نکته ای مدیریتی درباره جلب حسن ظنّ مردم به حکومت

از ديدگاه امير المومنين علی (ع)، والیان چگونه می توانند به رعایای خود اعتماد و حسن ظنّ داشته باشند؟

امام علی (ع) در بخشی از نامه خود به مالک اشتر می نویسد: «بدان هيچ وسيله اى براى جلب اعتماد والى به وفادارىِ رعيت بهتر از احسان به آنها و سبک كردن هزينه ها بر آنان و عدم اجبارشان به كارى كه وظيفه ندارند نيست، بنابراين در اين راه آن قدر بكوش تا به وفادارى رعايا درباره خود خوش بين شوى، زيرا اين خوش بينى خستگى و رنج فراوانى را از تو دور مى سازد، و سزاوارترين كسى كه مى تواند مورد حسن ظنّ تو قرار گيرد آن كس است كه تو بهتر به او خدمت كرده اى، و به عكس آن كس كه مورد بدرفتارى تو واقع شده است سزاوارترين كسى است كه بايد به او بدبين باشى».

نکته ای درباره خوف و رجا

یک بنده مؤمن تا کجا می ‌تواند با اتکا بر «رحمت خداوند»، از وعیدهایی که به «غضب و عذاب الهی» داده شده است، واهمه نداشته باشد؟

«رجا» در واقع عامل حركت به سوى سعادت و به منزله موتور محرّك‏ دستگاه هاى عظيم توليدى است و خوف عامل بازدارنده در برابر طغيانها و حركات بى رويه است؛ همان گونه كه وسيله نقليه فاقد موتور، از حركت باز مى ماند و فاقد ترمز در برابر پرتگاه ها و جاده هاى خطرناك ايمنى ندارد. اين دو در وجود هر انسانى بايد به صورت متعادل باشند، تا هم به سوى طاعات حركت كند و هم از معاصى خوددارى نمايد.

اهمیت بحث از «سوءظنّ» و «حسن ظنّ» در آموزه‌ های اخلاقی

چرا بحث از «سوءظنّ» و «حسن ظنّ» در آموزه‌ های اخلاقی اهميّت دارد؟

حدود امنيّت منحصر به «امنيّت جانى» و «امنيّت مالى» نيست و از آنها مهم تر، امنيّت از نظر «آبرو» و حفظ شخصيت اجتماعى افراد است. از طرف ديگر براى تكميل امنيّت هاى سه گانه فوق، امنيّت ديگرى لازم است كه متأسفانه قوانين مادى قادر بر تأمين آن نيست و آن «امنيّت فكرى» است كه از جهاتى در درجه اول اهميت قرار دارد! امنيّت فكرى دو بخش دارد: امنيّت هركس در محيط فكر خويش و امنيّت از نظر قضاوت هاى ديگران.

امنيّت فكرى، در هر دو قسمت، مخصوصا از نظر سالم ماندن از قضاوت هاى سوء ديگران، تنها از طريق مكتب هاى الهى و اديان آسمانى و اصول اخلاقى قابل تأمين است. زيرا مى دانيم منطقه قلب و فكر، از دسترس اين قوانين و نيروهاى اجرايى آن كه عموما جنبه مادى دارند، بيرون است و كمترين نفوذى در اين قسمت ندارند. تنها عقايد مذهبى و اصول اخلاقى مى توانند در اين منطقه راه يافته آن را امن و امان سازند.

تعريف سوءظنّ و حسن ظنّ ‏

مفهوم دو واژه سوءظنّ و حسن ظنّ ‏چيست؟

هنگامى كه واژه «سوءظنّ» در مورد مردم به كار مى رود، مفهومش آن است كه هرگاه كارى از كسى سر زند كه قابل تفسير صحيح و نادرست باشد، آن را به صورت نادرستى تفسير كنيم. در حالى كه «حسن ظنّ» عکس آن است.

