پاسخ اجمالی:
در بسيارى از گفتارها و نوشتارهای علماى اخلاق و بزرگان اسلام، «صبر» به سه شاخه تقسيم شده است:
1. صبر بر اطاعت؛ 2. صبر بر معصيت؛ 3. صبر بر مصيبت.
بزرگان اخلاق، اين تقسيم سه گانه را از روايات اسلامى گرفته اند؛ همانند روايتى كه از پيامبر اسلام (ص) نقل شده است: «الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ، وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ، وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ».
پاسخ تفصیلی:
در بسيارى از گفتارها و نوشتارهای علماى اخلاق و بزرگان اسلام، «صبر» به سه شاخه تقسيم شده است:
1. صبر بر اطاعت؛ 2. صبر بر معصيت؛ 3. صبر بر مصيبت.
بزرگان اخلاق، اين تقسيم سه گانه را از روايات اسلامى گرفته اند؛ همانند روايتى كه از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده است: «الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ، وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ، وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ، فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصِيبَةِ حَتَّى يَرُدَّهَا بِحُسْنِ عَزَائِهَا، كَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَلَاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ، وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطَّاعَةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى الْعَرْشِ، وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِيَةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ؛[1] صبر بر سه گونه است: صبر بر مصيبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصيت. كسى كه صبر بر مصيبت كند و آن را با شكيبايى و صبر جميل تحمل نمايد، خداوند سيصد درجه برايش مى نويسد كه فاصله ميان هر درجه همانند فاصله آسمان و زمين است. و هر كس صبر بر اطاعت كند، خداوند ششصد درجه برايش مى نويسد كه فاصله هر يك با ديگرى همانند فاصله انتهاى زمين تا عرش خداست. و هر كس صبر بر معصيت كند، خداوند نهصد درجه برايش مى نويسد كه فاصله هر يك با ديگرى، همانند فاصله منتهاى زمين تا منتهاى عرش خداست».
از تعبيرات اين حديث، استفاده مى شود كه صبر بر «معصيت» مهمتر از همه است و صبر بر اطاعت در مرحله دوّم و صبر بر مصيبت در مرحله سوّم قرار دارد.[2]
منظور از «صبر بر اطاعت»، ايستادگى در برابر مشكلات اطاعت فرمان خداست؛ اطاعت فرمان الهى در نماز و روزه و حج و جهاد و اداى واجبات مالى، همانند خمس و زكات و هم چنين صبر و شكيبايى در برابر مشكلات اطاعت اوامر استحبابى كه دامنه گسترده اى دارد.
عبادت هاى سنگين را با خلوص نيّت انجام دادن و در اين راه استقامت كردن كار كمى نيست. به درگاه الهى روى آوردن و پيشانى پر غرور را به خاك مذلّت درگاه او سایيدن بى صبر و استقامت ميسّر نيست. تداوم در عبادت و از كوره در نرفتن و احساس خستگى نكردن بى بردبارى ميسور نيست. قبل از عبادت نيّت را خالص كردن براى ربّ الارباب و اشتغال از غير و احتراز از ريا و عُجب، به صبر دارد.[3]
منظور از «صبر بر معصيت»، ايستادگى در برابر شعله هاى سركش شهوات و هيجان هاى برخاسته از هوا و هوس است كه اگر چنين نباشد، طوفان شهوات و هوس ها تمام ايمان و تقوا و پاكى و صدق و صفا و... را از بين مى برد.
عصيان و سركشى نكردن به خداوند با اين همه جاذبه ها و كشش هاى عوامل گناه، آسان نيست. جاذبه زنان زيبا، جاذبه مال حرام و مقام و جاه نامشروع مقاومت لازم دارد. اگر نيروى دافعه و بازدارنده اى در ميان نباشد، انسان جذب اين انسان رباهایى مى شود كه بايد گفت ميدان و حوزه جاذبه و كشش آنها به قدرى زياد است كه بسا افراد بسيار مُهذَّب و عابدان و زاهدان هفتاد ساله را هم به دام خود كشيده و جذب مى كند؛ چنانچه در وقايع تاريخى منعكس است.
