اسباب و انگيزه هاى غضب
اسباب و انگيزه هاى غضب چيست؟
غضب و خشم پديده روحى پيچيده اى است كه از عوامل و انگيزه هاى مختلف سرچشمه مى گيرد؛ از جمله: قضاوت هاى عجولانه؛ كمى ظرفيت؛ تكبر و خود برتربينى؛ حسد و كينه توزى؛ حرص و دنياپرستى.
غضب و خشم پديده روحى پيچيده اى است كه از عوامل و انگيزه هاى مختلف سرچشمه مى گيرد؛ از جمله: قضاوت هاى عجولانه؛ كمى ظرفيت؛ تكبر و خود برتربينى؛ حسد و كينه توزى؛ حرص و دنياپرستى.
1. حرص انسان را به رنج و زحمت ابدى گرفتار مى سازد. 2. حريص هرگز سير نمى شود و به همين دليل اگر مالك تمام دنيا گردد، باز فقير است. 3. حرص، انسان را آلوده به انواع گناهان مانند دروغ، خيانت، ظلم و غصب حقوق ديگران مى كند؛ چراكه اگر بخواهد حلال و حرام خدا را رعايت كند به مقصودش نمى رسد. 4. حريص همچون فقيران زندگى مى كند و همچون فقيران مى ميرد، ولى همچون اغنيا در قيامت مورد محاسبه قرار مى گیرد. 5... .
از ديدگاه عموم، انسان داراي زندگی اجتماعی است و تمام منافعش از كنار آن می گذرد. انسان چون در اين نوع زندگی، خواه ناخواه دچار كشمكش ها می شود نيازمند قوانينی است كه لازمه اجرای آنها، وجود حكومت است. پيشرفت مردم در سايه برنامه ريزي نيز محتاج حكومت است. از ديدگاه خداپرستان، جامعه با نصيحت اداره نمی شود؛ بلكه نيازمند تشكيل حكومت است تا به اهدافش برسد. پيامبر(ص) هم با ايجاد حكومت توانست به اهدافش برسد. پس تا حكومتى بر اساس اعتقادات الهى تشكيل نشود قسمت عمده احكام اسلامى روی زمين مى ماند.
درباره اينكه چرا انسان يك موجود اجتماعى است و تمايل به زندگى دسته جمعى دارد؟ سه نظر وجود دارد: 1. اين تمايل جزء سرشت و فطرت انسان است. 2. اين تمايل به خاطر «غريزه استخدام» است و انسان بر اثر داشتن اين غريزه، هميشه سعى مى كند از موجودات ديگر به نفع خود بهره بردارى كند. 3. اين تمايل نتيجه ميل به تكامل به همراه يك استدلال روشن عقلى است. انسان، مي بيند اگر تنها زندگى كند و تنها به جنگ مشكلات برود، احتمال موفّقيّت او بسيار كم و به فرض موفّقيّت، بهره او كمتر است. لذا به سراغ زندگي گروهى مي رود.
خدا هرگز عموم را به خاطر عمل گروهى عذاب نمى کند، مگر آنکه منکرات در میان آنها آشکار شود و آنها در عین توانائى سکوت کنند و این عذاب نتیجه پدید آمدن بی عدالتی و ظلمی است که در صورت عمل نیک سیرتان به وظیفه شان در امر به معروف و نهی از منکر، هیچ گاه دامن گیر این جامعه نمی گشت؛ در صورتی که خوبان در برابر عمل بدان سکوت کنند، ناهنجاری مثل موريانه ريشه عدالت اجتماعی را می خورد؛ زیرا عدم اصلاح افراد ناصالح نابودی اجتماع را در پی دارد.
در نتیجه نمی توان گفت چون وظیفه خود را در حیطه زندگی شخصی و فردی انجام داده ام از آثار شوم وظیفه ناشناسی هاى دیگران در امان خواهم ماند. چون در اجتماع، چيزی به عنوان «ضرر فردی» وجود ندارد و هر زيان فردی، امكان اين را دارد كه به صورت يك زيان اجتماعی در آيد. به همين دليل، منطق و عقل حکم می کند در پاك نگه داشتن محيط اجتماعی خود از هر گونه تلاش و كوششي خودداری نکنیم.
پيش از همه، بايد ديد كه آيا اجراى اين دو اصل در اجتماعى كه افراد آن معمولا همه با هم همبستگى كامل دارند و سرنوشت همه را يك چيز تشكيل مى دهد، به سود جامعه هست يا نه؟ هرگاه اجراى چنين اصلّى به نفع اجتماع باشد، بايد در اين صورت به خاطر فوايد مهمّ آن از آزادى فردى كاست و آزادى افراد را در چهارچوب اين اصل محدود ساخت.
يكي از مهم ترين عوامل گناه، كبر است كه شيطان مرتكب آن شد و خود را بالاتر از آدم دانست. تواضع و تكبّر در علم و عدم علم تاثير مى گذارند به طوري كه فرد متواضع اگر مسئله اى را نداند، سؤال مي كند تا بر علم خود بيافزايد؛ اما شخص متكبّر سؤال نمى كند تا شكوه ساختگى خود را نشكند. تكبر، نظام جامعه بشرى را برهم زده و روابط انسان ها را با يكديگر تيره مى كند؛ اما تواضع، ضامن نظام و بيمه كننده سلامت آن است. هم چنين تكبر سرچشمه بسيارى از جنگ ها و خودبرتربينى ملت ها و اقوام در برابر اقوام ديگر است.
ما انسانها جزئى از اين عالم پهناور و بزرگ هستيم، كه نظم در سراسر آن موج می زند و لذا نمى توانيم بر خلاف نظام حاكم بر جهان هستى، بى نظم بوده و بدون رعايت نظم زندگى كنيم. آری انسانها تنها در سایه نظم به موفقیت خواهند رسید؛ اما برخی برخلاف نظم حاکم بر طبیعت زندگی می کنند که اين بى نظمى منشأ بيمارى ها و مشکلات بسیاری برای آنها شده است.
هیچ کدام از جانداران جهان غیر از انسانها توانایی حیات اجتماعی وسیع با تکامل روزافزون در آن را ندارند. سرچشمه تمایل به این نوع زندگی نیز انگیزه های غریزی، عاطفی و عقلی است. اسلام هم نه تنها این تمایل را به رسمیت شناخته بلکه برای بسیاری از کارهای جمعی مثل عبادات دسته جمعی، ارزش بی نظیری قائل شده است. اما باید دانست در این زندگی اجتماعی، طبیعت چیزی بیش از قانون جنگل را اعطا نمی کند و همدلی همراه با آرامش مردم امری است که قدرت الهی آنرا پدید آورده است و یکی از نشانه های عظمت و قدرت اوست.
قال علي (عليه السلام):
جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَاِذعانَهُمْ لِعِزَّتِهِ
خداوند حجّ را نشانه قرار داد تا بندگان در برابر عظمت او فروتنى نموده، به عزّت و بزرگوارى پروردگار اعتراف کنند
نهج البلاغه، خ1