واژه‌ «حسن ظنّ» هنگامى كه درباره خداوند به كار رود، منظور آن است كه انسان به وعده هاى الهى اميدوار باشد و معناى «سوء ظنّ» درباره خداوند آن است كه انسان به هنگام بروز مشكلات، نسبت به وعده هاى الهى متزلزل شود.

سوءظنّ و حسن ظنّ در آیات قرآن

سوءظنّ و حسن ظنّ چه جايگاهی در آیات قرآن دارند؟

در تعدادی از آیات قرآن و ناظر به برخی حوادث مربوط به زمان حیات رسول مُکرّم اسلام (ص)، نکوهش ‌های شدیدی از سوءظنّ به خداوند متعال و مردم، ایراد شده و در مقابل به حسن ظنّ در چنین مواضعی دعوت شده است.

از ديد قرآن، بيشترين گمانهاى مردم در حق يكديگر گمان ‏هاى بد است. مردم بايد از گمانهاى بد بپرهيزند تا گرفتار سوء ظنّ خلاف واقع نشوند و به گناه نيافتند.

همچنين از تعبيرات آيات قرآن اين نكته روشن مى شود كه مسأله سوءظنّ به خداوند غالبا در مواقع بحرانى و در دل هاى افراد ضعيف الايمان پيدا مى شود.

حسن ظنّ در روايات اسلامى‏

حسن ظنّ چه جايگاهی در روايات اسلامى‏ دارد؟

به همان نسبت كه سوءظنّ مايه ويرانى جامعه و بدبختى انسانها و تشتّت كارها و ناراحتى روح و جسم است، حسن ظنّ مايه آرامش و وحدت است. به همين دليل در احاديث زيادى هم حسن ظنّ نسبت به مردم و هم حسن ظنّ نسبت به خداوند مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است.

اميرمؤمنان على (ع) درباره حسن ظنّ به مردم فرمود: «حُسْنُ الظَّنِّ يُخَفِّفُ الْهَمَّ وَ يُنْجِي مِنْ تَقَلُّدِ الْإِثْمِ؛ حسن ظنّ اندوه را سبك مى كند، و از آلوده شدن به گناه رهايى مى بخشد».

مساله حسن ظنّ به خدا، از نشانه هاى مهم ايمان و از اسباب نجات و سعادت است. رسول خدا (ص) فرمود: «لَيْسَ‏ مِنْ‏ عَبْدٍ يَظُنُّ‏ بِاللَّهِ‏ خَيْراً، إِلَّا كَانَ‏ عِنْدَ ظَنِّهِ بِه؛ هيچ بنده اى گمان نيك به خدا نمى برد، مگر اينكه خداوند طبق گمانش با او رفتار مى كند».

جایگاه عدالت اقتصادی در آموزه های اسلامی؟

عدالت اقتصادی چه جايگاهی در آموزه های اسلامی دارد؟

بر اساس آيه ۲۹ سوره بقره یعنی «خَلَقَ‏ لَكُمْ‏ ما فِي‏ الْأَرْضِ‏ جَمِيعاً»، نعمت هاى عالم براى همه انسانها آفريده شده و بر اساس بيان اميرمؤمنان علیه السلام «به زمين و آسمان از سوى خداوند فرمان داده شده كه به انسانها سود رسانند و براى مصالح انسانها برپا داشته شوند و آسمان و زمين نيز از اين فرمان اطاعت بردند».

در صورتى اين هدف و اين علت غايى آفرينش، تحقق مى يابد و نقض نمى شود كه همه مردم توان بهره ورى از اين مواهب و نعمت هاى طبيعى را داشته باشند و در حوزه اقتصاد هر يك از افراد به حق خود از ثروت و درآمدهاى جامعه دست يابد؛ يعنى در حوزه رفتارها و روابط اقتصادى، عدالت مراعات شود و به حقوق اقتصادى افراد ظلم نگردد.