از جمله صبر بر معاصى صبر بر نعمت است. انسان بايد در رفاه و نعمت و در مال و جاه و كثرت عيال و فرزندان خود، حدّ متعارف را برگزيده، و بر آن صبر كند. زيرا نفس انسانى دائماً در صدد زياده طلبى است. به تعبير قرآن در آیات ۶ و ۷ سوره علق: «إِنَّ الْانسانَ لَيَطْغى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى؛ انسان وقتى خود را مستغنى ديد ظغيانگر مى شود».
اگر انسان غرق در آسودگى و آسايش شد و خود را بى نياز احساس كرد، طغيانگرى كرده و راه عصيان مى پويد؛ از همين روى قرآن كريم دائماً تذكر مى دهد كه: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ؛[4] اى كسانى كه ايمان آوردهايد، مشغول نكند شما را، اموال و اولادتان از ذكر خدا».
صبر بر این گونه عصیان گری ها و طغیان گری ها، همان است كه در كلمات حضرت امیرالمومنین علیه السّلام آمده است: «الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ؛[5] صبر بر دوگونه است: صبر بر آنچه كراهت دارى (مصیبت ها و عبادت ها) و صبر از آن چه دوست می داری (معاصی)».[6]
و منظور از «صبر بر مصيبت»، آن است كه انسان در طول زندگى، در برابر حوادث دردناكى مانند از دست دادن عزيزان، خسارت هاى عظيم مالى، به خطر افتادن آبرو و حيثيت اجتماعى، گرفتارى در چنگال بيمارى هاى صعب العلاج و افتادن در دام دوستان ناباب و شركاى خائن و حكومت ظالم و گاه همسران فاسد و ... صبر و شكيبايى را از دست ندهد. این از آن روست که اين دنيا دار تزاحم و تضاد است و در نتيجه مشتمل بر مصائب و بلا خواهد بود. بهره جستن از كام دنيا مستلزم اين مصائب است.
صبر بر مصيبت و بلاها را به دو قسم تقسيم كرده اند:
اول، صورتى كه انسان مى تواند اذيت كننده و بلا رساننده را مكافات و از او انتقام گيرد؛ در این صورت، اشكالى در عقوبت كردن و انتقام گرفتن نيست، ولى صبر بسيار زيبنده است. خواه طرف مقابل جاهل و يا عامد باشد. چه بسا در اثر صبر ما، آن شخص بيدار و نادم و پشيمان شده، و براى هميشه حق ادب و اخلاق را اداء كند.
متعال در آیه ۳۵ سوره احقاف توصیه به صبر می کند: «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ؛ صبر كن چنانكه پيامبران، اولوالعزم پيشين صبر كردند» و یا در جایی دیگر یعنی آیه ۱۲۶ سوره نحل به مسلمانان می فرماید: «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ؛ اگر مورد عقاب واقع شديد، پس عقاب كنيد و انتقام گيريد، به مثل آنچه عقاب شده و مورد ناراحتى قرار گرفتيد، ولى اگر صبر كنيد، بهتر براى صابرين است».
دوم، صورتى است كه انسان قدرت انتقام را ندارد. خواه بلا رساننده و موجب ناراحتى، انسان باشد، و خواه حوادث روزگار و پيشامدهاى ناگوار. در اين موارد انسان بايد قدرت يقين به خداوند و مقدّرات الهى را بالا برده، و با اتّكا به او صبر كند تا فرجى براى او رسد. صبر در اين موارد صبر صد يقين را لازم دارد.
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله از خداوند مى خواهد: «اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَنَا ... وَ مِنَ الْيَقِينِ مَا يُهَوِّنُ عَلَيْنَا بِهِ مُصِيبَاتِ الدُّنْيَا ...؛[7] خدایا! از تو يقينى را مى طلبم كه مصائب دنيا را بر من سبك گرداند».
در روايت ديگرى می خوانیم که پیامبر الهی، حضرت داود عليه السلام به فرزندش سلمان فرمود که: «از علائم متّقى سه چيز است: 1. حسن توكّل در آنچه به آن نمى رسد. 2. حسن رضا در آنچه به آن مى رسد. 3. و حُسن صبر در آنچه از او مفقود مى شود».[8] يعنى اگر در حادثه اى عزيزى مثل فرزند و يا مالى از اموال را از دست داده، و صبر كرده، و جزع و فزع را به خود راه نداد، اين نشانگر وجود شىء گران بهایی به نام تقوى در درون او است.[9]
منابع:
اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (شرح خطبه متقین)
اخلاق در قرآن
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.