براى مدت طولانى نمى توان پنهان داشت. اگر مسأله بى اهميتى باشد ممكن است فراموش شود، ولى اگر مسأله مهمى باشد سرانجام واقعيت ها خود را نشان مى دهد و راز دروغگو فاش مى شود؛ نه به خاطر اينكه دروغگو حافظه ندارد، بلكه به خاطر اينكه دروغ چيزى نيست كه آن را بتوان به حافظه سپرد. زيرا يك حادثه كه واقع مى شود ارتباط زيادى به حوادث اطراف خود دارد و پيوندهاى علت و معلول با حوادث قبل و بعد و لوازم غير قابل اجتناب، آن حادثه را با ديگر حوادث مربوط مى سازد. كسى كه حادثه اى را به دروغ مى سازد مجبور است روابط ساختگى آن را با زمان و مكان و اشخاص و حوادث اطراف آن نيز بسازد، و از آنجا كه اين روابط حد و حسابى ندارد، به فرض كه چند مورد آن را درست كند و به خاطر بسپارد در بقيه وا مى ماند.
- ديگر از آثار دروغ اين است كه انسان را به دروغ هاى ديگر، يا گناهان ديگر دعوت مى كند. چراكه دروغ گو براى مخفى ساختن دروغش گاه مجبور مى شود دروغ هاى زياد ديگرى بگويد يا دست به كارهاى خطرناكى بزند.
- سوّمين اثر زيان بار دروغ اين است كه به شخص دروغگو امكان مى دهد كه به طور موقت پرده اى بر خلافكارى هاى خود بياندازد در حالى كه اگر راست مى گفت ناچار بود آن اعمال را ترك كند.
- چهارمين اثر زيان بار دروغ اين است كه انسان را تدريجاً به صفوف منافقان ملحق مى سازد، زيرا دروغ خود شاخه اى از شاخه هاى نفاق است. چراكه دروغگو خود را به چهره راست گويان در آورده و سخنش را به عنوان يك واقعيت القا مى كند در حالى كه درونش چيز ديگرى مى گويد. اين دوگانگى ظاهر و باطن به طور تدريج به ساير اعمال و رفتار او سرايت مى كند و از او منافقى تمام عيار مى سازد.
- پنجمين اثر زيان بار آن اين است اگر كسى شايستگى ها و لياقت هاى فراوانى داشته باشد كه بتوان از آن در پيش برد اهداف اجتماعى بهره گيرى فراوان كرد ولى دروغگو باشد، كسى نمى تواند از آن شايستگى ها بهره بگيرد، چراكه انسان در برابر او در هر قدم مواجه با شك و ترديد مى شود.
- ششمين پيامد زيانبارش اين است كه انسان با استفاده از ابزار دروغ مى تواند كارهاى زشت ديگرى انجام دهد. حسود و كينه توز و بخيل هر كدام به وسيله دورغ مى توانند حسد يا كينه يا بخل خود را اعمال نمايند و همچنين در مورد بسيارى از گناهان ديگر. مثلًا هنگامى كه كسى از او تقاضاى وام مى كند به دروغ مى گويد من خودم امروز براى زندگى وام گرفتم يا هنگامى كه براى معرفى شخصى به او مراجعه مى كنند به خاطر حسد و كينه توزی اش مى گويد آن شخص آدم بى اعتبارى است در حالى كه در واقع مرد معتبرى است.
- هفتمين اثر زيان بار آن كه در علوم و دانش ها ظاهر مى گردد، اين است كه اگر افراد محققى در يك يا چند مورد دروغ بگويند تمام تحقيقات و كتاب هاى علمى خود را از اعتبار مى اندازند و اگر اين عمل شيوع پيدا كند اعتمادى بر تحقيقات و علوم ديگران باقى نخواهد ماند و كاروان علم و دانش بشرى متوقف مى شود.[1]
آثار سوء معنوی دروغ
علاوه بر آثار اجتماعی فوق الذکر، دروغ پیامدهای سوء معنوی فراوانی نیز دارد:
- دروغ انسان را از نماز شب محروم مى سازد. در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «إِنَّ الرَّجُلَ لَيَكْذِبُ الْكَذِبَةَ فَيُحْرَمُ بِهَا صَلَاةَ اللَّيْلِ فَإِذَا حُرِمَ صَلَاةَ اللَّيْلِ حُرِمَ بِهَا الرِّزْقَ؛[2] گاه انسان دروغى مى گويد و از نماز شب محروم مى شود، و هنگامى كه از نماز شب محروم مى شود از روزى [وسيع] محروم مى گردد».
- ديگر اينكه دروغ گفتن باعث عدم قبولى بعضى از عبادات مى شود همان گونه كه درباره روزه داران آمده است. در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم كه فرمود: «فَإِذَا صُمْتُمْ فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ عَنِ الْكَذِبِ وَ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ؛[3] هنگامى كه روزه مى گيريد زبان را از دروغ حفظ كنيد و چشمان خود را [از نگاه گناه آلود] فرو گيريد». اين حديث دليل بر آن است كه اين گونه اعمال از ارزش روزه مى كاهد.