عدالت در وصيت

آيا آموزه های اسلامی، تبعيضات ناروا در وصيّت به مال و در تقسیم ماترک را برمی تابند؟

رعایت عدالت، تنها امری توصیه شده در زمان حیات آدمی نیست، بلکه آموزه های اسلامی، آدمی را حتی برای تقسیم عادلانه ما ترک و اموالش در زمان بعد از مرگ نیز مورد خطاب قرار داده است. در حديثى از امام باقر علیه السلام مى خوانيم: «كسى كه در وصيتش عدالت را رعايت كند، همانند اين است كه همان اموال را در حيات خود در راه خدا داده باشد، و كسى كه در وصيتش تعدى كند، نظر لطف پروردگار در قيامت از او بر گرفته خواهد شد».

صدق و راستى در روايات اسلامى‏

صدق و راستی چه جايگاهی در روايات اسلامی دارند؟

در اهميت صدق همين بس كه اميرمؤمنان على (ع) می فرمايد: «اَلصِّدْقُ‏ رَأْسُ‏ الدِّينِ‏؛ صدق و راستگويى اساس دين است». و در حديث ديگرى مى ‏فرمايد: «اَلصِّدْقُ‏ صَلَاحُ‏ كُلِ‏ شَيْ‏ءٍ؛ راستى سبب اصلاح هر چيزى است». و در حديث مشابه ديگرى مى ‏فرمايد: «اَلصِّدْقُ أَقْوَى دَعَائِمِ الْإِيمَانِ؛ صدق قوى ‏ترين ستون ‏هاى ايمان است». و در تعبير ديگرى مى ‏فرمايد: «الصِّدْقُ جَمَالُ الْإِنْسَانِ وَ دَعَامَةُ الْإِيمَانِ؛ صدق جمال‏ انسان‏ و ستون ايمان است». و بالأخره در تعبير مهم ديگرى مى ‏افزايد: «اَلصِّدْقُ‏ أَشْرَفُ‏ خَلَائِقِ‏ الْمُوقِنِ؛ صدق شريف‏ ترين اخلاق افراد صاحب يقين است».

تأثير راست گويى در زندگى انسانها

راست گويى چه تأثيری بر زندگی انسانها دارد؟

نخستين تأثيرى كه صدق و راستى از خود به يادگار مى گذارد، مسأله جلب اطمينان و اعتماد در «همكارى هاى دسته جمعى» است. همچنین پايه و اساس هر گونه «پيشرفت معنوى و مادى» در اجتماع اعتماد متقابل برخاسته از صدق و راستى است. صداقت و راستى به انسان «آبرو و شخصيت» مى دهد؛ در حالى كه دروغ مايه رسوايى و بى آبرويى است. صدق و راستى و امانت به انسان «شجاعت و شهامت» مى بخشد؛ درحالى كه دروغ و خيانت هميشه انسان را در هاله اى از خوف و ترس فرو مى برد. همچنین راست گویى انسان را از بسيارى از «گناهان» نجات مى دهد.

قرآن و تفسیر نمونه
مفاتیح نوین
نهج البلاغه
پاسخگویی آنلاین به مسائل شرعی و اعتقادی
آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات اعتقادی
احکام شرعی و مسائل فقهی
کتابخانه مکارم الآثار
خبرگزاری رسمی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی
مدرس، دروس خارج فقه و اصول و اخلاق و تفسیر
تصاویر
ویدئوها و محتوای بصری
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
انتشارات امام علی علیه السلام
زائرسرای امام باقر و امام صادق علیه السلام مشهد مقدس
کودک و نوجوان
آثارخانه فقاهت

قالَ الرّضا عليه السّلام :

مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيى فيهِ اَمْرُنا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.

هر کس در مجلسى بنشيند که در آن ، امر (و خطّ و مرام ما) احيا مى شود، دلش در روزى که دلها مى ميرند، نمى ميرد.

بحارالانوار، ج 44، ص 278