- ديگر اينكه دروغ گفتن گاه سبب مى شود كه بركات الهى از انسان قطع گردد. چنانكه در حديثى از امام رضا علیه السلام می خوانیم: «إِذَا كَذَبَ الْوُلَاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ؛[4] هنگامى كه زمامداران دروغ بگويند، باران قطع مى شود».
- همچنین دروغ از روزی انسان می کاهد و سبب فقر و تنگدستی می شود. در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى خوانيم: «اِعْتِيادُ الْكِذْبِ يُورِثُ الْفَقْرَ؛[5] عادت كردن به دروغ گويى سبب فقر و تنگدستى است». در حديث ديگرى از رسول اكرم صلّى الله عليه و آله مى خوانيم: «اَلْكِذْبُ يَنْقُصُ الرِّزْقَ؛[6] دروغ از روزى انسان مى كاهد».[7]
آثار سوء روانی و شخصیتی دروغ
- افراد دروغگو روى حساب «مقايسه» به خود، دعوت انبياء را به آسانى باور نمى كنند. آنها چون خودشان در مسايل كوچك زندگى دروغ مى گويند، نمى توانند باور كنند كه پيامبران در چنان مسايل مهمى حقيقتاً راست مى گويند. ممكن است چنين كسانى در صف افراد با ايمان باشند، ولى اگر اعماق قلب آنها را جستجو و كاوش كنيم، خواهيم ديد خالى از شك و ترديد نيست. البته اين درباره افرادى است كه دروغ بر وجود آنها سايه افكنده و به تعبير حديث «كذّاب» مى باشند.
عكس اين مطلب نيز صادق است. يعنى افراد راستگو غالباً زود باور هستند چون خودشان اهل صدق و راستى اند و هر سخنى را مى شنوند به طبع اولى خود باور مى كنند. افراد دروغگو بدبينى و سوء ظن خاصى نسبت به همه كس و همه چيز دارند، همه چيز را قلابى، نادرست، يا لااقل مشكوك مى پندارند. چنين افرادى چگونه ممكن است ايمان محكم و خالى از هرگونه شك و ترديد به آن همه گفته هاى انبياء پيدا كنند. لذا در تاريخ مى بينيم كه افراد منافق و منحرف و كذّاب غالباً به پيغمبران خدا نسبت دروغگويى مى دادند.
موضوع مقايسه به خود يكى از حالات روانى انسان است كه مى تواند كليد حل بسيارى از مشكلات گردد. بسيار ديده شده كه افراد جانى يا دزد و خائن با حركات غير عادى خود ديگران را با خبر مى سازند. چون خودشان از وضع خود باخبرند درباره ديگران نيز چنين فكر مى كنند و لذا مى كوشند خود را مخفى نمايند و با همين حركات غير عادى نظر ديگران را به خود جلب مى نمايند.
- شخص دروغگو تصور مى كند اگر وظايف مختلف خود را انجام ندهد مى تواند با اعذار دروغى، تخلف خود را توجيه نمايد. براى چنين كسى پايبند نبودن به عهد و پيمان، عدم رعايت وقت، عدم انجام تكاليف محول شده و امثال اينها آسان است. زيرا با يك سلسله عذرهاى ساختگى موضوع را به اصطلاح ماست مالى كرده و خود را از زير بار مؤاخذه رها مى سازد. ولى به عكس كسى كه مقيد به رعايت اصل «صدق و راستى» باشد ناگزير است كه تمام اين امور را رعايت نمايد و لذا نمى تواند لاابالى باشد.
- افرادى كه دروغ مى گويند نه تنها به ديگران اطمينان ندارند، بلكه به خودشان هم اطمينان ندارند! چون به واقعيت همه چيز، حتى به ميزان توانايى قدرت خويش در برابر مشكلات و حوادث مختلف زندگى، به عزم و اراده خود در مورد انجام كارها، ظنين هستند.
كسانى كه به شخصيت خود مؤمن نيستند و داراى روحى ناتوان و زبون مى باشند براى نيل به مقاصد خود و فرار از ضررها به دروغ و تزوير و تقلب و خيانت متوسل مى گردند.
به عكس افراد توانا و با شخصيت، تكيه بر شخصيت و توانايى خويش مى كنند و پيروزى خود را در آنها مى جويند.
همچنين كسانى كه ايمان كامل به قدرت لايزال الهى دارند و سرچشمه تمام بركات و پيروزي ها و موفقيت ها را در گرو اراده نافذ او مى دانند، قدرت او را مافوق همه قدرت ها و حمايت او را بالاترين حمايت ها شناخته اند، دليلى ندارد كه براى نيل به منفعت يا دفع ضررى متوسل به خلاف واقع گردند و دروغ پردازى كنند.[8]
منابع:
1. اخلاق در قرآن
2. زندگى در پرتو اخلاق
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.